«روز جهانی زن باهاس روز تولد معصومه ابتکار، این بانوی انقلابی باشه»
هادی خرسندی - ایندیپندنت فارسی
(در سلسله مصاحبههای «بیله دیگ - بیله تهدیگ»، خواهر ثاریه گشتالاسلام، خبرنگار مخصوص گشت ثارالله، با قلم سحرآمیز، سردار شورالاسلام رییس روابط عمومی «سازمان تولید امامزاده در سپاه» را به چالش میکشد. اینک ادامه آن)
بخش دوازدهم
بسمالله الرحمن الرحیم. روز یکشنبه ۱۸ اسفند که خدمت سردار رسیدیم مصادف با هشتم ماه مارس، روز جهانی زن بود. برای همین، اول مصاحبه خدمت سردار گرامی عرض نمودم «روز جهانی زن را به شما تبریک میگویم.»
سردار گرامی در پاسخ گفتند:
- پاشو گمشو برو بیرون!
اینجانبه خیلی جا خوردیم زیرا در روز جهانی زن نباید با یک زن این جوری برخورد شود، مخصوصاً که مال گشت ثارالله نیز باشد. بنابراین به سردار عرض نمودیم:
- سردار گرامی، اگر امروز، روز جهانی سردار بود و اینجانبه با شما این جور به شدت برخورد مینمودیم ...
سردار گرامی بهطور زایدالوصفی از برخورد خود پشیمان گردیده و گفت:
- آخه شما میدونید که من زن نیستم، بنابراین چه تبریکی؟ ضمناً این غربیها دارند روز هشت مارس را میکنند توی بلانسبت ....
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
پیش از این که سردار گرامی جمله بیادبی خود را تمام نماید، اینجانب سوال کردیم:
- به نظر شما روز جهانی زن را ما به کی بدهیم؟
- به نظر من به خانم ابتکار.
- خانم معصومه ابتکار؟
- نه خیر، نیلوفر ابتکار. آخه ایشون قبل از انقلاب نیلوفر بود. از دیوار که افتاد، معصومه شد!
- از دیوار افتاد؟
- بعله. از دیوار سفارت آمریکا که افتاد پایین، یکهو بین زمین و هوا، معجزه صورت گرفت، ایشان معصومه شد! از زمین که بلند شد، گفت من معصومهام. بهش گفتند خواهر مری. حالا هم روز جهانی زن باهاس روز تولد این بانوی انقلابی باشه که از اول انقلاب داره توی دولت جولون میده. از روز اول هم مبارزهشو با آمریکا شروع کرد از سر دیوار. الان هم پسرش در آمریکا داره تحصیل میکنه. هر وقت هم دیوار گیر میاره میپره سرش، چون که مبارزه با آمریکا توی خانواده اینها موروثیه.
- گویا ایشون هم مبتلا به کرونا شد.
- آره، از روزهای اول بین دولتیها کرونا گرفتن مُد شد. الکی بود ولی بعضیهاشون باور کردند جانشان را روی خوش باوری گذاشتند، مُردند.
- فدای سرتون سردار. خوشبختانه رهبر معظم سالم هستند.
-برای این که رعایت میکنند. یکدونه ماسک بشور و بپوش دست دوم دارند، مال مرحوم خسروشاهی بود. رهبر معظم مرتب اون را میشورند، اُتو میکشند. دوباره میشورند، دوباره اتو میکشند. باید از حضرتشون آموخت.
- در این مدت که میشورند و اتو میکشند، صورت مبارکشون بدون ماسکه؟
- نه، ماسک صورتشون جداست. اون را دکتر مخصوصشون بیست ثانیه به بیست ثانیه عوض میکنه. این که خودشون میشورند و اتو میکنند، واسه استفادهشون نیست. از نظر سادهزیستی این عملیات را میفرمایند.
سردار با نگاهی تحسینآمیز به دو قاب عکسی که از مقام معظم رهبری بالا سرشان هست، نگاه میکند و بهطور زایدالوصفی میگوید:
- همه ما باید از حضرت آقا این سادهزیستی را یاد بگیریم.
میگویم:
- شستن ماسکها باید برای مقام معظم سخت باشد.
سردار فاتحانه جواب میدهد:
- نه خیر، یک ماشین رختشویی کوچک برای حضرت آقا درست کردهاند، خیلی بامزه است. اندازه یک پلوپز. حضرت آقا ماسک را تویش میاندازد، نصف لیوان آب، یک قاشق سوپ خوری مایع ظرفشویی، یک قاشق مرباخوری نمک. بعد دگمهاش را میزنند، خودش میشوره.
-نمک برای چی میریزند؟
- ر. سه. پی. شه. فکر کنم از روی کتاب رزا منتظمی میشورندش.
در این موقع سردار گرامی با عصبانیت مشت روی میز خود کوبیده و میگوید:
- مذهبتو شکر! ما مملکتمون در این شرایط قرار داره، اونوقت دشمن توی برلین به آقای رسولاُف جایزه خرس طلایی میده. سادهزیستی رهبر کجا، خرس طلایی کجا؟
- فستیوال برلیناله رو میفرمایین سردار؟
- بعله. یارو اینجا توی زندانه. ممنوعالخروجه. اونوقت اونا بهش جایزه میدن. دخترش رفته خرس طلایی رو گرفته بغل کرده عکس انداخته. اصلاً معلوم نیست خرسه نره یا ماده؟
- چه فرقی میکنه سردار؟
- فرقش اینه که این خرس در اصل مال رهبره. فیلمساز ما رهبر ماست. اسپیلبرگ ما رهبر ماست. آلفرد هیچکاک ما رهبر ماست. دراکولای ما رهبر ماست. شما اون فیلم درختکاری رهبرو دیده باشی، همه چی دستت میاد. رهبر وارد صحنه میشه به قرآن مثل فردین. عباشو میکَنه، مثل بیک ایمانوردی، بیل رو دستش میگیره مثل ناصر ملک مطیعی، درختو میکاره مثل رضا کرم رضایی، آبش میده دور از جون مثل پوری بنایی. با چه ظرافتی، با چه لطافتی. همین فیلم باید شیش تا خرس طلایی ببره با هشت تا زرافه نقرهای. اونوقت جایزه رو میدن به رسولاُف. یک آدم بدبخت ممنوعالخروج. به قرآن اون خرسه اگه بدونه دادندش به کی، مثل میمون میشینه گریه میکنه. یا اینکه فریاد میزنه «ای داوران مغرض جشنواره، من حق رهبر معظمم!»
سردار در این موقع از پشت میزش بلند میشود، بطور زایدالوصفی فیگور آن خرسه را به خود گرفته میگوید:
- من اگر جای اون خرسه بودم، توی همون مراسم داد میزدم «رهبر فداییتم من - خرس طلاییتم من!»
سردار حالا با شوخی طبعی میگوید:
- البته رهبر معظم یک خرس نقرهای هم دارد. من هر وقت تصویر علمالهدا را می بینم، یاد خرس نقرهای میافتم!
میگویم:
- سردار، ایشان هم فرمایشاتی راجع به کرونا فرموده و گفته مردم باید اصول بهداشتی را رعایت کنند وگرنه دست مالیدن به حرم طلای امام رضا شفا نمیده.
- راست میگه. دست مالیدن به حرم چیه، آدم به خود امام رضا هم دست بماله شفا پیدا نمیکنه. روایت هست که وقتی مأمون حضرت امام رضا را مسموم کرد، امام رضا هرچی دست به خودش مالید شفا پیدا نکرد. وقتی خود امام دست به خودش بماله شفا پیدا نکنه، بعد از هزار و اندی سال دست به ضریحش شفا میده؟ روایت هست که امام هی به خودش میگفته یا امام رضا، شفا بده، من خودمم، شفا بده. مأمون هم میخندیده.
میگویم:
-سردار، این حکایتها راجع به ائمه توهینآمیز و خندهآور است.
سردار میگوید:
-کوتاه بیا خواهر. از اینها مضحکتر و عجیبترش را روحانیون سر منبر و توی رادیو تلویزیون میگن. حالا من اینجا خصوصی برای شما گفتم. مگر اون آیتالله سعیدی نگفت رهبر معظم وقتی به دنیا اومد، همین که از بدن مادر جدا شد گفت «الله اکبر»؟
- نه سردار، گفت رهبر فرمودند «یا علی».
-فکر نکنم. باید «الله اکبر» گفته باشند. معمولاً در چنان وضعیتی گفتن «الله اکبر» منطقیتره.
- ولی آقای سعیدی «یاعلی» گفت.
-احتمالاً اشتباه میکنه، یا فراموشش شده. اینجور موقعها معمولاً آدم میگه «الله اکبر»! من فکر میکنم رهبر معظم به دنیا که اومده یا «الله اکبر» گفته یا فوقش «بسمالله الرحمن الرحیم.»
- نه قربان، «یا علی» گفته. برای این که قابله هم جواب داده «علی یارت!»
-به نظر من باید از بیت رهبری استفتاء بشه خواهر. قابله هم ممکنه اشتباه جواب داده باشه. اصلاً قابله که جواب جاهلی نمیده به رهبر معظم.
- قابله از کجا میدونسته که ایشون رهبر معظم میشه؟
سردار خنده کنان میگوید «لابد روسها بهش گفته بودند!»
بعد قول میدهد از طریق افراد مافوق خودش ته و توی این قضیه را از بیت رهبری درآورد. میپرسد:
- میدونی وقتی من به دنیا اومدم اولین حرفی که زدم چی بود؟
- نه. چی بود؟
-یادم نیست. باید از آیتالله سعیدی بپرسم!
مصاحبه با خنده تمام میشود ...