سید محمد علوی تبار که به نام مستعار "محمد کیاوش" در عرصه سیاسی ایران شناخته میشد، به دلیل ابتلا به بیماری کووید۱۹ در سنن ۸۹ سالگی فوت کرد؛ بدینترتیب ویروس کرونا به زندگی ِیکی از چهرههای افراطی سالیان نخست جمهوری اسلامی پایان داد. وی نقش اثرگذاری در انحراف انقلاب بهمن ۵۷ به سمت استبداد دینی داشت. کیاوش در شهر زنجان به دنیا آمد، در کودکی پدرش که قهوه چی و مرد متدینی بود را از دست داد، همراه با خانواده به تهران رفت. در حوانی به مسجد آقا بهرام میرفت که آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی امام جماعتش بود. بعدها در جلسات تفسیر قران آیت الله طالقانی در مسجد هدایت شرکت کرد. در دانشگاه تربیت معلم تهران تحصیل کرده و بعد از دریافت مدرک معلمی برای انجام خدمت به آبادان رفت و در آن شهر ماندگار شد. او علاوه بر تدریس ادبیات و علوم دینی در مدارس آبادان، جلسات تفسیر قران نیز داشت. به تدریج فعالیتهای انقلابی را شروع کرده و به حلقه نزدیکان آیت الله غلامحسین جمی روحانی انقلابی آبادان پیوست. در عین حل برخی جوانان انقلابی مذهبی خوزستان نیز تحت آموزش و هدایت وی قرار داشتند.
از ابتدا فعالیتهای سیاسی و فرهنگی کیاوش در چارچوب سنت گرایی ایدئولوژیک و ضدیت با مظاهر تجدد بود. او از علاقمندان دکتر علی شریعتی و آیت الله دکتر مرتضی مطهری پیش از انقلاب بود که به دلیل تسلط بر ادبیات در سخنرانی، فن خطابت و نطقهای تهییجی مهارت داشت و به شریعتی خوزستان شهرت یافته بود. کیاوش قبل و بعد از انقلاب سخنرانیهای پر مخاطبی در شهرهای خوزستان داشت. البته کیاوش رویکرد انقلابیاش را علنی نمیکرد و حتی در رادیو ملی نفت آبادان متصدی برنامه «ایدهها و اندیشهها» بود و بعضا نوشتههای شریعتی و مضامین دینی را در برنامههایش نقل میکرد. در جریان بازخوانی خطراتش مدعی شده بود برای پذیرش برنامه رادیویی با آیت اللهها جمی و علی مشکینی مشورت کرده بود و هر دوی آنها موافقت کرده بودند. اما این کار باعث شده بود که شریعتی شک کند که وی ساواکی باشد! البته بعدا با توضیحاتی که شنیده بود، شکش زایل شده و دیداری با کیاوش هم کرده بود. برخی از نیروهای انقلابی خوزستان نیز چنین تصوری پیدا کرده بودند. البته او چندبار به ساواک آبادان احضار شده بود وتذکرانی دریافت کرده بود اما نسبت به وی حساسیت زیادی وجود نداشت. برنامه رادیوییاش سرانجام یک سال قبل از انقلاب به دلیل فشار ساواک برای تغییر محتوی برنامه ومقاومت او تعطیل میشود. پیش از انقلاب ارتباطاتی با دکتر مصطفی چمران و نیروهای انقلابی در لبنان و سوریه گرفته بود تا با آنها همکاری هایی داشته باشد.
جنجالی ترین بخش پرونده کیاوش فاجعه آتش سوزی سینما رکس آبادان است که علی رغم گذشت نزدیک به ۴۲ سال هنوز ابعاد کامل آن آشکار نشده است. در ابتدا این فاجعه به حکومت شاهنشاهی پهلوی نسبت داده شد و در فضای پرهیجان انقلابی و بحران اعتماد حکومت گذشته باعث شد تا این ادعا توسط بخش زیادی از مردم پذیرفته شده و به نوبه خود در تسریع انقلاب و تهییج خشم انقلابی اثرگذار شود. ِ آیت الله خمینی آن اتفاق بشدت ناگوار را «شاهکار شاه» نامید. انقلابیون وقت ساواک را به انجام «آتشسوزی رایشتاگ»، قفل کردن درهای سینما و کارشکنی دراقدام موثر آتشنشانی محل متهم کردند. حکومت پهلوی این اقدام را کار «مارکسیستهای مسلمان» دانست. محمدرضا شاه پهلوی در کتاب پاسخ به تاریخ این اتهام را رد کرده و توضیح میدهد: «مقصر واقعی به عراق گریخت و در آنجا دستگیر شد. اعترافات او ثبت شد؛ ولی قضاتی که مرعوب شده یا جبون بودند بر این قضیه سرپوش گذاشتند»
اما بعد از انقلاب و در جریان رسیدگی به پرونده این تخلف تردیدهای جدی در درستی این ادعا ایجاد شد. در دادگاهی که برگزار شد حسین تکبعلی زاده، جوان فقیر، معتاد و شروری که سابقهی بازداشت داشت و قبل از انقلاب در این پرونده بازداشت شده بود، به عنوان متهم اصلی محاکمه و همراه با چند نفر از پرسنل شهربانی اعدام شد. قاضی دادگاه سید حسین موسوی تبریزی ادعاهای همراهی وی با نیروهای انقلابی و انگیزههایش برای تشجیع روح انقلابی را نپذیرفت. اما بعدها ثابت شد وی هیچ ارتباطی با ساواک نداشته بود. ابوالحسن بنی صدر اولین رئیس جمهور ایران در جریان پیگیریهای خود اعلام کرد که بخشی از نیروهای مذهبی متعصب آبادان مسئول آن جنایت بودند و انگشت اتهام را به صورت تلویحی به سمت کیاوش برد.
سرهنگ اردشیر بیات معاون وقت انتظامی شهربانی آبادان که پیش از انقلاب در جریان دستگیری و بازجوئی تکبعلی زاده بوده است، روایت میکند که وی در بازجوییهای انگیزه خود را چنین اعلام کرده بود:
«به گفته حسین تکبعلی زاده، داستان از این قرار بوده که عدهای از جوانهای آبادان در منزلی جمع میشدند و شخصی به نام آقای کیاوش که دبیر دبیرستانهای آبادان بود، به آنها درس میداد و برایشان تبلیغ میکرد. کیاوش به آنها گفته بود، جوانان بوشهر تعدادی روسری و کرست فرستادهاند و گفتهاند جوانان آبادان مرد نیستند و هیچ اقدامی نمیکنند. به جوانهای آبادان بر میخورد و تصمیم میگیرند کاری بکنند.»
البته کیاوش این ادعا را تکذیب کرده و نیروهای خط امامی در اول انقلاب منکر این ادعا بودند وکماکان آتش سوزی فاجعه سینمای آبادان را کار ساواک میدانستند. هنوز در گقتمان رسمی نظام چنین است. اخیرا روزنامه سازندگی روایت تجدید نظر گرایانهای ارائه داد وبا رفع اتهام از حکومت شاهنشاهی پهلوی این اقدام را نتیجه حماقت جمعی از نیروهای انقلابی بی اطلاع دانست که متوجه پیامدهای شوم اقدامشان نبودند که در نتیجه سهل انگاری و اشتباه به آتش سوزی گسترده سینما رکس آبادان منجر شد، اما در این مطلب اشاره به نقش کیاوش نشده است.
اقدام به آتش زدن سینما توسط بنیادگرایان اسلامی شیعه محور و هواداران آیت الله خمینی در پیش از انقلاب امر مسبوق به سابقهای بود که با هدف تعطیلی سینماها و کلا جلوگیری از رواج سبک تفریحات غربی انجام میشد و قصد آنها کشتن افراد نبود. به عنوان نمونه حجت الاسلام حسن لاهوتی در ابتدای انقلاب موقعی که هنوز روابطش با آیت الله خمینی تیره نشده بود، در ذکر سوابق انقلابی سید احمد خمینی به اقدامات چندباره وی در آتش زدن پرده تعدادی از سینماهای قم اشاره کرده بود.
بعد از انقلاب کیاوش در جمع نیروهای خط امام در خوزستان فعال شد و به نمایندگی از این استان در مجلس خبرگان قانون اساسی انتخاب شد. در جریان ناآرامیهای استان خوزستان در سال ۵۸ وی در جمع افرادی بود که نظر به برخورد گسترده با فعالان قومی عرب خوزستان و تحمیل تک صدایی در آنجا داشت.
کیاوش بعد از انقلاب برای چند ماه فرماندار آبادان شد. وقتی فرماندار شد کارکنان زن فرمانداری را مجبور کرد تا با حجاب سرکار بیایند. اقدامات سطحی هم انجام میداد که در بازار میرفت و از مغازه داران میخواست که گرانفروشی نکنند. وی همچنین به شاخه خوزستان حزب جمهوری اسلامی پیوست. در جریان سفر محمد علی رجایی در قالب هیات رسدگی به اعتصاب کارکنان شرکت نفت به آبادان با او آشنا شد و مسئولیت صدور نفت پالایشگاه آبادان توسط رجائی به او سپرده شد در حالی که کمترین اطلاعی از مسائل تخصصی و تجاری نفت نداشت! این آشنایی دلیلی شد تا وقتی رجایی وزیر آموزش و پرورش شد سمت مدیر کلی آموزش پروش استان خوزستان را به او بسپرد.
یکی از نقاط تاریک مهم عملکرد وی در مجلس خبر گان قانون اساسی است. در جلسه دوم مجلس خبرگان خواهان رعایت ضوایط اسلامی در چارچوب گفتمان سنت گرایی ایدئولوژیک و رد الگوهای متعارف فعالیت پارلمانی شد. حتی پیشنهاد کرد حجاب از سوی روزنامه نگارانی که در مجلس خبرگان برای تهیه گزارش حضور پیدا میکردند!
وی اولین نمایندهای بود که در جلسه سوم مجلس خبرگان بحث ولایت فقیه را طرح کرد وخواهان گنجاندن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی جمهوری اسلامی شد. در بخشی از نطقش چنین اظهار کرده بود: «امام... ولایت رسمى عالیه را بپذیرد... تا ولایت فقیه طبق دستورخدا و سنت پیامبر اکرم عملاً تحقق یابد و با ایشان شروع شود که حجة الله على خلقه هستند».
کیاوش سپس نماینده مردم اهواز در مجلس اول شد و در دوران نمایندگی در سالهای پر التهاب ۵۹ و ۶۰ از نمایندگان فعال فراکسیون خط امام (اکثریت) برای تحمیل انحصار طلبی نیروهای خط امام در قدرت و حذف خشن و خونین مخالفان بود. او در جریان بررسی اعتبار دریادار احمد مدنی که به نمایندگی از کرمان انتخاب شده بود در مخالفت صحبت کرد و مدنی را متهم کرد که «اولا قتلهای غیر قانونی در دوران تصدی استانداری در خوزستان انجام داده است، ثانیا یک سری از ساواکیها و نظامیهای متهم به سرکوب انقلابیها را فراری داده و سوما با اخاذی غیر قانونی، به صورت نامشروع برای خود ثروت جمع کرده است».
کیاوش سخنان محمد رشیدیان نماینده آبادان را تایید کرد که مهندس بازرگان به اعتراضات آنها نسبت به عملکرد مدنی اعتنایی نکرده است، مهندس بازرگان ادعای آنها را تکذیب کرد. کیاوش جز بخشی از نمایندگان مجلس اول بود که برخورد تندی با مهندس بازرگان و دیگر نمایندگان وابسته به نهضت آزادی و ملی- مذهی داشت. در جریان حمله محمد منتظری به دولت موقت بر سر پرونده عباس امیرانتظام و ادعای اینکه با موافقت مهندس بازرگان و دستور امیرانتظام اجازه خروج مقامات و مستشاران نظامی آمریکا و انگلستان داده شده است که به زعم محمد منتظری نیروهای ضد انقلاب و جاسوسهای غربی تحت این دستور از دست نیروهای انقلابی فرار کردهاند، بین کیاوش و مهندس علی اکبر معین فر درگیری لفظی پیش آمد. در جریان اختلاف نظر وبحث بین دکتر مصطفی چمران و حجت الاسلام حسن روحانی در مجلس اول بر سر پاکسازی در ارتش که چمران مخالف بازنشستگی و تصفیه بیش از حد مقامات ارتشی بود و بحث احتمال کودتا در ارتش را رد میکرد، کیاوش به نفع روحانی موضع گرفت. او از ابتدا با ریاست جمهوری بنی صدر مخالف بود. وقتی لایحه "حذف فرمان همایونی" در مجلس با هدف تضعیف اختیارات ریاست جمهوری و سپردن همه اختیارات قوه مجریه به نخست وزیر و کابینه طرح شد، کیاوش از کسانی بود که به عنوان موافق این طرح سخنرانی کرد.
وی در جمع نمایندگانی بود که به استیضاح ابوالحسن بنی صدر رای موافق داد. غلط نیست اگر گفته شود که کیاوش جزو گروه فشار مجلس اول علیه اقلیت نیروهای منتقدو مخالف بود.
در جریان انفجار هفت تیر در ساختمان مرکزی حزب جمهوری اسلامی وی حضور داشت اما با تحمل صدمات جسمانی نجات پیدا کرد و کشته نشد. وی مدعی شده بود که در زیر آوار صدایی در گوش او پیچیده بود که زنده خواهد ماند! وی در دوره مجلس نماینده آبادان شد و در کمیسیون نفت فعالیت کرد. مدتی هم عضو هیات رئسه مجلس بود. در آن دوره وی بیشتر در حوزه جنگ با عراق فعال بود. بعد از پایان مجلس دوم دیگر سمت دولتی نگرفت و تنها برای ۱۶ سال مشاور اکبر هاشمی رفسنجانی در خصوص مسائل مربوط به جنگ زدگان و مهاجران شهرهای جنگ زده بود. او به معلمی معارف دینی در مدارس تهران و تفسیر قرآن ادامه داد و تحقیقاتی در زمینه معارف دینی انجام داد که برخی از تفاسیر قرآن وی درکتابهای «انسان کامل»، «سلسه گفتارهای عاشورا» و «درسهای ماه رمضان» منتشر شده است. در ماههای قبل از مرگ مراسمی در بزرگداشت وی در سازمان منطقه آزاد اروند برگزار شد. کیاوش در سالهای میانی دهه شصت به آرامی از صحنه سیاسی کشور کنار رفت اما هیچگاه موضع انتقادی نسبت به عملکرد گذشته خودش در تحکیم نظام استبدادی بعد از انقلاب اتخاذ نکرد. در مجموع به لحاظ اقتصادی زندگی سالم و سادهای داشت و دنبال منفعت طلبی اقتصادی و رانت خواری نرفت.