کیهان لندن - هدى رؤوف (ایندیپندنت عربی) - در دنیای سیاست این عبارت معروفی است که «دشمن دائمی و دوست دائمی وجود ندارد، بلکه منافع دائمی وجود دارد». محتوای این عبارت درواقع نوع روابط سیاسی میان کشورها را به عنوان دوست یا دشمن تعیین و تنظیم میکند. به این ترتیب موقعیت دوستی و دشمنی با توجه به این معادله ممکن است در مراحل و شرایط متفاوت تغییر یابد.
در این میان اما سطح دیگری از روابط میان برخی کشورها وجود دارد که در آن رابطه میان دو کشور همزمان با دوستی و دشمنی ترکیب شده است؛ رابطهای که به «دوست و دشمن» یا «عشق و نفرت» معروف است.
یکی از نمونههای بارز در این زمینه، رابطه میان روسیه و ایران پس از ۱۹۷۹است که روابط این دو گاهی با همپوشانی و گاهی با تضاد ظاهر شده اما به هر حال ادامه یافته است . منافع و نیاز دو کشور روسیه و جمهوری اسلامی ایران به یکدیگر جهت رویارویی با ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه باعث شده تا این دو گاهی به همکاری و گاهی به رقابت شدید با یکدیگر بپردازند، یعنی روابط بین مسکو و تهران پس از انقلاب ۱۹۷۹ تا کنون نتوانسته شکل دوستی کامل یا دشمنی کامل به خود بگیرد بلکه با دوستی و دشمنی توأمان هدایت شده است.
اغلب روابط تهران و مسکو که آن را به صورت مشارکت و همکاری مدیریت میکنند، در چارچوب همکاریهای «استراتژیک» و گاهی «تاکتیکی» درباره موضوعات مشترک امنیتی برقرار شده و همیشه با درجهای از بیاعتمادی و ضعف در سطح روابط اقتصادی همراه بوده است.
همکاری مشترک درهم تنیدگی امور امنیتی، منافع و نگرانی از بیثباتی در خاورمیانه و منطقه قفقاز جنوبی، آسیای میانه و افغانستان، طی سالههای گذشته از موضوعات محوری برای نزدیکتر کردن ایران و روسیه بود.
روسیه ایران تحت حکومت جمهوری اسلامی را به عنوان بخشی از پروژه استراتژیک خود برای به چالش کشیدن سلطه ایالات متحده در خاورمیانه میبیند. روسیه برای به رسمیت شناختن نقش خود به عنوان قدرتی بزرگ از جمله در منطقه و گرفتن تأیید مجدد به ایفای این نقش از سوی کشورهای غربی، به ایران به عنوان یکی از ابزارهای فشار علیه غرب و متحدان منطقهای آن نیاز دارد.
در خاورمیانه اما، جنگ داخلی سوریه عامل مهمی در گسترش تفاهم دیپلماتیک و امنیتی- نظامی بین مسکو و تهران شد. درمورد منطقه آسیای میانه و قفقاز جنوبی، تمایل دو طرف برای مقاومت در برابر حضور آمریکا و سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) باعث شد تا ایران مجبور شود ادعای روسیه مبنی بر نفوذ بلامنازع خود در آن منطقه را بپذیرد، اما این تفاهمات سیاسی- امنیتی و حجم گسترده آن مانع بروز اختلافات میان مسکو و تهران در برخی مسائل و پروندههای دیگر منطقهای نشد.
در سالهای اخیر به دلیل فشار ایالات متحده آمریکا و همچنین تحریمهای بینالمللی مانند فروش تسلیحاتی و غیره علیه جمهوری اسلامی ایران، روابط بین تهران و مسکو در جنبههای دیپلماتیک، نظامی، اقتصادی و پشتیبانی عمیقتر شد. تحریمهای بینالمللی تسلیحاتی علیه جمهوری اسلامی این کشور را به بازاری خوب برای روسیه تبدیل کرد بطوری که تهران پس از چین و هند سومین دریافت کننده بزرگ تسلیحات از روسیه به شمار میرود.
با این حال در سال ۲۰۱۰ روابط روسیه با ایران شاهد نوعی تیرگی به دلیل عدم تحویل پدافند موشکی «اس -۳۰۰» توسط روسها به ایران بود. تهران و مسکو برای خرید این سلاح توافق کرده بودند اما روسیه پس از صدور قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت برای ممنوعیت فروش اسلحه به ایران خود را ملزم به اجرای این قطعنامه دید و از تحویل سیستم دفاع موشکی به ایران امتناع ورزید.
دلیل واقعی رفتار روسیه برای خودداری از تحویل پدافند اس ۳۰۰ به ایران، تمایل مسکو در آن مرحله برای آشتی با جامعه بینالملل به ویژه با ایالات متحده آمریکا بود که پس از جنگ روسیه و گرجستان در سال ۲۰۰۸ پیش آمده بود. خودداری روسیه از تحویل این پدافند موشکی باعث شد که ایران شکایتی علیه روسیه در دیوان دادگستری بینالمللی مطرح کند.
هنگامی که ولادیمیر پوتین به عنوان رئیس جمهوری روسیه در سال ۲۰۱۲ به قدرت رسید روابط بین مسکو و تهران در پایینترین سطح خود قرار داشت.
اما درباره جنبههای اقتصادی، روسیه ایران را به عنوان مرکز ترانزیت برنامههایش در زمینه گسترش صادرات خود در نظر گرفت. ساخت نیروگاه هستهای بوشهر برای ایران که راهی برای احیای صنعت هستهای تهران قلمداد میشود، بار دیگر روسیه را به عنوان ابرقدرت مطرح کرد به همین دلیل مسکو با تیر کمک به برنامه هستهاى تهران دو نشانه را هدف قرار داد: یکی پول هنگفت از ایران و دیگری فشار و باج گرفتن از غرب در رابطه با مسائل اقتصادی و نزاع بر سر جمهوریهای جدا شده از اتحاد جماهیر شوروی سابق که پس از سقوط آن نظام برخی از آنها به غرب نزدیک شده بودند.
از طرف دیگر ، روسیه به دلیل عضویت دائم خود در شورای امنیت سازمان ملل متحد ضامن برنامه جامع اقدام مشترک (JCPOA) یا برجام در مورد برنامه هستهای ایران و توافق سال ۲۰۱۵، و شریک اساسی در سیاست بینالملل در این رابطه به شمار میرفت.
البته روسیه بطور همزمان روابط خود را با مخالفان منطقهای ایران مانند عربستان سعودی، امارات و اسرائیل گسترش داد.
با این حال مهمترین ویژگی روابط روسیه و جمهوری اسلامی ایران استفاده مسکو از تهران به عنوان برگی برای «چانهزنی» و زورآزمایی با سیاستهای جهانی غرب است. موضع ضدآمریکایی در سیاست رژیم تهران مهمترین عامل مشترک روسیه و ایران است حتی اگر سطح دیدگاه آنها به منافع مشترک متفاوت باشد.
سرمایهگذاری سیاسی روسیه روی اختلافات جمهوری اسلامی و آمریکا
برنامه هستهای ایران با وجود پایبندی روسیه به تحریمهای بینالمللی علیه تهران قبل از توافق سال ۲۰۱۵ نقش برجستهای در تنظیم سیاست خارجی دو کشور و نزدیک کردن آنها بهم در برابر ایالات متحده ایفا کرد.
روسیه از بهبود هرگونه روابط بین ایران وایالات متحده یا کشورهای اروپایی میترسد از همین رو اعمال تحریمهای مجدد آمریکا علیه ایران پس از خروج واشنگتن از توافق هستهای اهمیت روسیه برای ایران به عنوان کشوری که تا حدودی میتواند مانع انزوای بینالمللی تهران شود، بسیار حیاتی شد.
در سال ۲۰۱۸ هنگامی که روسیه به قطعنامه شورای امنیت مورد پیشنهاد آمریکا برای محکومیت ایران به دلیل قاچاق اسلحه به حوثیهای یمن اعتراض کرد و قطعنامه را به نفع تهران وتو کرد، جمهوری اسلامی را مدیون خود ساخت. البته این دومین بار بود که روسها به نفع جمهوری اسلامی از وتو استفاده میکنند. اولین وتو در سال ۱۹۸۰ زمان اتحاد جماهیر شوروی به کار گرفته شد؛ هنگامی که شورای امنیت قطعنامهای علیه دولت انقلابی تهران به دلیل گروگانگیری کارکنان سفارت آمریکا تصویب کرده بود.
ستایش مقامات ایرانی از روسها همواره با گفتمان سیاسی تهران متناقض بوده و انتقادها تهران از روسیه بیشتر به دلیل پیروی مسکو از تحریمهای بینالمللی علیه جمهوری اسلامی است. روسیه با وجود کاهش تدریجی تعهدات هستهای اخیر توسط رژیم ایران به تلاشهای دیپلماتیک خود برای نجات برجام ادامه میدهد.
علاوه بر همکاری و هماهنگی در زمینه مسائل بینالمللی، ایران و روسیه در حفظ رژیم بشار اسد نیز همکاری تنگاتنگی داشته و دارند . ایران علاوه بر اینکه نقش پیادهنظام روسیه را در جنگ داخلی سوریه ایفا کرد، به روسیه نیز اجازه داد تا از پایگاه هوایی نوژه در همدان برای هدف قرار دادن مخالفان سوری و گروههای اسلامگرا در حلب، دیر الزور و ادلب از آن استفاده کند. البته استفاده روسها از خاک ایران با مخالفت طیفهای بزرگی از نخبگان ایران در خارج و داخل ایران مواجه شد. مخالفان تصمیم جمهوری اسلامی این اقدام را مخالف ماده ۱۴۶ از قانون اساسی ایران میدانستند که با حضور یا استفاده هرگونه نیروی بیگانه از خاک ایران مخالفت میکند.
اغلب نخبگان ایرانی در شبکههای اجتماعی و رسانهها واکنش تندی علیه رژیم تهران به دلیل دادن چنین امتیازی به روسیه از خود نشان دادند. روسیه در خودآگاهی جمعی ایرانیان محبوبیتی ندارد و حافظه تاریخی ایرانیان بهخصوص با آنچه از دوران قاجاریه و میراث آنها و توسعهطلبیهای روسیه و اشغال مناطق وسیعی از خاک ایران و انضمام آنها به خاکاش در تاریخ باقی مانده پیوند خورده است. جنگهای روسیه علیه ایران و تصرف سرزمینهای وسیعی از ایران در مراحل ضعف دولتهای وقت این کشور هنوز از حافظه تاریخی ایرانیان حذف نشده است.
اما با همه این احوال بطور کلی منحنی روابط دو کشور بر همکاری و رقابت همزمان استوار است. هر یک از آنها تلاش دارد از دیگری برای خدمت به منافع خود استفاده کند به ویژه در رابطه با رویارویی با دشمنان منطقهای و بینالمللی.
تا کنون هرگاه چالشی مشترک برای این دو متحد رقیب به وجود میآمد با همدیگر به نحو خوبی همکاری کردهاند و هروقت چالش بنا به شرایطی به نفع یکی از آنها تمام میشد، تفاهم آنها از حوزه دوستی به مرحله دشمنی و رقابت بر اساس تضاد منافع منتقل شده است. این دو درباره بازسازی سوریه با هم به شدت اختلاف پیدا کردند تا جایی که فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از روسیه انتقاد کردند. آنها همچنین در پروژههای نظامی و سرمایهگذاری اقتصادی در سوریه اختلافات عمیقی دارند. روسیه حضور ایران به صورت کنونی و هژمونی آن بر نهادهای سوریه را یک چالش برای استراتژی آینده خود در دمشق میبیند. ایران نیز از حضور سنگین روسیه و مقبولیت اقلیمی آن حتی بین مخالفان اسد نگران است.
اختلاف عمده دیگر این دو در سوریه درباره پروژه انتقال سیاسی قدرت، اصلاحات سیاسی و آشتی دمشق با قدرتهای منطقهای و غرب است. هدف اساسی روسیه در این زمینه آن است که سوریه هم با جهان عرب آشتی کند و هم دل غرب را به دست بیاورد اما این طرح روسها خوشایند جمهوری اسلامی نیست.
اکنون آنچه تنش بین دو را کم کرده است، حضور سنگین ترکیه و آمریکا در بخشهایی از شمال سوریه است. این حضور سبب شده تا جمهوری اسلامی و روسیه باز بهم نزدیک شوند اما اگر روند اصلاحات و تغییرات سیاسی و انتقال قدرت از طریق راهکارهای جامعه بینالمللی که روسیه و اروپا و آمریکا طرفین مؤثر آن هستند در سوریه اتفاق بیفتد و بشار اسد از میان برداشته شود، معلوم نیست جای جمهوری اسلامی در آن مرحله در کدام کنج باشد!
واقعیت این است که پرونده سوریه دیگر از دایره جمهوری اسلامی و حزبالله لبنان و بشار اسد خارج شده و روندی بینالمللی به خود گرفته است. آمریکا و اروپا و سازمان ملل با همهی وزن خود وارد این پرونده شدهاند و روسیه بازیگر اصلی در زمین سوریه به دلیل تحریمهای اروپا و آمریکا در رابطه با انضمام کریمه و تنش با اوکراین به یک محور اروپایی- آمریکایی نیاز مبرم دارد و از همین رو احتمالا در پرونده سوریه به امتیاز دادن از جمله بر سر جمهوری اسلامی روی خواهد آورد.
با این حال ویژگیهای مناسبات منطقهای خاورمیانه و همراهی آن با رویدادها نشان میدهد که روسیه همچنان از جمهوری اسلامی ایران برای حمایت از ابتکارات دیپلماتیک و تلاشهای خود جهت تضعیف سیاستهای ایالات متحده در منطقه استفاده خواهد کرد. مسکو به جمعآوری برگهای بازی برای حمایت از رفتار ایران و اقدامات متقابل برای مهار آن به گونهای که به حضور روسیه در خاورمیانه خدمت کند ادامه خواهد داد.
*منبع: ایندیپندنت
*نویسنده: هدى رؤوف
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن