«این تصمیم برحسب یکی از مواد جمع‌بندی سالیانه‌ی سازمان در بهار (۶‍۱) که ضرورت ازدواج‌های مختارانه‌ی خواهران و برادران ما را - چه در داخل و چه در خارج از کشور- توصیه نموده است اتخاذ شده و از سنن متعالی پیامبر اکرم، ائمه‌ی اطهار و همه‌ی انقلابیون الهام می‌گیرد که در گرماگرم حادترین مبارزات سرنوشت‌ساز اجتماعی و سیاسی، به پیوند زناشویی به مثابه‌ی امری ضروری و مقدس و در متن مبارزه‌ی انقلابی و ایدئولوژیکی خود نگریسته‌‌اند. .... ما امیدواریم که پیوند امروز، نمود آموزنده و مبارکی باشد برای ایران دمکراتیک و متحد فردا. ایرانی عاری از قهر و عناد و خونریزی که در آن همه آرزوهای تفرقه‌افکنانه ارتجاعی توطئه‌های نفاق‌افکنانه‌ی ضد‌انقلابی و امپریالیستی نقش بر آب شده و دیگر از جنگ‌ و جدایی‌های خمینی گرایانه‌ اثری در آن نباشد. به این ترتیب سازمان مجاهدین خلق ایران تصمیم انقلابی برای چنین ازدواجی را در زمره‌ی مهمترین تصمیمات تلقی نموده و همه‌ی الزامات دمکراتیک و انسانی و خانوادگی آن را به مثابه‌ی تکلیف ایدئولوژیک، به مسئول اول و فرماندهی عالی سیاسی - نظامی خود خاطرنشان می‌کند.»

(نشریه اتحادیه انجمن‌های دانشجویان مسلمان خارج از کشور شماره ۵۹ مهر ۱۳۶۱ ص ۱ و ۲)

در توضیح پیام نوشتند: پیام زیر که از جانب دفتر سیاسی و کمیته مرکزی سازمان مجاهدین خلق ایران در داخل کشور انتشار یافته توسط دفتر مجاهدین در پاریس در اختیار ما قرار گرفته است.

دو سال و چهارماه بعد فیروزه بنی‌صدر پس از نزدیک به یک‌سال جدایی و قهر از مسعود رجوی رسماً طلاق گرفت. بلافاصله مسعود رجوی دوست نزدیکش مهدی ابریشم‌چی را وادار کرد تا همسرش مریم عضدانلو را طلاق دهد تا بتواند با وی ازدواج کند.

البته در این میان مجاهدین به رسم معمول‌شان نعل وارونه زدند و مدعی شدند مسعود رجوی به هیچ‌وجه نمی‌خواسته با مریم عضدانلو ازدواج کند و همه تلاش‌‌اش را کرده که این دو از طلاق منصرف شوند اما مریم و مهدی ابریشم‌چی اصرار داشتند که طلاق بگیرند و وصلت جدیدی بین مریم و مسعود رجوی صورت بگیرد.

مسعود رجوی در این ماچرا نقش مهمی را به دوش علی زرکش گذاشت. زرکش در اسفند ۱۳۶۳ در حالی که در اتاق بغلی مسعود رجوی در حومه پاریس زندگی می‌کرد به توصیه‌ی رجوی با فریبکاری وانمود می‌کرد در پایگاهی مخفی در دل تهران به سر می‌برد و به عنوان فرمانده نظامی و مسئول مجاهدین در داخل کشور سازمان و تیم‌های عملیاتی آن را فرماندهی می‌کند.

او در پیام خود موضوع را به گونه‌ای جلوه داد که گویا از درون پایگاه‌های مجاهدین در تهران همه‌ی هم و غم‌اش ازدواج مسعود رجوی و مریم عضدانلو است:‌

«با عمیق ‌ترین و صمیمانه‌ترین تهنیت‌ها و با ایمان و قاطعیتی بیش از بسیاری تصمیم‌گیری‌های تعیین‌کننده‌ی سیاسی و نظامی ضرورت و حقانیت این ازدواج پربرکت و فرخنده را گواهی می‌دهم و آن را بر تارک ایدئولوژی سازمان گرامی می‌شناسم»

وقتی مسعود رجوی قادر شد از همه اعضای دفتر سیاسی و کمیته مرکزی امضای تأیید برای ازدواجش با مریم عضدانلو بگیرد در اطلاعیه‌ای که با جوهر سبز، رنگ شاخص «بنی‌هاشم» نوشته شده بود همراه با وی این ازدواج را «مشیت الهی» خواند و نوشت:

«در مسیر خدا و خلق، با اختیار و رضای خاطر، ضرورت ایدئولوژیک و تشکیلاتی و مشیت انقلاب نوین مردم ایران را که مظهر مشیت الهی است پذیرفته و با مراعات سیره‌ی نبوی و سلسله مراتب شرع محمدی تصمیم به ازدواج گرفتیم»

۹ماه بعد از این اطلاعیه و ۴ ماه و اندی پس از ازدواج رسمی «مسعود و مریم »، این دو که به مراد دل رسیده بودند در مقام قاضی و دادستان، علی زرکش نفر دوم مجاهدین را به جرم خیانت محاکمه و با رأی رفقای علی زرکش در دفتر سیاسی و کمیته مرکزی که نقش «هیأت منصفه»‌‌ی بی‌دادگاه را بازی می‌کردند به اعدام محکوم کردند. مسعود رجوی با «سعه صدر و رحمتی» که داشت زرکش را عفو کرد و به عراق برد و تا آخر عمر (در عملیات فروغ جاویدان کشته شد) با خفت و خواری در نوعی حبس خانگی نگاه داشت.

علی زرکش نویسنده‌‌ی اطلاعیه‌ دفتر سیاسی و کمیته مرکزی مجاهدین در اسفند ۱۳۶۳ بود و در مجیزگویی از رجوی از چیزی فروگزار نکرد با این حال به علت بی‌چشم و رویی مسعود رجوی با مکافات عجیب و غریبی روبرو شد تا بقیه حساب کارشان را بکنند.

فیروزه بنی‌صدر پس از طلاق از رجوی به تحصیلاتش ادامه داد و به مقام استادی دانشگاه رسید و عهده‌دار مسئولیت بخش عفونی بیمارستان رانس در فرانسه شد و امروز در پاریس به مبارزه با ویروس کرونا و نجات جان انسان‌ها مشغول است و تجربیات خود را در قالب یک اطلاعیه به اطلاع عموم رسانده است.

https://news.gooya.com/2020/04/post-36972.php

سرنوشت مریم عضدانلو که به فاصله‌ی چند روز از طلاق فیروزه بنی‌صدر و مسعود رجوی، خبر عروج و صعودش در سازمان مجاهدین و «ازدواج فرخنده‌‌ی انقلابی و توحید‌ی‌»‌اش» با مسعود رجوی منتشر شد تأسف‌برانگیز و عبرت‌آموز است.

او که در دفتر مسعود رجوی مسئول رتق و فتق امور فیروزه بنی‌صدر بود پس از تن دادن به خواسته‌ی رجوی ناگهان ارتقای مقام یافت. ابتدا به مقام «رهبری عقیدتی» مجاهدین رسید و اعلام شد مسئولش خدا است. سپس وقتی مسعود رجوی «خدایگان»‌شد و مقام اولوهیت یافت، با یک توسری از سوی وی مواجه شد و مجبور گردید از برج عاج پایین بیاید و رهبری «خاص‌الخاص»‌ را برای مسعود رجوی بگذارد. و بعد از نشان دادن انواع و اقسام «حل‌شدگی»‌ها بشود «رئیس جمهور برگزیده مقاومت».

طی سه دهه‌ی گذشته این زن و شوهر همه‌ی زنان و مردان مجاهد را مجبور به طلاق همسران خود کردند و «سنت متعالی پیامبر اکرم، ائمه‌ی اطهار و همه‌ی انقلابیون» تنها برای مسعود رجوی باقی ماند.

مریم عضدانلو که نام خانوادگی رجوی یافته بود، در ادامه علاوه بر مشارکت در بسیاری از جنایات صورت گرفته در مناسبات فرقه، مجبور شد زنان مجاهد را راهی حرمسرای شوهرش کند تا «لباس شرک و ریا»‌ از تن درآورده و در حضور او «رقص رهایی» کنند.

او همچنین مجبور بود برای نشان‌دادن سرسپردگی و حل‌شدگی‌اش به مسعود رجوی، زنان عضو شورای رهبری مجاهدین را یکی یکی به عقد شوهرش درآورد و به همخوابگی با او راضی کند. مریم رچوی از زنان مزبور می‌خواست همچون او «هوو »‌و «هوو بازی»‌ در نیاورند و «گیس و گیس‌کشی» نکنند.

مریم عضدانلو پس از ازدواج با مسعود رجوی نیز همچنان با کابوس فیروزه بنی‌صدر روبرو بود. او به منظور آن که نشان دهد چه گوهری را به دست آورده در تشکیلات و مناسبات مجاهدین نزد مشتی بی‌خبر از همه جا به دروغ عنوان می‌کرد که فیروزه بنی‌صدر به‌دلیل عشقی که به مسعود رجوی داشت و می‌‌دانست هیچ مردی نمی‌تواند جایگاه او را پر کند تجرد اختیار کرد و هیچ‌گاه تن به ازدواج مجدد نداد. در حالی که فیروزه بنی‌صدر پس از پایان تحصیلاتش با دکتر مهران مصطفوی ازدواج کرد و صاحب یک دختر ۱۸ ساله است. در زندگینامه‌های‌ مسعود رجوی که از سوی مجاهدین انتشار پیدا می‌کنذ، ازدواج وی با فیروزه بنی‌صدر سانسور می‌شود.

فیروزه بنی‌صدر پس از گذشت ۳۶ سال از جدایی‌اش، پزشکی متخصص و حاذق است و در عالم واقعیت به نجات جان انسان‌ها و کم کردن از دردهایشان مشغول است و مریم رجوی ۲۸ است که به خواسته‌ی همسرش که خود را «ولی فقیه علوی» می‌شناسد «زئیس جمهور برگزیده مقاومت»‌ است و ظاهراً تا دم مرگ این عنوان را حفظ می‌کند.

از برکات ازدواج با مسعود رجوی، مریم عضدانلو که روزی دانشجوی متالوژی دانشگاه صنعتی آریامهر بود پس از ده‌ها سال زندگی در عراق و کشورهای اروپایی به هیچ‌زبان خارجی نمی‌تواند صحبت کند و نیاز به مترجم دارد.