بیبیسی فارسی - چهل سال پیش، در ۵ اردیبهشت ۱۳۵۹، عملیات کماندوهای آمریکایی برای خارج کردن ۵۲ گروگان این کشور از ایران، به شکستی تاریخی انجامید. یکی از مهمترین نتایج واقعه طبس که در روایتهای رسمی ناگفته مانده، تاثیر مخرب این واقعه بر ارتش ایران، بر مبنای اتهاماتی بود که منجر به تغییر فرماندهان نیروی هوایی و ستاد کل ارتش شدند.
مهمترین استدلال تهاجم به ارتش بر سر آن ماجرا، ادعایی بود که در چهار دهه گذشته، صدها بار از طریق تریبونهای رسمی منتشر شده، بدون اینکه در مراجع رسمی اثبات شده باشد یا فرصتی برای طرح روایتهای متقابل از همین رسانهها فراهم شود.
موضوع ادعا، عبارت بود از اینکه فرماندهانی در ارتش ایران، در همدستی با رئیس جمهور وقت، برای نابود کردن "اسناد محرمانه" آمریکاییها در مورد عملیات طبس، به "بمباران" هلیکوپترهای به جا مانده در محل عملیات پرداختهاند.
شکل گیری یک نظریه توطئه
عملیات آزادسازی گروگانها، با ورود ۶ هواپیما و ۸ هلیکوپتر آمریکایی به حریم هوایی ایران کلید میخورد اما در طول عملیات، ۳ هلیکوپتر در دو حادثه مجزا دچار نقص فنی میشوند. تعداد هلیکوپترهای باقی مانده برای انجام عملیات کافی نیست و در نتیجه، جیمی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا فرمان توقف عملیات و بازگشت کماندوها را صادر میکند. مطابق روایت رسمی واشنگتن، در حین بازگشت طوفان شن باعث تصادم و آتش سوزی یک هواپیمای ترابری و یک هلیکوپتر و کشته شدن ۸ کماندوی آمریکایی میشود و نهایتا، بقیه نیروها با بر جا گذاشتن هلیکوپترهای خود، با ۵ هواپیما فضای ایران را ترک میکنند.
به دنبال این ماجرا دو فانتوم اف-۴ نیروی هوایی ایران، هلیکوپترهای آمریکاییِ رها شده بر روی زمین را هدف حمله قرار میدهند که به تخریب بیشتر آنها میانجامد. همین موضوع، نظریه توطئه مشهوری را در ایران کلید میزند که حکایت دارد عناصر نفوذی آمریکا در ارتش، به دستور ابوالحسن بنی صدر هلیکوپترهای آمریکایی را نابود کردهاند تا مدارک موجود در آنها به دست نیروهای انقلابی نیفتند.
مطالب بیشتر در سایت بیبیسی فارسی
چنین نظریه توطئهای، در آغاز در حد تبلیغاتی سیاسی در میانه درگیری روحانیون انقلابی با رئیس جمهور وقت به نظر میآید که آن زمان، فرماندهی کل قوا را هم بر عهده داشت. اما ادامه اتهامات، تدریجا به افزایش فشار بر ارتش و نهایتا برکناری مقام هایی در حد سرلشکر بهمن باقری فرمانده وقت نیروی هوایی و محمدهادی شادمهر فرمانده ستاد کل ارتش منجر میشود.
ردپای این نظریه، در حجم عظیمی از روایتهای رسمی مقامهای حکومتی ایران، و به ویژه آنهایی که در زمان ریاست جمهوری ابوالحسن بنی صدر با او درگیر بودند، دیده میشود. مثلا اکبر هاشمی رفسنجانی در خاطرات ۱۴ شهریور ۱۳۶۰ خود مینویسد: "پرونده کامل حمله آمریکا به طبس را که آورده بودند، مطالعه کردم... به نظر میرسد در ردههای بالا در ستاد ارتش و نیروی هوایی کسانی با آمریکا همراه بودهاند. منجمله سرتیپ باقری، فرمانده آن روز نیروی هوایی و تیمسار شادمهر رئیس ستاد آن زمان، اعمال مشکوکی انجام دادهاند. " او اعمال مشکوک منتسب به این دو فرمانده را "دستور تخریب هلیکوپترهای آمریکایی مانده در طبس" و همچنین "جمع کردن ضد هواییهای فرودگاه تهران" میداند.
در آن مقطع، اتهام "جمع کردن ضد هواییهای فرودگاه تهران"، از سوی دانشجویان پیرو خط امام که گروگانهای آمریکایی را در اختیار دارند هم به طور جداگانه مطرح میشود و حتی در کتابی که این تشکل تحت عنوان "طبس، مصداقى بر سوره فیل" منتشر میکند (۱۳۷۰) ابعاد جدیدی مییابد: "چند روز پیش از تجاوز طبس، از سوی فرماندهان نظامی که بنی صدر آنها را به کار گماشته بود، یعنی تیمسار شادمهر رئیس وقت ستاد مشترک و تیمسار باقری فرمانده وقت نیروی هوایی، به پایگاه یکم شکاری دستور داده شد توپهای ضدهوایی ۲۳ میلی متری که حریم حفاظتی فرودگاه مهرآباد و خود پایگاه را تأمین میکرد، جمع آوری شود. همین کار در پایگاههای دیگر مانند شیراز و ایستگاه رادار مشهد نیز انجام شده بود. "
اما علی رغم تکرار ادعای خرابکاری در دفاع ضدهوایی در سالهای بعد، روند پیگیری ماجرای طبس در نهادهای حکومتی ایران حکایت دارد که این ادعا، در سطح آن نهادها جدی گرفته نشده است. به این علت مشخص که از کار انداختن دفاع ضدهوایی برای تسهیل عملیات نظامی آمریکا، اتهامی نبوده که قوه قضاییه -که قطعا همسو با رئیس جمهور وقت هم نبود- به سادگی از آن عبور کند: این دعا در صورت جدی بودن، باید منجر به محاکمه به اتهام خیانت در دادگاه نظامی میشد که زیر نظر روحانی سختگیری همچون محمد محمدی ریشهری قرار داشت، در حالی که چنین اتفاقی نمیافتد.
در نهایت، اتهام عمدهای که بعد از واقعه طبس، علیه فرماندهان ارتش ایران باقی میماند، همان ادعای تخریب عمدی هلیکوپترهای آمریکایی باقی مانده در طبس است.
این نظریه توطئه، به ویژه از آن جهت گسترش مییابد که در جریان شلیک به هلیکوپترهای آمریکایی در طبس، محمد منتظرقائم فرمانده وقت سپاه یزد، که در محل حضور داشت، کشته میشود و این واقعه، میزان حساسیت سپاه بر روی موضوع را افزایش میدهد. هرچند مصاحبه برادر محمد منتظرقائم با خبرگزاری تسنیم وابسته به سپاه در ۶ اردیبهشت ۱۳۹۸، نشان میدهد که حتی خانواده او نیز به نظریه توطئه ذکر شده اعتقاد چندانی ندارند.
مهدی منتظر قائم، که روحانی و مدرّس حوزه است، در این مصاحبه تاکید دارد که در مورد مرگ برادرش "زوایای مبهمی" وجود دارد چون "تاکنون کسی نخواسته است که این زوایا مشخص شود". او سپس در پاسخ به سوال تسنیم مبنی بر آنکه "گفته میشود این اقدام [نابودی هلیکوپترها] برای نابودی اسناد به جا مانده آمریکاییها انجام گرفت" میگوید: "این تحلیل است و خبر دقیقی نیست و باید بررسی شود، اما متاسفانه تاکنون کمیته حقیقتیابی در خصوص بمباران صحرای طبس و شهادت برادرم محمد تشکیل نشده است. "
گزارش مشابه دو خلبان اف-۱۴
به دنبال اطلاع مقامهای ایرانی از بر جا ماندن تعدادی هلیکوپتر آمریکایی بر روی زمین در حوالی طبس، نیروی هوایی ایران در دو نوبت مجزا، یک بار دو اف-۱۴ و سپس دو اف-۴ را به منطه اعزام میکند. خلبانان کابین جلوی هر دو اف-۱۴، در روایت هایی مغایر با روایتهای رسمی، بر مخالفت ابوالحسن بنی صدر با شلیک به سمت هلیکوپترهای آمریکایی تاکید دارند.
یکی از این دو خلبان، شهرام رستمی بود که بعدها، از چهرههای معروف نیروی هوایی در جنگ ایران و عراق شد و یک دهه بعداز پایان جنگ، برای مدتی به ریاست ستاد ارتش هم رسید. سرتیپ رستمی در مصاحبهای با حسین دهباشی و برنامه اینترنتی "خشت خام" در ۲۴ مهر ۹۶ میگوید قبل از شلیک جنگندههای اف-۴ به هلیکوپترها، او با اف-۱۴ خود به منطقه اعزام میشود و از برج رادار تهران دستور میدهند که هلیکوپترها را با تیربار بزند. شهرام رستمی میگوید به برج مراقبت پاسخ میدهد اف-۱۴ (که برای حمله به هدفهای زمینی طراحش نشده) امکان این کار را ندارد، ولی برج بر مبنای دستوری که از ستاد ارتش آمده بوده دستور خود را تکرار میکند.
به گفته آقای رستمی، اما به فاصله کمی از صدور دستور برج رادار، ابوالحسن بنی صدر که با یک هواپیمای فالکون در آسمان طبس بوده فرمان میدهد که "منطقه را نزنید". او میافزاید: "من این را شهادت میدهم در هر جا. آقای بنی صدر گفتند نزنید". سرتیپ رستمی ادامه میدهد: "من از برج پرسیدم که رئیس جمهور میگوید نزنید، شما میگوید بزنید، بالاخره این را برای ما روشن کنید که باید چه کار کنیم. برج هم رفت دنبال سلسله مراتب که جواب را پیدا کند و بدهد... گفتیم ولش کنیم و حالا که اقای بنی صدر هم گفته نزنیم، ما هم... برگشتیم. "
وی در ادامه، ماجرای اعزام دو اف-۴ به منطقه برای زدن هلیکوپترها را چنین روایت میکند: "آن قدر به آقای باقری [فرمانده وقت نیروی هوایی] فشار آوردند که اینها را بزنید... که اینها اف -۴ از مهرآباد بلند کردند... نمیدانم کجا و چرا این تصمیم را گرفتند. آخرش هم به ضرر آقای باقری تمام شد. "
روایت شهرام رستمی از وقایع آن روز و مخالفت اولیه بنی صدر با زدن هلیکوپترها، با روایت ۶ اردیبهشت ۹۶ فریدون علیمازندرانی خلبان دومین اف -۱۴ اعزامی در روز حادثه به طبس مطابقت دارد. سرتیپ علیمازندارنی، در مصاحبه با خبرگزاری تسنیم وابسته به سپاه میگوید هنگامی که در آسمان طبس بوده از رادار تهران به او ابلاغ میشود که هلیکوپترها را منهدم کند و او توضیح میدهد اف-۱۴ "فاقد هرگونه بمب، راکت و یا موشک هوا به زمین" است و نمیتواند با مسلسل چنین کاری انجام دهد.
فریدون علیمازندرانی روایت میکند: "در همین زمان صدای خلبان جت فالکن که حامل بنیصدر رئیس جمهور وقت کشور بود بلند شد که میگفت خلبان اف ۱۴ به هیچ وجه اجازه زدن و بمباران ندارد و دستورات صادره فقط از سوی من -پست فرماندهی هوایی- باید اجرا شود".
او میافزاید که در نهایت، با عمل به دستور رئیس جمهور وقت، از شلیک به هلیکوپترها خودداری میکند و بعد از بازگشت متوجه میشود اصرار پست رادار تهران برای زدن هلیکوپترها، "از خارج از نیروی هوایی و از دیگر ارگانها، سازمانها و وزارتخانهها صادر و ابلاغ میشده است" (بدون توضیح بیشتر).
روایت دومین حمله به هلیکوپترها
با وجود مخالفت اولیه ابوالحسن بنی صدر با شلیک به هلیکوپترهای آمریکایی از سوی اف-۱۴ها، روایت خود آقای بنی صدر از وقایع طبس حکایت دارد که او پس از مدتی طبق نظر محمدهادی شادمهر رئیس ستاد ارتش، با شلیک به هلیکوپترها از سوی دو فروند فانتوم اف-۴ موافقت کرده است.
رئیس جمهور وقت در کتاب خاطرات خود با عنوان "درس تجربه" مینویسد: "سرلشگر شادمهررئیس ستاد ارتش به من تلفن زد و گفت: اگر آمریکاییها شبانه بیایند و این هلیکوپترها و هواپیماها را [که در طبس جا گذاشته اند] ببرند، دیگر هیچ آبرویی برای ارتش باقی نمیماند. اینجا [به داخل ایران] که آمدند، ندیدیم. حالا، اگر بیایند و ببرند خواهند گفت پس توی کشور هیچ کس به هیچ کس نیست... من که نظامی نبودم، قاعدتاً میباید سخن مسئول نظامی را میپذیرفتم و آن پیشنهاد را پذیرفتم و گفتم همین کار را بکنید. " او ادامه میدهد که سرلشکر شادمهر مجوز خواسته بوده تا هواپیماهای نیروی هوایی با تیربار "ملخ هلیکوپترها" را از کار بیندازند تا نتوانند پرواز کنند.
با توجه به اینکه در تیربار هواپیماهای جنگنده چنین دقتی را ندارد، در صورت بیان چنین سخنی از سوی سرلشکر شادمهر -که البته افسر نیروی زمینی بود- و قبول آن از سوی آقای بنی صدر، مکالمه طرفین مبتنی بر تصورات غیرواقعی بوده است.
بهمن باقری دو روز پس از واقعه طبس، و در حالی که هنوز فرمانده نیروی هوایی است، روایت خود را از دلیل منهدم شدن هلیکوپترها -در حالی که قرار بر "آسیب رساندن" به آنها برای جلوگیری از پرواز احتمالیشان بوده- چنین توضیح میدهد: "از طرف ستاد ارتش جمهوری اسلامی ایران دستور داده شده بود که هلیکوپترهای امریکایی آسیب رسانده شود تا جایی که قادر به پرواز نباشند، اما متاسفانه در تیراندازی پرسنل نیروی هوایی و در اثر اصابت گلوله به قسمتهای حساس هلیکوپترها نظیر باک بنزین و موتور دو فروند از هلیکوپترها دچار آتشسوزی میشوند و در نتیجه از بین میروند و در این جریان دو فروند از هلیکوپترهای دیگر چند سوراخ برمیدارند و یک فروند دیگر از هلیکوپترها سالم است و قابلیت پرواز دارد. "
فرمانده وقت نیروی هوایی، در گفتگوی خود با شماره ۷ اردیبهشت ۱۳۵۹ کیهان میافزاید: "من جزو افرادی بودم که تیراندازی به هلیکوپترها را تایید نمیکردم".
البته بهمن باقری، دیگر به مطبوعات دسترسی پیدا نمیکند تا روایت خود از ماجرای طبس را، در مقابل روایتهای متقابل بیان کند. ولی بیش از سه دهه بعد، عبدالله (شاپور) آذربرزین، که پس از انقلاب به طور موقت فرمانده نیروی هوایی ایران شد، شرحی را از گفتگوی مستقیم خود با سرلشکر باقری در مورد ماجرای هلیکوپترها بازگو میکند که حاوی اطلاعات جدیدی است. این شرح، درکتاب خاطرات او موسوم به "فرماندهی و نافرمانی" (از مجموعه تاریخ شفاهی و تصویری ایران معاصر) منتشر شده که در ۱۳۹۳، یک سال پیش از درگذشت او به چاپ رسیده است.
سپهبد خلبان آذربرزین، از سرلشکر باقری نقل میکند که او به دنبال اطلاع از وجود چند هلیکوپتر آمریکایی بر روی زمین، به خلبانان دستو میدهد به طبس بروند تا اگر هلیکوپترها قصد پرواز داشتند جلوی این کار را بگیرند. او میافزاید پیش از رسیدن خلبانها، نیروهای سپاه منطقه که بدون اطلاع نیروی هوایی در محل حضور داشتند، به تجهیزات داخل هلیکوپترها دست میزنند که باعث "آزاد شدن قفل ملخ ها" و حرکت ملخ هلیکوپترها میشود.
به روایت سرلشکر باقری، وقتی خلبانها میرسند و حرکت پرهها را میبینند، تصور میکنند هلیکوپترها قصد پرواز دارند و همین تصور را به مرکز مخابره میکنند و درنتیجه، رئیس جمهور وقت دستور شلیک به هلیکوپترها را میدهد (یک خلبان سابق ایرانی که با افراد مرتبط با ماجرای طبس نزدیک بوده، در گفتگو با نگارنده، حرکت ملخ هلیکوپترهای آمریکایی را تایید میکند ولی دلیل آن را نه "آزاد شدن قفل" آنها از سوی نیروهای سپاه -که در روایت شاپور آذربرزین آمده- که شدت باد در منطقه میداند).
البته در ادامه روایت آقای آذربرزین، از قول بهمن باقری آمده که ابوالحسن بنی صدر دستور زدن هلیکوپترها را بدون در نظر گرفتن "روش جاری" در ارتش صادر کرده و خود سرلشکر باقری به خاطر شلیک به هلیکوپترها از نیروهایش بازخواست کرده است: "پس از رسیدن به تهران از افسر نگهبان مرکز فرماندهی سؤال کردم با چه مجوزی هلیکوپترها را به آتش کشیدید، پاسخ داد به امر رئیسجمهور".
به هر ترتیب، فارغ از آنکه چه کسانی مقصر اصلی تیراندازیها بودهاند، آقای بنی صدر اساسا این فرضیه را که زدن هلیکوپترها باعث از بین رفتن اسناد محرمانه حساسی شده باشد بی مبنا میداند.
او در مطلبی که در ۱۵ اسفند ۱۳۹۱ در نشریه خود یعنی "انقلاب اسلامی در هجرت" منتشر کرده، تاکید میکند که "هیچ حکومتی به کماندوهای مأمور عملیات، اسناد نمیسپرد که با خود به محل مأموریت ببرند".
سرانجام باقری و شادمهر
بعد از ماجرای طبس، افزایش سوء ظن به فرماندهان نیروهای هوایی و ستاد ارتش، به تدریج به حذف هر دو از سمتهای خود میانجامد.
در نخستین قدم، در ۱۳ خرداد ۱۳۵۹، سرلشکر باقری فرمانده وقت نیروی هوایی ناچار به استعفا میشود، هرچند ابوالحسن بنی صدر او را پس از کناره گیری به سرپرستی سازمان هواپیمایی کشوری منصوب میکند.
حدود دو هفته بعد، نوبت به سرلشکر شادمهر رئیس وقت ستاد ارتش میرسد که در ۲۹ خرداد، با حکم رئیس جمهور برکنار میشود. پس از بهمن باقری و محمدهادی شادمهر، به ترتیب سرهنگ جواد فکوری و سرتیپ ولی الله فلاحی به ریاست نیروی هوایی و ستاد ارتش میرسند (هر دوی آنها تنها یک سال بعد، در سانحهٔ سقوط هواپیمای سی-۱۳۰ ارتش در ۷ مهر ۱۳۶۰ کشته میشوند).
با وجود این، سوء ظنهای انقلابیون به سرلشکر باقری، هرگز گریبان او را رها نمیکند. او به فاصله کوتاهی پس از استعفا از فرماندهی نیروی هوایی، این بار بر سر کودتای ناکام ۱۸ خرداد ۱۳۵۹ (موسوم به کودتای نوژه) به دردسر میافتد.
به دنبال خنثی شدن کودتای نوژه، که به برکناری صدها و اعدام دهها نفر از افسران ودرجه داران نیروهای هوایی و زمینی در آستانه جنگ ایران و عراق میانجامد، آقای باقری هم در معرض اتهام دست داشتن در کودتا قرار میگیرد. هرچند نه تنها رئیس جمهور وقت، که حتی محمد محمدی ریشهری رئیس وقت دادگاه انقلاب ارتش و مصطفی چمران وزیر وقت دفاع هم این اتهام را رد میکنند.
آقای ری شهری در همین ارتباط، با تاکید بر اینکه رابطه بهمن باقری با کودتا را "به شدت تکذیب میکند" میگوید: "در بازجویی از تیمسار محققی [سرتیپ آیت محققی رهبر عوامل کودتا در نیروی هوایی] ثابت شد که گروه توطئهگر به شدت با تیمسار باقری مخالف بودهاند. "
مصطفی چمران نیز در گزارش ۲۳ تیرماه ۱۳۵۹ خود به مجلس در مورد کودتای نوژه، به اتهامات مطرح شده علیه آقای باقری چنین پاسخ میدهد: "تیمسار باقری کسی بود که قبل از هر کس -جناب آقای خلخالی هم اطلاع دارند- دو ماه قبل این توطئه را به رئیسجمهور خبر داد، او اگر میخواست بگریزد میتوانست بگریزد، او اگر میخواست با آنها همکاری کند خیلی امکانات داشت، ولی کسی بود که به طور مرتب اخبار توطئهگران را به رئیسجمهور میداد و دولت و رئیس جمهور از کانالهای مختلف، افکار مختلفی دریافت میکردند که یکی از طرف او بود. "
علی رغم تمام اینها، سرلشکر باقری همچنان زیر ذره بین قرار دارد و نهایتا سپاه پاسداران او را در ۲۱ شهریور ۱۳۵۹، در حالی به عنوان رئیس سازمان هواپیمایی کشوری عازم شرکت در یک کنفرانس بین المللی ایران است، دستگیر میکند. پس از آن، دیگر جز اتهامات مرتبط با ماجراهای طبس و نوژه، مطلب جدیدی در مورد او در رسانههای ایران منتشر نمیشود.
سپهبد آذربرزین نخستین فرمانده نیروی هوایی پس از انقلاب، درکتاب خاطراتش، به نقل دیدار خود با بهمن باقری میپردازد که بعد از آزادی از زندان طولانی مدت و پیش از مرگ در غربت، برای معالجه از ایران خارج شده بود.
به روایت او: "باقری بعد از انهدام هلیکوپترها به جرم جاسوسی برای آمریکا به زندان افتاد بعد از مدتی طولانی از زندان آزاد شد. بینایی چشم خود را از دست داده بود و خیال داشت برای معالجه چشم و سایر عوارض ناشی از زندان طولانی سفری به خارج بکند. روزی به من تلفن کرد جویای حالش شدم گفت سخت مریض است گفتم کجایی گفت در آمریکا... منزل دخترم هستم. "
آقای آذربرزین میگوید در این دیدار بهمن باقری، "آنان که قصد فروپاشی ارتش ایران و به خصوص نیروی هوایی را داشتند" را به پرونده سازی برای خود متهم کرده است.
سرلشکر شادمهر نیز، که دو هفته پس از بهمن باقری از کار برکنار شد، اگرچه مانند سرلشکر باقری زندانی نمیشود، ولی تا آخر عمر در حاشیه میماند.
هرچند پس از مرگ وی در آذر ۱۳۸۷، جنازهاش به طور رسمی و با حضور جمعی از مقامهای وقت ارتش ایران و پیشکسوتان این نیرو تشییع میشود.