پیام دریابی - مدیر سایت روزپرتال
کرونا در ابتدا تنها یک نام بود. ویروسی در شهر ووهان چین که هر از گاهی شبکه های خبری دنیا از آن چیزی میگفتند یا مینوشتند. اما زمانی که دولت چین به یکباره شهری 30 میلیونی که جمعیتی معادل کشور کانادا دارد را در قرن 21 قرنطینه کرد، نگاه ها کم کم معطوف به این موجود ناشناخته شد و این ویروس کوچک اندک اندک در کانون توجه ها قرار گرفت. اما هنوز زندگی در غرب و سایر جاهای دنیا در جریان بود و کماکان خطرات آن جدی گرفته نمیشد. زیرا تصور جهان از این ویروس چیزی مانند ابولا و یا سارس بود. مردمان کشورهای مدرن، متکی به پیشرفتهای علمی کشورهایشان، آن را یک هیاهوی رسانه ای برای جذب مخاطب تصور کردند. اما به ناگاه بازی عوض شد و دیگر این تنها کشورچین نبود که با این موضوع دست و پنجه نرم میکرد. این ویروس به صورت خزنده و سریع راهش را به کشورهای دیگر باز کرده بود. در عرض کمتر از دوماه, خاورمیانه بحران زده و اروپای سبز و مدرن را به صورتی تحت تاثیر قرار داد که هر دو گوی سبقت را از چین گرفتند و کانون انتشار این ویروس به دنیا شدند. در بهت و حیرت جهانیان دولتهای ایتالیا ، فرانسه و آلمان و به طبع آنها بقیه کشورهای اروپایی اعلام قرنطینه سراسری کردند. قرنطینه ای که قبل از این اتفاق، حتی صحبت کردن درباره آن به مانند فیلمهای تخیلی هالیوودی بود. اما واقعیت این بود که این بیماری که نام علمی کووید-19 را به خود گرفته بود، توانست بی اعتنا به تمامی اقدام های پیشگیرانه معمولی بازی را به نفع خود تمام کند. ویروسی که سازمان بهداشت جهانی را مجبور به اعلام بالاترین سطح اخطار و یا همان پاندمی کرد.
حال بیماری کووید -19 بیش از 120 کشوررا درجهان درنوردیده و هر روز به قلمرو خود اضافه میکند و بشر همچنان مات و مبهوت به دنبال شناسایی رفتارهای این ویروس ناشناخته است. یکی ازسوالاتی که ذهن خیلی ها را درگیر کرده این است که آیا این پاندمی ترسناک قابل پیش بینی و پیشگیری بود؟ برخلاف تصور عامه پاسخ به این سوال دشوار نیست و به عبارتی جواب آن مثبت است
مطلب دیگر:
سالها پیش و در دوره ریاست جمهوری جورج بوش پسر، این احتمال که چنین پاندمی میتواند در هر زمان اتفاق بیفتد بررسی شده بود . او به عنوان رییس جمهور آمریکا دستوری برای برنامه ریزی لازم برای برخورد با چنین همه گیری احتمالی را داده بود. در آن زمان، جامعه علمی هنوز از ماهیت دقیق این بحران فراگیر اطلاعات زیادی نداشت. در حدود پنج سال پیش نیز رئیس جمهور وقت امریکا، باراک اوباما، به امکان ظهور چنین پاندمی و لزوم برنامه ریزی برای آن اشاره کرده بود، توصیهای که پس از به روی کار آمدن دونالد ترامپ به طور کامل نادیده گرفته شد. این هشدارها در سالهای اخیر بر مبنای تجربه ما از آنچه در مورد سارس، مرس و ابولا بدست آوردیم، شکل دقیقتری به خود گرفت تا جایی که در 3 مارس 2019 مقاله ای توسط تعدادی از دانشمندان چینی چاپ شد که در آن به بررسی ویروسهای موجود در بدن خفاشها پرداختند.
در این مقاله این دانشمندان ضمن دسته بندی ویروسهای کشف شده در خفاش، ویروسهای مشترک خفاش و انسان را مورد مطالعه قرار دادند که ویروس کرونا از آن جمله آنها می باشد. این مطالعه نشان داد که احتمال انتقال این ویروس ها از خفاش به انسان بسیار بالاست وهمانند ویروس های هم خانواده عامل بیماری سارس میتوانند منشا یک همه گیری سراسری دیگرباشد. از اینرو با توجه به رفتار غذایی مردم چین و تماس فیزیکی نزدیک آنها با این گونه حیوانات ، این مطالعه به نوعی شیوع بیماری مشابه سارس را محتمل دانست.
در کنار تحقیقات و داده های علمی مقاله بالا، بسیاری از افراد سرشناس نیز مانند لری بریلیانت (Larry Brilliant)، بیل گیتس و .... براساس داده های موجود یک همه گیری را دیر یا زود پیشبینی کرده بودند و حتی در مجامع و کنفرانسهای متعدد هشدارهای لازم را داده بودند. در همین زمینه یک سازمان غیر انتفاعی آمریکایی به نام مرکز مطالعات بین المللی و استراتژیک کمتر از دوماه پیش از شروع این پاندمی، یک همه گیری مانند کوید -19 را شبیه سازی کرده بود و اثرات این پاندمی را در ابعاد مختلف اجتماعی، سیاسی، و اقتصادی و ... بررسی کرد. نکته ای که در این شبیه سازی برای شکست این همه گیری و کاهش آثار سو آن بسیار حائز اهمیت شناخته شده بود، هماهنگی کامل بین دولتهای جهان و وجود یک سیستم واکنش سریع بود. اما از آنجا که دولتها به صورت عموم به علت دغدغه های سیاسی و حزبی بی توجه به هشدارها علمی هستند، این ویروس توانست در مدت زمان کم بیش از2,700,000 ( تا لحظه تنظیم این گزارش) را مبتلا و جان بیش از180,000 نفر را بگیرد.
مخفی کاری سیاسی چین ، قاتل خاموش
زمانی که دولت چین ، به شیوع کووید-19 در ووهان اذعان و اقدام به قرنطینه این شهر و ساخت یک بیمارستان 1000 تختخوابی در 10 روز کرد، تمام دنیا این بیماری را بیشتر مانند بیماریهایی مانند سارس و ابولا فرض کردند و آن را چندان جدی نگرفتند. حتی بعضی از رسانه ها اقدام به تقدیر از شجاعت و تدبیر دولت چین در مدیریت و قرنطینه این شهر 30 میلیونی کردند. این بیماری توسط سازمان بهداشت جهانی در مراحل اولیه جدی گرفته نشد و به مانند یک ذات الریه با آن برخورد شد. اما پس از مرگ لی ویلیانگ (Li Wealiang) پزشک چینی که برای اولین بار در اوایل دسامبر نسبت به این بیماری هشدار داده بود اولین زنگ خطر برای باقی کشوها باید به صدا در میامد. گزارش اخیر واشنگتن پست نیز نشان میدهد که دولت چین حداقل از 26 دسامبراز ماهیت تهاجمی و قدرت انتقال فرد به فرد این ویروس مطلع بوده است. ولی دولت چین با مخفی کاری و عدم انتقال این اطلاعات به سازمان بهداشت جهانی و سایر کشورها وهمچنین تاخیر در قرنطینه شهر ووهان مقدمات یکی از عظیمترین بحرانهای 100 سال اخیر را رقم زد. حتی شهردار ووهان نیز به این موضوع اقرار کرد که این اشتباه باعث شد 5 میلیون از ساکنان ووهان قبل از قرنطینه به مناطق دیگر از جمله خارج از چین سفر کنند.
این پنهان کاری تا به آنجا پیش رفت که حتی روزنامه های ووهان نیز تا دو روز پیش از قرنطینه اشاره ای به این بیماری نکردند. ووهان در تمام این مدت به فعالیتهای اقتصادی خود از جمله برگزاری یک کنفرانس مهم سالانه اقتصادی (کنفرانس سالانه CCP) که به مدت 6 روز برگزار شد ، ادامه داد و مقامات چینی اقتصاد را به واقعیت و مهار یک فاجعه در حال گسترش ترجیح دادند .
بررسیهای واقع گرایانه آماری بر این واقعیت دلالت دارند که اگر دولت چین دست به مخفی کاری نمیزد و از همان ابتدا اطلاعات دقیق را در دسترس جهانیان به ویژه سازمان بهداشت جهانی قرار میداد، باقی کشورها تا حد زیادی میتوانستند اثرات مخرب این ویروس را کنترل و کاهش دهند. فراموش نکنیم برخلاف تصور عوام پسندانه و نابخردانه دونالد ترامپ، سازمان بهداشت جهانی یک وسیله برای تبیین و اطلاع رسانی سیاست های درمانی می باشد. این سازمان تواناییها و سیاست خود را تنها زمانی میتواند درست انجام دهد که اطلاعات داده شده به آن سازمان درست باشد. شاید تخریب و تضعیف سازمان بهداشت جهانی در این شرایط حساس، بعد از دروغ گویی های آماری چین بزرگترین اشتباهی باشد که کشورهای مطرح جهانی مرتکب شده اند. اشتباهی که اثرات آن در ماههای آینده به خوبی لمس خواهند شد.
چین با اطلاعات غلط دنیا را گمراه کرد اما با قرنطینه ووهان سعی کرد نشان دهد که برای حفظ دیگر کشورها تدابیر شدیدی را اتخاذ کرده و همچنین تلاش بسیاری کرد که اعمال روشهای اقتدارگرایانه را تنها روش کنترل این سونامی معرفی کند. این موضوع حتی باعث شد که در این شرایط بعضی از کارشناسان حوزه سیاسی و اجتماعی، نظامهای دموکراتیک غربی را مورد حمله و نقد قرار دهند و آنها را متهم به سهل انگاری کنند. اما از آنجا که چینی ها در دروغگویی مسبوق به سابقه هستند، در اثر بخشی سیاستهای چین در کنترل این بیماری در ووهان هم باید با نگاه شک و تردید نگریست.آمار جدیدی که از شهر ووهان بیرون میاید ، دال بر این است که تعداد مرگ و میرهای ناشی از این بیماری بسیار بیشتر از آمار قبلی دولت چین بوده است. از اینرو با توجه به نشانه های جدیدی که هر روزه به دست می اید، به نظر میرسد چین با انحراف افکار جهانی در این آزمون مهم مردود و باعث مرگ صدها هزار نفر و بیکاری میلیونها نفر شده است. از اینرو این شکست شاید بتواند در میان مدت و طولانی مدت نگاهها را نسبت به مخاطرات جهانی تغییر دهد و کانون ریسکها و خطرات جهانی را به سیاستهای دروغ ، پنهانکاریها و عدم پاسخگویی دولت چین سوق دهد.
ویروس کرونا و فردا
ویروس کرونا از آندسته ویروسهایی است که بزودی مهمان ماندگار ما خواهد شد. مهمانی همیشگی که بشریت باید با همزیستی با آن عادت کند. با وجود تمام تلاشهایی که برای ساخت واکسن آن در جریان است، احتمالا این ویروس به نوع ضعیف تر خود جهش کرده و مانند آنفولانزا در کنار ما باقی خواهد ماند. ولی کرونا علاوه بر تاثیرات بر سلامتی ما در حوزه های دیگر نیز آثار قابل توجهی گذاشت. این ویروس کوچک توانست در همین مدت کوتاه بحران های عظیمی در حوزه های سیاسی ، پزشکی، جهانی سازی و حیطه مقدس اقتصاد آزاد ایجاد کند. حیطه مقدسی که باید منتظر پاسخی شدیدی از جانب آن باشد.
بسیاری از بحرانهای بشری و طبیعی دارای دووجهه می باشند مثبت و منفی که همیشه در درون فاجعه در کنار یکدیگر همزیستی دارند. تنها تفاوتی که در این همزیستی وجود دارد زمان ظهور این جنبه ها می باشد.
پیشینه تاریخی اینگونه بحرانها نشان داده است که یکی از واکنشهای بشری ظهور رفتارهای مخرب در جامعه است. به طور مثال در قرن چهاردهم میلادی زمانی که طاعون و یا مرگ سیاه اروپا را فرا گرفت، شهرها درهای خود را بر روی خاطیان بستند و اعضای نامطلوب جامعه که اغلب یهودیان بودند را مورد حمله، تبعید و کشتن قراردارند. همچنین در سال 1858 جمعیتی در نیویورک از ترس فراگیری تب زرد با حمله به بیمارستان قرنطینه ای که مهاجران را در آن نگاهداری میکردند ، آنجا را به آتش کشیدند. اما شاید فکر کنیم تمامی این اتفاقات برای سالیان بسیار دور است و در دوران مدرن امروز این رفتارها دور از ذهن است ولی واقعیت متفاوت از این تصور است. در حال حاضر در ویکی پدیا صفحه ای وجود دارد که نمونه های بیگانه ستیزی و یا نژادپرستی مربوط به شیوع ویروس کرونا را در 35 کشور دنیا گزارش میکند.
مایک دیویس مورخ آمریکایی در کتاب The Monster at Our Door: The Global Threat of Avian Flu معتقد است که "در یک دنیای منطقی یک بیماری فراگیر باید منجر به همکاری های بین المللی بیشتری در سطح جهان شود. در این دنیای منطقی باید تولید محصولات اولیه و ضروری مانند کیت تست، ماسک ، دستگاه تنفس نه تنها برای خودمان بلکه برای کشورهای فقیر هم افزایش پیدا کند." اما به تعبیر این مورخ، دنیای سرمایه داری دنیایی منطقی نیست و نگاهش تنها به سود و زیان شخصی است و فراتر از آن را نگاه نمیکند.
شاید به جرات بتوان گفت بعد از جنگ جهانی دوم، بیماری کووید-19 بزرگترین بحران بشریت تا به امروز بوده است که توانسته شرایط سیاسی کشورها را بسیارشکننده و بعضی از حقایق پنهان این سالها را آشکار کند . پیش از شیوع ویروس کرونا کارشناسان امرهشدارهای فراوانی را درباره شیوع انواع فجایع طبیعی و انسانی به دولتها میدادند. ولی تمامی دولتها به این هشدارها بی اعتنا میاندند و الگوهای سنتی خود را دنبال کردند. علت نیز مشخص بود. برنامه ریزی برای این مشکلات هزینه بر است و در دنیای پرشتاب سرمایه داری، هر هزینه کردنی باید توجیه اقتصادی ملموس و کوتاه مدت خود را داشته باشد. این نگاه، سرمایه گذاری در محیط زیست و بهداشت را کاری بیهوده میداند و مسوولیت آن را مدام بر گردن نسل های آینده میگذارد. کووید-19 تمامی این دیدگاهها را به چالش کشید و کمتر از دوماه جهش اقتصادی که دهه ها برای آن برنامه ریزی و هزینه شده بود نابود کرد.
کووید-19 و تغییرات اقلیمی هر دو اثرات مخرب فراوانی بر زندگی ما دارند با این تفاوت که تخریب کووید-19 از نوع آتش است و تخریب تغییرات اقلیمی از نوع آتش زیر خاکستر. دولتها شاید آتشنشانهای خوبی برای فرونشاندن شعله ها باشند اما این آتشنشانها، کمترین خبرگی در از بین بردن منشا آتش را ندارند و دغدغه همه آنها در دوچیز خلاصه میشود. رشد اقتصادی امسال و انتخابات آینده. تو گویی دنیایی پس از انتخابات آینده متصور نیست. مطابق با این الگوی مخرب رفتاری دولتها، دور از ذهن نیست که پس از اتمام این بحران و کشف واکسن این ویروس، کشورها و سیاستمداران از هر حزبی که باشند به الگوها و مسیرهای قبلی خود باز میگردند و بی توجه به هشدارها برای بحران های دیگر به انتظار بحران بعدی می نشینند.
در این بین شاید یک چیز به شرایط قبل خود در فرداهای کرونا بازنگردد و آن هم اقتصاد آزاد است. میتوان پیش بینی کرد که اقتصاد سرمایه داری پس از کووید-19 ، این بحران منحصر بفرد، پوست اندازی خواهد کرد. یووال نوح هراری در کتاب Homodeus معتقد است که در سالیان اخیر سرمایه داری سعی کرده است که با درنظر گرفتن اخلاقیات و ابعاد انسانی، چهره خود را کمی متعادل تر کند. اما این شوک بزرگ اقتصادی ناشی از کووید-19 و احتمال شیوع یک پاندمی دیگر، شاید اسب مهارشده سرمایه داری را مجددا سرکش کند و احتمالا شرکتهای بزرگ را به فکر وادار کند تا روشهای پیشگیرانه ای را برای کسب و کار خود در نظر بگیرند. یکی از این استراتژیهای که برای جامعه بشری میتواند دردناک باشد رها شدن از نیاز به انسانها و استفاده از هوش مصنوعی و اتوماسیون باشد.
مثالی مجسم
نمودار بالا نیروی کار فعال در رستورانهای زنجیره ای مک دونالد در سراسر دنیا بین سالهای 2012 تا 2019 را نشان میدهد. همانطور که مشاهده میشود، جمعیت فعال این شرکت بزرگ به علت اعمال سیاستهای اتوماسیون در طول این سالها به شدت کاهش یافته است. کووید-19 باعث شد که مک دونالد مجبور شود برای اولین بار در تاریخ فعالیتش، رستورانهای خود را برای جلوگیری از گسترش ویروس کرونا تعطیل کند. تعطیلی که منجر به ضرر هنگفتی برای این شرکت خواهد شد. مک دونالد از این سیلی تاریخی درسی برای خود خواهد ساخت و ضرر خود را با اتوماسیون بیشتر جبران خواهد کرد. تعجب نکنیم که اگر ببینیم در سالهای آینده هر شعبه مک دونالد با دو یا سه نفر گردانده شود و بجای گرفتن برگر بعدی از دست یک انسان آن را از دست یک ربات تحویل بگیریم. این اتوماسیون و هوش مصنوعی اگرچه به نفع شرکتهای بزرگی مانند مک دونالد خواهد بود اما اتوماسیون بیشتر به معنی بیکاری بیشتر، مالیات و حق بیمه بازنشستگی کمتر می باشد. ویروس کرونا و سرمایه داری احتمالا انسانها را به جایی خواهد رساند که بخشی زیادی از آنهاعلی رغم زنده بودن، تبدیل به موجوداتی بی انگیزه و بی فایده برای چرخه اجتماع شوند.
احتمال بعید دیگری نیز وجود دارد. شاید ویروس کرونا ما را به خود آورد و انسانها را به سوی همکاری بیشتر، تبیین سیستم های بهداشتی ، اجتماعی و مالی عادلانه تری سوق دهد. شرایطی که در آن انسان در ازای حفظ سلامتی خود و نگهداری محیط زیستش بتوانند رفاه بیشتری را برای خود بدست بیاورد.
کارگران جنسی، فراموش شدگان ابدی، مریم سلطانی
واپس ماندگی، سزاوار ملت ما نیست، منوچهر تقوی بیات