Wednesday, May 6, 2020

صفحه نخست » روزهای حساس رویارویی اسرائیل و ایران، در سوریه

syria_050620.jpgبی بی سی - در روزهایی که دنیا چشمش به ویروس کروناست، اسرائیل همچنان در تلاش است تا ایران را از سوریه بیرون کند و به گفته وزیر دفاعش، در این مسیر به نتایجی هم رسیده. نفتالی بنت، روز سه‌شنبه در یک مصاحبه تلویزیونی گفت ایرانی‌ها که زمانی برای حکومت دمشق، "یک سرمایه" محسوب می‌شدند، حالا به یک بار اضافی تبدیل شده‌اند.

بر اساس گزارش منابع غیر اسرائیلی (سازمان ناظر بر حقوق بشر سوریه که از لندن فعالیت می‌کند) در جریان دو حمله جدید که دوشنبه‌شب اتفاق افتاده، ۱۴ تن از نیروهای وابسته به ایران در سوریه کشته شده‌اند.

اسرائیل به شکل رسمی وقوع حملات روز دوشنبه را تایید نکرده است. این کشور اصولا در چارچوب یک سیاست رسمی، از تایید جزئیات حملات خودداری می‌کند. این گمانه وجود دارد که تایید رسمی حملات و تبلیغات درباره آنها می‌تواند احتمال عملیات تلافی‌جویانه را از سوی ایران افزایش دهد.

در مقابل، حملات اسرائیل به مواضع ایرانیان که از سال ۲۰۱۸ شدت گرفته است، یک روال همیشگی را در رسانه‌ها دنبال می‌کند: خبر معمولا توسط "منابع مطلع" توسط رسانه‌ها (بیشتر رسانه‌های اسرائیلی) منتشر می‌شود. کمی بعدتر منابع غیراسرائیلی مانند سازمان ناظر بر حقوق بشر سوریه یا گاهی خبرگزاری سانا، وابسته به دمشق، جزئیاتی از خبر منتشر می‌کنند. و سرآخر مقام‌های اسرائیلی به شکل علنی درباره لزوم ترک سوریه از سوی ایران حرف می‌زنند.

این روال درباره حملات روز دوشنبه نیز تکرار شد. ضمن اینکه به گفته رسانه‌های اسرائیلی، حملات این کشور علیه ایرانیان در یکماه اخیر (و همزمان با اوج‌گیری بحران کرونا در ایران و جهان) شدت گرفته و به نتایج مهمی نیز رسیده است؛ از جمله اینکه از تعداد نیروهای ایرانی مستقر در سوریه کاسته شده است.

ادعای خروج بخشی از نیروهای ایرانی از سوریه و کم شدن تعدادشان، ادعایی نیست که بتوان به آسانی آن را تایید یا تکذیب کرد. حضور نیروهای ایرانی در سوریه، یک عملیات رسمی نظامی - شبیه به عملیات برخی کشورهای دیگر در خاورمیانه - نیست و اصولا تعداد و ورود و خروج این نیروها که بسیاری‌شان از اعضای سپاه قدس هستند، از سوی این نیرو اعلام نمی‌شود.

در حالی که از حضور نیروهای ایرانی در سوریه نزدیک به یک دهه می‌گذرد، اما مهمترین گام رسمی ایران در زمینه، اعلام موجودیت نهادی به نام "مرکز مستشاری ایران در سوریه" بوده که آن هم به شکل نیمه‌رسمی و از طریق انتشار بیانیه‌ای از سوی این مرکز رخ داد.

اما فارغ از راست و دروغ ادعای اسرائیل درباره خروج نیروهای ایرانی از سوریه، نفتالی بنت، وزیر دفاع اسرائیل می‌گوید که کشورش تا زمانی که ایران از سوریه خارج نشود، این حملات را متوقف نخواهد کرد؛ تهدیدی سخت برای حکومت ایدئولوژیک "جمهوری اسلامی" در ایران که سرمایه‌گذاری قابل‌توجهی بر روی تبلیغات ضداسرائیلی و حضورش در سوریه کرده، و سیاست‌های نظامی‌اش در این کشور جنگ‌زده، بخشی از یک نقشه وسیع‌تر در گفتمان ضداسرائیلی-ضدآمریکایی-ضدغربی "محور مقاومت" است.

ایران در سوریه

اگر چه جزئیات حضور نظامی ایران در سوریه به شکل رسمی منتشر نمی‌شود، اما کمپین رسانه‌ای اسرائیل از سویی، و اخبار جبهه‌های نبرد در داخل سوریه از سویی دیگر، تا اندازه‌ای می‌تواند به ارزیابی موقعیت امروز نظامیان سپاه قدس در سوریه کمک کند.

ورود ایران به سوریه نه از طریق امضای علنی پیمان‌های نظامی، بلکه از مسیر کمک‌های مخفیانه به حکومت بشار اسد انجام شد. در سال ۲۰۱۱ میلادی، اعتراض‌ها به حکومت "خودکامه" اسد با سرکوب خشن ارتش سوریه روبه‌رو شد و خیلی زود، با مسلح شدن مخالفان، "بهار عربی" در سوریه رنگ و روی یک جنگ داخلی گرفت. تبلیغات حکومت ایران در ابتدا بر روی واژه‌هایی مانند کمک "مستشاری" یا مشاوره‌ای محدود بود.

اما بعد از حدود سه سال و قدرت گرفتن داعش، گفتمان "دفاع از حرم" توسط رسانه‌های وابسته به سپاه پاسداران شکل گرفت که بر مبنای آن، دفاع از زیارتگاه‌های "حرم حضرت زینب" و "حرم رقیه" در مقابل اسلامگرایان سنی داعش، به مبنای مشروعیت حضور ایران تبدیل شد.

از آن روزها، سالها گذشته است. دیگر نه از داعش خبری هست و نه از قاسم سلیمانی، فرمانده مشهور "مدافعان حرم". حالا دیگر نه فقط بشار اسد موفق شده مخالفانش را به یک استان کوچک در شمال غرب عقب براند، بلکه حمایت بین‌المللی‌اش هم تنها به پشتیبانی کج‌دار و مریز تهران محدود نیست. برعکس، از سال ۲۰۱۵ اسد در پیروزیهای نظامی، بیش از آنکه محتاج تهران باشد، از توان نظامی مسکو بهره برده است.

اما این بدان معنا نیست که حکومت ایران از مداخله نظامی در سوریه نفع نبرده. تهران، برای ارتقای موقعیت بین‌المللی‌اش در سطح منطقه، پایش را بر دوش بشار اسد گذاشت و به کمک گروههای نیابتی‌اش در دیگر مناطق جنگ‌زده مانند لبنان، عراق و یمن، خود را به یک پای معامله‌های سیاسی خاورمیانه تبدیل کرد.

ضمن اینکه ابتکار عمل سوریه، از دست دیپلمات‌های غربی که در چارچوب سازمان ملل و قطعنامه‌های شورای امنیت فعالیت می‌کردند، به دست کشورهایی افتاد که در غیاب آمریکا، همچنان بازیگر صحنه جنگ سوریه باقی ماندند: روسیه، ترکیه و ایران. نشست‌های سه‌گانه این کشورها و اثربخشی تصمیماتشان که در نهایت به عقب‌نشینی مخالفان به ادلب ختم شد، به ارتقای موقعیت منطقه‌ای ایران کمک کرد.

جنگ ایران و اسرائیل

نفتالی بنت می‌گوید ایران حالا به باری اضافی بر دوش سوریه تبدیل شده. حتی اگر این حرف او اغراق باشد، تبدیل کردن ایران به باری اضافی، عملا هدفی است که اسرائیل به دنبال آن است و برایش تلاش می‌کند. ایران در واقع در سوریه به در بسته اسرائیل برخورد کرده است.

دلایل گوناگونی موجب شد تا اسرائیل سیاستش را در قبال حضور نظامی ایران در سوریه تغییر دهد و از طریق حملات هوایی، ایران را در سوریه زیر آتش بگیرد. یکی از نخستین دلایل این بود که جنگ داخلی سوریه طولانی شد. طولانی شدن این جنگ به معنای طولانی شدن حضور ایران در این کشور همسایه اسرائیل بود.

همزمان، گفتمان حضور ایران در سوریه نیز تغییر کرد و از یک کمک مخفیانه به یک "دیکتاتور خونریز" به دفاع "مشروع" در برابر اسلامگرایان "تروریست" تبدیل شد. این مساله حتی بر افکار عمومی منطقه نیز اثر گذاشت و با روشن شدن رویکردهای خشن و شدید داعش، حضور هر گونه نیروی خارجی برای نابود کردن داعش، مشروع و حتی ضروری به نظر آمد.

ورود علنی حزب‌الله لبنان به سوریه از جمله نتایج همین تحول بود که با تبلیغات متفاوت و چهره‌سازی قهرمانانه از قاسم سلیمانی در سراسر منطقه همزمان شد. گویی نظامیان سپاه قدس که زمانی بسیاری از ایرانی‌ها به روشنی نمی‌دانستند چه نیرویی است و کارش چیست، دیگر از مداخله نظامی در خارج از مرزهای ایران ترس و خجالتی نداشتند و برعکس، با موسیقی و تی‌شرت و شعارهای تبلیغاتی، در قلب یک گفتمان ضدغربی خاورمیانه‌ای، احساس افتخار می‌کردند.

نقطه‌ای که صبر اسرائیل سرآمد دقیقا روشن نیست. اما از سال ۲۰۱۸ هم بر شدت حملات اسرائیلی‌ها به نیروهای ایرانی در سوریه افزوده شد و هم رویکرد حکومت اسرائیل در برابر چنین حملاتی تغییر کرد: حالا دیگر مقام‌های اسرائیلی نیز ترس و خجالتی نداشتند که به شکل علنی و رسمی اعلام کنند که عملا در سوریه در حال جنگ با سپاه قدس و دیگر نیروهای وابسته به ایران هستند.

بن‌بست ایران در سوریه

حالا، در میانه بحران کرونا، در زمانه‌ای که سیاست "فشار حداکثری" واشنگتن، جیب حکومت ایران را خالی کرده، خبرهای رسانه‌های اسرائیلی حاکی است که تل‌آویو با شدتی کم سابقه بر حملاتش افزوده و عزمش را جزم کرده ایران را از سوریه بیرون کند.

آیا تل‌آویو می‌تواند ایران را از سوریه بیرون کند؟ تل‌آویو حتی اگر به شکل کامل در این مسیر موفق نشود هم باز ایران را در بن‌بستی دشوار قرار داده است. ایران اگر سوریه را ترک بکند، شکست خورده است. و اگر ترک نکند هم همچنان نیروهایش هرازگاهی توسط اسرائیلی‌ها کشته می‌شوند.

این موقعیت "باخت - باخت" نتیجه دشواری ترک سوریه از سوی ایران است که اگر رخ بدهد، به اعتبار تهران ضربه می‌زند و به شکل قابل ملاحظه‌ای از محبوبیت و قدرت نرم سیاستهای ایدئولوژیک جمهوری اسلامی ایران به عنوان مادر "محور مقاومت" کاسته خواهد شد.

اگر هم ایران به حضورش در سوریه ادامه بدهد، اسرائیل همچنان به حملاتش ادامه خواهد داد؛ حملاتی که قبل از ایران حاکمیت ملی سوریه و اعتبار بشار اسد را زیر سئوال می‌برد. این حملات همچنین به شکل مرتب تلفاتی به طرف ایرانی تحمیل می‌کنند، بدون اینکه اسرائیلی‌ها هیچ ضربه‌ای بخورند یا تلفاتی متحمل شوند.

علاوه بر این، حضور نظامی ایران در سوریه موجب می‌شود که اسرائیل در نبرد تبلیغاتی‌اش علیه تهران، هرازگاهی ضربه‌ای جدی به حریف وارد کند؛ نبردی که فعلا تهران راهی برای مقابله ندارد. در جریان این نبرد هرازگاهی اسرائیل حمله می‌کند. منابعی خبر را منتشر می‌کنند. منابع غیراسرائیلی تایید می‌کنند. و سرآخر مقامهای رسمی اسرائیل، علیه ایران مصاحبه می‌کنند.

پایان جنگ داخلی سوریه یا تسلط کامل بشار اسد بر سراسر خاک سوریه از جمله سناریوهایی است که پتناسیل کافی برای شکل دادن یک خروج "آبرومند" را در خود دارد، اما گره کور استان ادلب و نقش پررنگ ترکیه در وضعیت این منطقه عملا موجب شده تا چشم‌انداز نزدیکی برای پایان این جنگ وجود نداشته باشد.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy