چند روزی است که کارگزاران سازنندگی هجومی به عارف و شورای عالی سیاست گذاری منصوب خاتمی را شروع کردهاند.
این حملات برای چه است؟ اصلاح طلبی درون نظام در بن بست است. این بن بست متولی ندارد هر کس به دنبال تبرئه خویش است. استعفای موسوی لاری هنوز پذیرفته نشده است.
اصلاح طلبان گرد خاتمی به دنبال بازسازی اصلاح طلبی هستند که ابعاد ان روشن نیست. این جریان دو طیف را در خود دارد که طیف حزب اتحاد گرایش رادیکال تر آن هستند اما طیف دوم لاری و عارف به طور کلی دست بالا را دارند. در چنین حالتی حزب اتحاد هم به دلیل نداشتن میدان عمل نقش ترمز را بازی میکند که در طیف خاتمی این ترمز بن بست را بیشتر میکند. این بن بست نا خواسته، سیاست کارگزاران را تقویت میکند. چرا که بدنه اصلاح طلبی تشکیلاتی خاتمی با سران آن فاصله پیدا کرده است.
اما برنامه عارف کاندیدای شدن در سال ۱۴۰۰ است. کارگزاران هم به دنبال ۱۴۰۰ و داشتن کاندیدای خود هستند که آن فردعارف نیست.
کارگزاران برنامهشان هم حذف عارف است و هم کاستن نقش خاتمی تا به رهبری نظام نشان دهند که حاضرند راهبرد رهبری در مورد دو بال نظام را به رهبری خامنهای اجرا کنند.
عارف هم تلاش میکند به رهبری نظام ثابت کنند که میتواند به عنوان بال اصلاح طلب رهبری نظام نقش بازی کند هم چنین با خاتمی هم همراه باشد.
موضع اخیر کرباسچی در نقد عارف و خاتمی اعلام نا کارامدی عارف ونقد ملاحظه کاری خاتمی در حق عارف که منجر به ریاست عنوان رئیس جبهه اصلاح طلبان شد در همین مسیر است.
اما به مواضع کرباسچی اگر دقت کنید او به کارنامه دولت روحانی را موفق میداند اگر روحانی موفق است پس اصلاح طلبی چه ایرادی دارد که کارگزاران میخواهند ان را اصلاح کنند. اگر روحانی موفق است چرا کف رای کارگزاران در انتخابات اخیر در تهران کمتر از ۲۰۰۰۰ هزار نفر است.
اما سوال محوری این است که این اختلاف میان دو طیف اصلاح طلب بازی با اصلاح طلبی است یا اصلاح اصلاح طلبی؟
تجربه تاریخی در این مورد به ما میگوید که رهبری نظام شرایط را در مسیری قرار داده است که به دنبال دو بال برای حکومت خود است. شاه دو حزب مردم و ایران نوین را به عنوان نمایش ازادی درون نظام سامان داد که کار هر دو حزب ابراز وفاداری به شاه بود. خامنهای هم چنین میخواهد.
باید دید خامنهای اصلا جایی برای کارگزاران و طیف عارف - خاتمی در این دو بال قائل است یا نه؟
به نظر میرسد که سپاه و قالیباف و طیف موتلفه و هم احمدی نژادیها در نزد خامنهای جایگاه بهتری از کارگزاران و طیف عارف دارند.
بدون حمایت جامعه مدنی که امروز نا امید از اصلح طلبان است. ایشان حتی همان نقشی که در سر دارند نمیتوانند اجرا کنند.
مگر این که عرصه سیاست ایران دچار تغییری مهمی شود که ان وقت اوضاع متفاوت میشود. که اگر چنین شد در جایش به ان پرداخت
در این میان طیف رادیکال اصلاح طلب هم اگر توجه نکند در عمل میشود ابزار دست کارگزاران و عارف که کارنامهای مناسبی ندارند. این دو طیف اصلاح طلب در ابتکارعمل قفل کردهاند، اما با هم دعوا راه انداختهاند
آقای عبدی در مقالهای در روز نامه ایران به اصلاح طلبان میگوید باید هم در عرصه عمومی باشند وهم در ساخت قدرت، اما برای این هماهنگی زیست دوگانه که آقای خامنهای فعلا ان را غیر ممکن کرده است وی راه حلی ارائه نمیدهد.
آقای خامنهای جامعه مدنی و اصلاح طلبان را در تله نظام انداخته است. به نظر میرسد برای جلو گیری از انفعال و نا امیدی راه حل ممکن فعلی بازی در عرض است که راه بازی در طول را بگشاید که به ان میپردازیم.