منشه امیر - رادیو اسرائیل
دو سال از بیرون رفتن ایالات متحده از برجام می گذرد و این اقدام دولت ترامپ مصیبت بزرگی برای رژیم ایجاد کرد که هر روز دردناک تر می شود.
اخیرا بلای دیگری نیز بر سر رژیم ایران وارد آمده که همانا ویروس کورونا و میزان بالای مرگ و میر و ابتلا به بیماری کووید ۱۹ می باشد که زیان آن به اقتصاد ایران، بیشتر از همه کشورهای دیگر بوده است.
به این دو مصیبت و بلا، فاجعه دزدی های کلان و سوء مدیریت سران و دست اندرکاران رژیم را اضافه کنید و می بیند که ابعاد نگون بختی تا چه حد گسترده است.
دو سال پس از بازگرداندن تحریم های اقتصادی ایالات متحده علیه رژیم ایران، نه تنها دولت آمریکا به هدف اصلی خود که همانا کشاندن رژیم ایران به دور میز مذاکره بود نرسیده، بلکه نزاع و درگیری به اوج تازه ای رسیده و رژیم ایران به گردن کشی و تهدید و اخطار به آمریکا ادامه می دهد و ظاهرا قصد سازش و کنار آمدن ندارد.
روح الله خمینی گفته بود که آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند - و در عین حال ادعا کرده و گفته بود: «همه بلاهایی که سر ما آمده و می آید، از آمریکاست».
و امروز ما می بینیم که آمریکا، نه تنها هر غلطی را که بخواهد می تواند انجام دهد، بلکه قادر است در درازای زمان، رژیم ایران را به آستانه ورشکستگی بکشاند که ممکن است زمینه ساز یک "نرمش قهرمانانه دوبارۀ" خامنه ای و حکومت ایران باشد.
ایالات متحده با تحمیل کردن رعایت تحریم ها بر کشورهای دیگر و به ویژه ممالک اروپایی، نشان داد که همچنان ابرقدرت جهان است.
این واقعیت همچنین نشان داد که سران رژیم ایران، تا چه حد در شناخت قدرت های جهان بی تجربه و ناآگاه هستند و با اشتباهات محاسباتی خویش، ایران را به مصیبت های بیشتر می کشانند.
آیا آمریکا ، با گذشت دو سال، در رسیدن به هدف خود، در مورد بازگرداندن تحریم ها، دچار اشتباه شده و هدف هایی را برای خود تعیین کرده که نمی تواند به آن دسترسی یابد؟
هدف علنی ایالات متحده آن بود که با وارد آوردن آن چه که "فشار حداکثری" نام گرفته، رژیم ایران را به پای میز مذاکرات بکشاند تا بتواند توافقی را به آن رژیم بقبولاند که همه بازوهای اختاپوسی آن در منطقه را قطع کند تا از فتنه گری دست بردارد و سرکوب مردم ایران را نیز متوقف سازد.
ترامپ، پیش از آن که به مقام ریاست جمهوری برسد، از همان دوران پیکار انتخاباتی، گفته بود که برجام بدترین نوع توافقی است که امضا شده و ایالات متحده و دنیا را به هدف اصلی که همانا پایان بخشیدن به فتنه گری های منطقه ای و جهانی رژیم کنونی ایران بوده است نخواهد رساند.
ترامپ و پمپئو بارها تاکید کرده اند که قصد تغییر رژیم را در ایران ندارند، بلکه می خواهند رفتارهای حکومت دگرگون شود.
در مورد لزوم تغییر رفتار نیز وزیر خارجه ایالات متحده لیست دوازده ماده ای تهیه کرده که به موجب آن، رژیم ایران نه تنها باید فعالیت های هسته ای را کنار بگذارد، بلکه باید پروژه های موشکی را هم متوقف سازد و به یاری رسانی به سازمان های ترور پایان دهد، و از ادامه دخالت در امور کشورهای منطقه دست بردارد.
حکومت ایران بر این باور است که اگر به همه این خواسته های آمریکا گردن نهد و آن ها را اجرا کند، عملا تغییر ماهیت و تغییر هویت خواهد داد، که چیزی کمتر از تغییر رژیم نمی تواند باشد - به ویژه آن که، طبق قوانین جاری در آمریکا، دولت حق ندارد برای برانداختن نظام سیاسی یک کشور خارجی اقدام کند.
روح الله خمینی و جانشین او علی خامنه ای، هدف نهایی رژیم را همانا تسلط بر رهبری جهان اسلام و جبران ظلم تاریخی پایمال کردن حق حضرت علی می دانند.
آن ها برای جبران آن چه که ظلم به شیعیان و خاندان امام نخست می دانند، وسعت ایران زمین و ثروت ایران زمین و همچنین مردمان آن را وسیله ای برای رسیدن به این هدف دانسته اند و راهکار رسیدن به هدف را چنین تلقی می کنند که از طریق گروه های نیابتی و افراد سپاه قدس می توانند رویای تسلط سیاسی بر کشورهای همسایه را به ثمر برسانند و این خیال باطل عملی گردد.
استالین نیز می خواست بر دنیا مسلط شود و هیتلر هم همین آرزوی تخیلی را داشت و جمال عبدالناصر نیز می خواست رهبری کشورهای در حال رشد را به دست گیرد.
همه آن ها آرزویشان را به گور بردند!
رژیم ایران تا کنون ثابت کرده که در هر شرایطی به این کوشش خود ادامه خواهد داد.
از نان شب ملت ایران بریده و می برند تا پولی برای ادامه برنامه های توسعه طلبانه خویش تامین کنند.
حتی در شرایط مصیبت بار کورونا، می بینیم که تلاش سپاه پاسداران برای تولید جنگ افزارهای جدید ادامه دارد، ماهواره نمادین به فضا می فرستند، به این هدف که موشک قاره پیمای خود را آزمایش کنند و غیره. ولی بی تردید، همه این برنامه ها پیش از مصیبت کورونا آغاز گردیده بود که در ماه های اخیر به انجام رسیده است.
ولی آیا در آینده قابل پیش بینی، سپاه پاسداران برنامه تازه ای را برای تولید جنگ افزارها به اجرا خواهد گذاشت؟
بعید به نظر می رسد. پولی برایشان نمانده است.
این پرسش در حالی مطرح می شود که جدال بین رژیم ایران و ایالات متحده بر سر تحریم تسلیحاتی بالا گرفته است.
آمریکا می خواهد که این تحریم ها که قرار است شش ماه دیگر به انتها برسد، تجدید شود تا رژیم ایران نتواند به خرید جنگ افزار از کشورهای دیگر بپردازد.
شاید گفته شود که این فشار و تلاش دولت آمریکا بیهوده است، زیرا رژیم ایران در حال حاضر پولی ندارد که بخواهد با آن اسلحه بخرد و تحریم های بانکی و مالی نیز انجام چنین معاملاتی را بسیار دشوار می سازد.
ولی اهمیت این تلاش آمریکا در آن است که انزوای رژیم ایران را یک گام دیگر افزایش می دهد و امکانات آن حکومت را در ادامه فتنه گری ها ضعیف تر می کند.
آمریکاییان نشان داده اند که در صحنه بین المللی، برای رسیدن به هدف های خود، شکیبایی بسیار دارند.
دو سال از خروج آمریکا از برجام گذشته و رژیم ایران به لجاجت ادامه می دهد. ولی دولت واشنگتن بر این باور است که کمر حکومت بالاخره در لحظه ای خواهد شکست و علی خامنه ای، اگر تا آن روز زنده و در قدرت باشد، فرمان یک نرمش قهرمانانه دیگر را صادر خواهد کرد.
آن چه در پیام توییتری روز گذشته خامنه ای آمده و اظهارات امروز محمد جواد ظریف، این احتمال را تقویت می کند.
بنا بر ارزیابی ها، سیاست کنونی رژیم ایران آن است که تا پایان دوران ریاست جمهوری پرزیدنت ترامپ، نوعی کج دار و مریز رفتار کند تا شاید اگر ترامپ دوباره گزیده نشود و دموکرات ها به سر کار آیند، دوران طلایی باراک اوباما از سر گرفته شود.
مشکل آن است که هر اندازه پیش میرویم، توان اقتصادی رژیم بیشتر کاهش می یابد و درمانده تر و ضعیف تر می شود و ادامه فشارها تاثیر بیشتری میگذارد و علی خامنه ای را به زمانی نزدیک تر می کند که فرمان دوباره "نرمش قهرمانانه" صادر کند.
به خوبی احساس می شود که میزان فتنه گری های رژیم ایران در منطقه کاهش یافته است.
حزب الله لبنان زیر فشارهای شدید اقتصادی و سیاسی قرار دارد و با اعتراض های مردمی در داخل لبنان دست به گریبان است.
در یمن، حوثی ها همچنان درجا می زنند و در عراق هم دولتی به روی کار آمده که به خوبی می داند تا چه حد رژیم ایران قصد تسلط بر کشورش را دارد و رفتار گروه های حشد الشعبی و امثال آن، تا چه اندازه حق حاکمیت دولت عراق را به خطر می اندازد.
در سوریه نیز میزان دخالت های رژیم ایران به حداقل رسیده و سپاه قدس دریافته که اسرائیل قاطعانه امکان استقرار همیشگی مزدوران رژیم ایران در آن سرزمین را نخواهد داد.
در داخل ایران نیز، مردم در آستانه انفجار سیاسی قرار گرفته اند و ممکن است لحظه ای برسد که دوباره به خیابان ها بیایند و حق خویش را بطلبند و ادامه وضع موجود را برنتابند.
کشتارهای آبان ماه فراموش نشده و مسأله شلیک به هواپیمای اوکراینی هم هنوز همچنان مطرح است.
چنین حکومتی، در چنین وضعی، تا چه حد می تواند ایستادگی کند و به "نرمش قهرمانانه دوباره" تن در ندهد؟
شاید پیام توییتری خامنه ای و نامه ظریف به دبیرکل سازمان ملل، پاسخگوی این پرسش باشد!
فراخوان مدالآوران ایرانی علیه «قهرمانان قلابی»