مرتضی مبلغ میگوید اجماعی بیسابقه در کشور برای مدیریت بحران کرونا به وجود آمده و چون حکومت به این نتیجه رسید که مسئله مهم و ملی است در نتیجه به یک اجماعی رسید. او معتقد است دوران ویروس کرونا هم تمام میشود اما باید از این اجماع ایجاد شده برای از بین رفتن بحرانهای دیگر که بسیار بدتر از کرونا ویروس هم هستند، استفاده کرد.
دنیا و محققین نمیتوانند تاریخ دقیقی از اتمام ویروس کرونا اعلام کند، آخرین باری که یک ویروس این چنین گسترس پیدا کرد، ۱۴۰ سال پیش بود. از طرفی ساختن واکسن به گفتهی محققین نزدیک به یک سال و نیم طول خواهد کشید، بنابراین با توجه به اینکه احتمالا ویروس کرونا تا مدتها میهمان ناخواندهی خانهها است، در این صورت مجلس، سازمانهای دولتی، اداری و... باید چه تمهیداتی را در پیش گیرند؟ برای اینکه کارها پیش برود و کشور هم اداره شود باید چه کار کرد؟ آیا تغییراتی که تا به حال صورت گرفته است میتواند تا زمان پساکرونا ادامه پیدا کند؟ ستاد بحران با توجه به غیر قابل پیش بینی بودن وضعیت چه مسیری باید پیش بگیرد؟
مبلغ: اجماعی بیسابقه در حکومت با ویروس کرونا به وجود آمد
مرتضی مبلغ معاون سیاسی وزارت کشور دولت خاتمی دربارهی نقشه راه ستاد بحران به انصاف نیوز گفت: «ستاد بحران باید سناریوهای مختلفی در ارتباط با کرونا داشته باشد که بتواند براساس آن پیشبینیهای عقلانی داشته باشد و برای هرکدام از سناریوها تمهیدات و مقدماتی فراهم شود تا اگر به سمت هرکدام از سناریوها پیش رفتیم از قبل آماده باشند و بتوانند تصمیمهای لازم را بگیرند و تنها راه پیشرفت کارآمدتر کردن و اجراییتر کردن ستاد بحران است تا متوجه احتمالات در آینده شود.
مدیریت کرونا در همهی زمینههای اقتصادی، سیاسی، پزشکی و فرهنگی باید صورت گیرد، برای اجرای این سیاستها باید یک رابطهی دو سویهای اتفاق بیافتد و براساس آن تصمیمگیری شود. فرض کنید مثلا فردا ویروس کرونا با یک مدیریت خوب مهار شود و ما در یک سراشیبی قرار بگیریم. طبیعی است تصمیمهای آینده در زمینههای اداری، اقتصادی و اجتماعی متفاوت خواهد بود. از سوی دیگر فرض کنیم این روند ادامه پیدا کند و ویروس کرونا مهار نشود و میتواند هر دلیلی هم داشته باشد؛ طبیعی است آن موقع تصمیمها متفاوت خواهد بود، نمیتوان یک تصمیم قطعی و قبلی در اینباره گرفت.
اینکه ستادی در مواقع بحرانی تشکیل میشود به این دلیل است که وظیفهی ستاد بحران کرونا این است که بتواند مستمر وضعیت و حوادث را مانیتورینگ و رصد کند. تا تصمیمهای کارشناسی علمی و دقیق اتخاذ کند و با توجه به آن تصمیمها تمام دستگاههایی که در این ستاد عضویت دارند، وظایف خود را انجام دهند و تصمیمها اجرایی شوند. اگر ستاد بحران قوی و کارآمد باشد، میتواند تصمیمات کارشناسی علمی و دقیقی در این زمینه بگیرد و آن تصمیمها را به خوبی اجرا کند و متناسب با شرایط پیش رود. اما متاسفانه هیچ کس تا این لحظه نمیتواند پیش بینی کند که چه اتفاقی میافتد. بنابراین ستاد هم نمیتواند تصمیم قطعی بگیرد. پس ستاد بحران باید سناریوهای مختلفی داشته باشند تا بتوانند براساس آن پیشبینیهای عقلانی داشته باشند و برای هرکدام از سناریوها تمهیدات و مقدماتی فراهم شود.
علیرغم همهی مشکلات و با وجود غفلتهایی که در ابتدا وجود داشت اما در مجموع ستاد بحران به ویژه دولت خوب عمل کردند، همانطور که ملاحظه میکنید ایران -نسبت به اینکه این یک بحران بسیار بزرگ جهانی است- وضعیت نسبتا متعادلی دارد؛ همین که زندگی مردم به شکل حداقلی ساری و جاری است و بحرانی در زندگی به آن صورت ایجاد نشده و به طور مستمر جلسات تشکیل میشود و تصمیمهایی را میگیرند، نشان میدهد که در مجموع عملکرد مثبت و کارآمد بوده؛ متاسفانه مشاهده میشود بعضیها مرز انصاف را رعایت نمیکنند، سعی میکنند هر مشکلی را برجسته و بزرگ کنند زیرا امروز در سطح جهانی میبینیم که حتی کشورهای بسیار پیشرفته و در تراز مدیریت کارآمد زمینگیر شدهاند. اما اینکه در ایران این اتفاق نیفتاده است به نظر من بیانصافی است که افرادی بیایند و مسائل جزیی را بزرگ جلوه دهند. البته انتقال پیشنهاد سازنده کاری ضروری است، اما اینکه بخواهد بیانصافی و سیاهنمایی شود و کارها تخریب شود این کار درستی نیست. در مجموع کارهای مناسب و سازندهای صورت گرفته است اما به هرحال باید بهتر شوند. دقت کنیم که یکی از ویژگیهای ستاد بحران چابک و چالاک بودن است و اینکه حتما سناریو داشته باشند، از نظر اجرایی و عملیاتی کل دستگاهها به صورت واحد عمل کنند؛ اینها هرچقدر بیشتر تقویت شود میتوان از دستاورد یکی دو ماه گذشته استفاده کرد و به روشهای نوین و ابتکاری جدیدی هم دست پیدا کنیم.»
مرتضی مبلغ دربارهی اینکه از این تغییرات و سیاستها در زمان کرونا چه استفادهای میتوان در زمان پساکرونا کرد، گفت: «مثلاً در زمینهی نرمافزاری تغییرات زیادی اتفاق افتاده است و به نوعی سرمایه محسوب میشود و میتوان در زمینهها و بحرانهای دیگر و همچین وضعیتهای غیر بحرانی از آنها استفاده کرد. در زمینهی مدیریتی میتواند یک فرصت خوب و الگوی بسیار خوبی باشد. یک نکتهی اساسی فراتر از این مسائل که باید در نظر گرفته شود این است که این بحران کرونا به گونهای بود که منجر به این شد که کل حاکمیت و نظام یک اجماع ملی برسر اقتضائات پیدا کنند.
به سرعت حتی مراکز مذهبی، زیارتی و آیینی بسته شد که در تاریخ سابقه نداشته به این سرعت اتفاق بیافتد. خیلی از کارهای بزرگی با پشتوانهی حاکمیت اتفاق افتاد که در شرایط عادی این اتفاقها رخ نمیداد. حاکمیت به دلیلی که احساس کرد یک مسئلهی ملی و عمومی است و فراتر از چالشهای سیاسی است به این نتیجه و یک اجماعی رسید و نتیجهی آن این شد که به صورت نسبی و قابل قبولی بحران مدیریت میشود. این به عنوان یک الگوی مهم است و باید به سایر بحرانها هم تسری پیدا کند. زیرا یک سری بحرانها و چالشها در کشور داریم که هیچ چیزی کمتر از کرونا ندارند؛ کرونا ویروس میگذرد اما آن بحرانها و چالشها کاملا ملی و اساسی است و حتی زودگذر هم نیستند. اگر حاکمیت بقیهی چالشها را هم مثل کرونا حساب کند، در حالیکه اهمیتی بیش از کرونا دارند، بر سر آن هم اجماع ملی کنند و همه با هم، همدلانه و همه جانبه وارد شویم و مثل مسالهی کرونا با آنها برخورد کنیم، در نتیجه بسیار زودتر میتوان از مشکلات در کشور عبور کرد و شرایط مناسبی را ایجاد میشود. با این وجود در شرایط پساکرونا اگر بتوانیم تبیین خوبی از ابر چالشها داشته باشیم و حاکمیت هم از آن چالشها به عنوان اینکه یک امر ملی و درد مشترک همگانی است، بر سر آن اجماع کند، نتیجهی خوبی دارد. در آن صورت جامعه هم به ایننتیحه برسد که این چالشها ملی، اساسی و درد مشترک است، فکر میکنم، این بهترین درس و بهره برداری از ویروس کرونا است.»