افراد دارای اختلال هویت جنسی یا ترنسها طیف وسیعی را شامل میشوند، تنوع این طیف و آلام و نیازهای روحی و جسمی و اجتماعی آنها آنچنان متنوع است که نیاز به تحقیقاتی کامل و قانونگذاری جامع برای حمایت از آنها به خوبی احساس میشود. اما غالب افراد این طیف در یک معضل شریک هستند آنهم طرد شدن از جامعه و خانواده و بیپناه ماندن در خیابان است.
رویداد۲۴ شادی مکی: ترنسها در گروه افراد آسیبدیده اجتماعی قرار نمیگیرند اما به دلیل عدم درک درست جامعه از مسائل و شرایط آنها و طرد از سوی خانواده و جامعه در شرایطی قرار میگیرند که در معرض خطر و آسیب قرار گرفته و در شرایط حادتر وضعیت و رنجهای تحمیل شده بر آنها، این افراد را در گروه آسیبدیدگان اجتماعی قرار میدهد.
یکی از مهمترین مشکلاتی که این افراد را در معرض خطر یا آسیبهای مختلف جسمی و روانی قرار میدهد، نبود سرپناه است. خطری که نه تنها در طول روز آنها را تهدید میکند که شبهنگام نیز بر رعب و وحشت ناشی از بیپناهی آنان میافزاید. به گفته این افراد آنها معمولا یا از گرمخانهها طرد میشوند یا اینکه خودشان به دلیل آنچه ناامن بودن فضا از آن یاد میکنند از رفتن به گرمخانهها پشیمان میشوند.
سال گذشته با اعلام سازمان رفاه و خدمات اجتماعی شهرداری تهران قرار بود گرمخانهای (محل نگهداری و خواب) ویژه افراد ترنس در شهر تهران افتتاح شود. موضوعی که حتی اگر عملی شود تنها مختص به شهر تهران بوده و در سایر شهرهای کشور افراد ترنس از چنین امکانی برخوردار نخواهند بود. آنهم در شرایطی که بسیاری از این افراد به دلیل عدم آگاهی خانوادهها نسبت به مشکل فرزندانشان از سوی خانواده طرد شده و آواره و بیپناه در کوچه و خیابانهای شهر خود یا سایر شهرها سرگردان میشوند.
اگرچه ایجاد گرمخانه برای افراد ترنس در هیاهوی آغاز شیوع کرونا در کشور رنگ باخت اما با توجه به ضرورت ایجاد سرپناه برای این افراد به ویژه در روزهای سخت مواجهه با کرونا، رویداد۲۴ این موضوع را بررسی میکند که افراد دارای اختلال هویت جنسی باید تحت چه شرایطی مورد حمایت قرار گرفته و مرکز یا همان گرمخانهای که قرار است سرپناه آنها باشد باید از چه ویژگیهایی برخوردار باشد.
فرشید مسعودی مدیرعامل انجمن حمایت از بیماران ملال جنسیتی به رویداد۲۴ میگوید: خوشحالم که بالاخره مسئولین فکری در این باره کردند و شهرداری خود را مسئول چنین اقدامی دانست تا گرمخانهای را برای این گروه تاسیس کند.
وی با تاکید برضرورت ایجاد چنین فضایی با برنامهریزی و مطالعه دقیق و کارشناسی ادامه میدهد: همچنین باید نظارت دقیقی روی این کار صورت بگیرد. اولین مسالهای که به ذهن من میرسد با توجه به تاریخچهای که این افراد در کشور ما دارند آن است که آنها به شدت آماده برچسب خوردن هستند. چنین اقدامات جدیدی همواره این مخاطره را به دنبال خواهد داشت که اگر به خوبی انجام نشود باعث قوت گرفتن پیشفرضهایی شود که مانع ادامه و اصلاح کار میشود، به صورتی که با اولین چالش و مانع، کار عقبگرد پیداکرده و تعطیل شود.
نبود ساختار مدون قانونی و اجتماعی برای افراد ترنس
مدیرعامل انجمن حمایت از بیماران ملال جنسیتی اظهار میکند: کار با این گروه در کشور ما تازگی داشته و ضروری است مسئولین نسبت به این افراد نگاه جدیدی داشته باشند به همین خاطر صبوری و مطالعه برای فعالیت در حوزه افراد دارای اختلال هویت جنسی و حمایت از آنها ضروری است. یعنی اگر هم مشکلاتی پیش بیاید نباید این طور برداشت شود که کار اشتباه بوده است. این کار اقدامی مبارک است و تنها نیاز به بردباری بیشتر مسئولین مرتبط دارد.
وی با بیان اینکه آمار دقیقی از تعداد افراد ترنس در ایران نداریم، میافزاید: یکی از مهمترین علل این موضوع آن است که ما هیچ ساختار مدونی به لحاظ قانونی و اجتماعی برای بروز این بیماری یا اختلال نداریم. مساله دیگر آن است که برخی از این افراد ممکن است به این موضوع آگاه نباشند که حالات و علائمشان مربوط به مساله ترنس سکچوال است و لذا وارد این فرایند نمیشوند. عدهای دیگر به دلیل ترس از انگ و برچسب و نگرانیهای اجتماعی جرات تظاهر و اعلام ندارند و موضوع را مخفی نگه میدارند.
این مددکار اجتماعی عنوان میکند: گروه دیگری از این افراد که وارد پروسه درمان یا تغییر جنسیت میشوند، برای ادامه کار وارد مجاری قانونی نمیشوند بلکه کار را تا اندازهای پیش برده و ممکن است پروسه درمان یا تغییر جنسیت را از کانالهای غیرقانونی دنبال کنند یا اینکه کار را نیمه کاره رها کنند این موضوع باعث میشود که آمار این افراد در قوه قضایه ثبت نشود. به عبارت دیگر بعد از انجام عمل نهایی تغییر جنسیت که باید مدارک هویتی تغییر کرده و نام آنها ثبت شود کار نیمه رها شده و این ثبت اتفاق نمیافتد. درصد زیادی هم خودکشی یا مهاجرت میکنند لذا با نقصی در این فرایند مواجه هستیم که بخشی از آن اجتماعی، بخشی فرهنگی و بخشی قانونی است.
وی میگوید: براساس فرمولهای جهانی که تعداد افراد ترنس سکچوال را به صورت حدودی مشخص میکند، میتوانیم تخمین بزنیم که در جمعیت ۸۰ میلیون نفری کشور ما حدود ۱۳ تا ۱۵ هزار فرد ترنس سکچوال را میتوانیم تخمین بزنیم که در کشور ما وجود دارند.
مسعودی در ادامه با اشاره به وعده تاسیس گرمخانه ویژه ترنسها در تهران خاطرنشان میکند: بهتر است که این اتفاق هر چه سریعتر رخ دهد. ما گروهی عمده داریم که متقاضی استفاده از چنین فضاهایی هستند آنهم افرادی است که به دلیل شرایط خود از خانواده طرد میشوند. درصد قابل توجهی از افراد ترنس چنین شرایطی دارند که بیشتر این افراد نیز از شهرستانها به تهران مهاجرت میکنند. میتوان گفت شهر تهران آمار زیادی از این افراد را شامل نمیشود.
وی اظهار میکند: با توجه به مراکز مداخله در بحران بهزیستی که ممکن است الگوی آن نیز در این مرکز نیز استفاده شود، من نگران آن هستم که این افراد بدون طی یک فرایند مشاوره و مددکاری اجتماعی تخصصی سریعا شناسایی شده و اطلاعاتی از آنها بعضا هم به صورت غیر اخلاقی از نظر حرفهای کسب شود مانند فریب و تهدید برای گرفتن اطلاعات و از این اطلاعات برای عودت آنها به خانوادههایشان در شهرستانها استفاده شده و تنها روی کاغذ ثبت شود که فرد و خانوادهاش باید مورد مشاوره قرار بگیرند بدون آنکه این مسائل به مرحله اجرا برسد.
این مددکار اجتماعی با اشاره به تجارب خود درباره افراد در معرض آسیب، عنوان میکند: معمولا آنچه در پروتکلها میآید با آنچه در فاز اجرایی رخ میدهد متفاوت هستند. نگرانی دیگر من آن است که با کوچکترین اتفاق در این خوابگاهها با تعطیلی آنها مواجه شویم و مسئولین به این دلیل که این مراکز را زیر ذرهبین میگیرند احساس خطر کرده و آنها را تعطیل کنند.
وی تصریح میکند: اگر خدمات هدفمند صورت نگیرد و فرایندی برای این کار تعریف نشود این مراکز تبدیل شود به سرابی برای این افراد که شتابزده و بدون هیچ برنامهای خانه و کاشانه خود را رها کرده و با شنیدن چنین خبری به تهران بیایند به این امید که در این مراکز اسکان داده شده و از مشکلات دور شوند.
مدیرعامل انجمن حمایت از بیماران ملال جنسیتی نگرانی دیگر خود در رابطه با ایجاد گرمخانه ویژه افراد ترنس را نگاه گرمخانهای به این مرکز دانسته و توضیح میدهد: این افراد با کارتنخوابها یا معتادان متفاوت هستند و نباید به افراد ترنس به این چشم نگاه کرد. همچنین نباید برای آنها این مرز را تعریف کرد که ترنس هستند بدون آنکه معنا و مفهوم این مساله را درک کرده باشیم. اینکه این افراد را صرفا به عنوان کسانی ببینیم که در خیابان مزاحمند و شب را نباید در خیابان بخوابند و فوت کنند درست نیست. آنها با افرادی که رفتارهای ناهنجار و غیرقانونی بروز میدهد متفاوت هستند. گروه دارای اختلال هویت جنسی افرادی معمولی هستند که به واسطه برچسبی که خوردهاند و عدم آگاهی خانوادهها طرد شدهاند. این افراد مشکلی ندارند و میتوانند زندگی عادی داشته باشند.
وی اضافه میکند: امید من این است که این افراد مورد حمایت قرار گرفته و در یک فرایند درست قرار بگیرند تا زمینهساز بازگشت آنها به جامعه باشد در چنین شرایطی آنها میتوانند به عنوان فردی که کارکردی مناسب برای جامعه دارد در اجتماع حاضر باشند.
این مددکار اجتماعی با بیان اینکه ترنسهای زن و ترنسهای مرد تنها دو نوع از این طیف هستند، عنوان میکند: اگر افراد این طیف درست تعریف نشوند محل اختلاف میشود. اما در قانون ما برای اینکه مساله را ساده کنند گفتند یا فرد زن است یا مرد و تعاریف دیگری ارائه ندادهاند، اما در کشورهای توسعه یافته این افراد به گروههای مختلفی تقسیم میشوند.
وی با بیان اینکه این گرمخانهها مختلط نمیتواند باشد، اما نمیدانم متصدیان ایجاد این گرمخانه چه برنامهریزی داشتهاند، میگوید: احتمالا مرکزی در نظر گرفته شده است که به دو بخش تقسیم میشود یک بخش افرادی که خود را زن میدانند و بخش دیگر افرادی که خود را مرد میدانند، اما شاید هنوز عمل تطبیق را انجام نداده و جنسشان با هویت یا تمایلشان متفاوت باشد. همه این موارد میتواند محل اختلاف باشد. مثلا برخی ممکن است شیمیل باشند (بالاتنه زن - پایین تنه مرد)، این افراد به لحاظ قانونی نمیتوانند خود را به مراکز معرفی کنند. برخی از ترنسها ممکن است تمایلی به انجام عمل تغییر جنسیت نداشته باشند زیر این عمل تهاجمی بوده و ممکن است به بدن فرد آسیب بزند. این افراد همینکه خود را در هویتی دیگر معرفی کنند برایشان کافی است.
مسعودی بیان میکند: برخی افراد ممکن است گی یا لزبین باشند به این معنا که با همجنس خود ارتباط داشته باشند و تمایلی به ارتباط جنسی با جنس مخالف نداشته باشند این افراد هوسران نیستند بلکه مغز آنها به این صورت فرمان میدهد این افراد با افرادی که انحراف جنسی داشته و آگاهانه و با سوءنیت چنین اعمالی انجام میدهند متفاوت هستند.
ضرورت حمایت مددکاران اجتماعی از افراد دارای اختلال هویت جنسی
وی با طرح این سوال که آیا ما در این مراکز یا اسکان موقتی که میخواهیم تاسیس کنیم غربالگری درستی از این افراد داریم و آیا افراد متخصصی که میتوانند این افراد را درک کنند حضور دارند؟ میافزاید: اینکه گفته میشود صبح از گرمخانه بیرون بروند و شب بازگردند به نظرم بیشتر همان نگاه پاکسازی است از معابر و شاید محافظت آنها در برابر مرگ در خیابانها.
این فعال حوزه ملال جنسی با تاکید براینکه برای این افراد میتوان کارهای بیشتری انجام داد، اظهار میکند: این اقدامات الزاما با ایجاد فضای فیزیکی یا تعبیه ابزارهای لجستیکی صورت نمیگیرد بلکه با تغییر نگاه و رویکرد و انجام کارهای تخصصی که بیشتر شامل انجام اقداماتی در حوزه مددکاری اجتماعی میشود و نه روانشناختی و پزشکی میتوان شرایط آنها را بهبود بخشید.
وی ضمن درخواست از جامعه مددکاران اجتماعی برای ورود به حوزه ملال جنسیتی خاطرنشان میکند: گروه ترنسها در دانشگاهها به عنوان افرادی که ممکن است به مددکاری اجتماعی نیاز داشته باشند معرفی نمیشوند همچنین آنها در سازمانهای اجرایی نیز جایی ندارند. بهزیستی هم تتهها خدمتی که به آنها میکند تامین کمک هزینه عمل جراحی تغییر جنسیت آنهاست که باید در نوبتهای طولانی قرار بگیرد و بهزیستی از محل ردیفبودجههایی که اضافی میماند مبلغی برای کمک به این افراد در نظر میگیرد.
مسعودی با بیان اینکه رقم جراحی تغییر جنسیت مدام در حال تغییر است، میگوید: عملهای زن به مرد، مرد به زن با یکدیگر متفاوت هستند، عملهای ترمیمی هم وجود دارند و ... این عملها متفاوت هستند و هزینههای متفاوتی دارند، اما به صورت میانگین بین ۱۵ تا ۲۰ میلیون تومان هزینه آنهاست که بهزیستی شاید در حد ۳ تا ۵ میلیون آن را پرداخت میکند که برای کسب آن باید در نوبتهای خیلی طولانی قرار بگریند و حتی ممکن است تا سالها پشت نوبت باشند.
وی تاکید میکند: اگر تغییر رویکرد و تغییر نگاه صورت بگیرد میتواند نقطه عطفی برای این افراد باشد؛ لذا امیدوارم که این گرمخانه تنها به چشم یک پناهگاه دیده نشود و آن را با انجام کارهای تخصصی برای این افراد از جمله مددکاری ارتقا دهند. از آنجایی که تعداد این افراد نسبت به سایر گروههای هدف زیاد نیست مددکارها با کار به صورت کیس محور روی آنها میتوانند به آنها کمک کرده و آنها را تحت حمایتها روانی، حقوقی و... قرار دهند و حتی میانجیگری کنند برای اینکه بعد از یک دوره مشاوره اثربخش به خانواده بازگردند. این درست نیست که این افراد را به گونهای تحت فشار قرار دهند که ناچار به بازگشت به خانواده شده و میان بد و بدتر ناچار به انتخاب شوند، بدون اینکه در شرایط اجتماعی آنها اصلاحی صورت بگیرند.