دخترک را اسلامِ وحشی ضد زنی کشت که امروز بر ایران ما حاکم است
ممکن است گفته شود که نفرت تو از حکومت به حدی ست که هر اتفاقی در میان هشتاد میلیون جمعیت ایران بیفتد، کاسه کوزه ی آن را بر سر حاکمان نظام و ایدئولوژی شان می شکنی.
خیر چنین نیست، و برای ادعای خود دلیل دارم:
اسلامِ حاکم بر ایران، هزار و چهار صد سال پیش حکم کرده که پدر و پدر بزرگ پدری می توانند فرزندان شان را بکشند و سلاخی کنند، و هیچ کس حق ندارد آن ها را مورد بازخواست قرار دهد.
حال این قانون آدمخوران دوران جاهلیت اسلام، شده است یکی از قوانین موجود در جمهوری اسلامی ایران. پدر با داس سر رومینای زیبا را می برد و از تن جدا می کند، چرا که می داند فردا نه تنها کسی با او کاری نخواهد داشت، بلکه او با افتخار خواهد توانست در مقابل در و همسایه با سر افرازی بگوید آبروی ریخته ام را با این کار حفظ کردم و حال ای جماعت تشریف بیاورید به مجلس «ختم و سرور» سر بریدن دخترک ام!
این ها هم صاحبان حق و خون این بچه هستند که می بینید:
پدر بزرگ گرامی
داداش گرامی
عموی گرامی
دایی گرامی.
بفرمایید به مجلس شادی و افتخار آفرینی ما. بچه را مثل گوسفند سر می بریم، بعد هم برای اش مجلس ختم می گیریم و با وقاحت، امضای مان را پای دعوت نامه می گذاریم.
نه. این بیماران روانی به تنهایی مقصر نیستند. این اسلام عزیز حکومتی ست که به این جنایتکاران میدان داده تا هر طور دل شان می خواهد تاخت و تاز کنند. اسلامی که پدر و پدر بزرگ پدری را صاحب خون بچه می داند و ریختن این خون را حق آن ها می داند.
حالا بعد از جلز و ولز کردن ما مردم ایران، و با استناد به قانون جریحه دار کردن احساسات عمومی، ممکن است پدر دخترک را حکومت لطف کند دستگیر کند و اسما به ده سال زندان و رسما به سه سال محکوم کند و این بشود مجازات این جنایت فجیع.
نه!
مشکل، پدر قسی القلب رومینا اشرفی نیست. مشکل اسلامی ست که بر ایران حاکم است. رضا شاهی لازم ست قوی و قدرتمند، که بیاید این بساط ننگین ضد بشری را از ایران جمع کند و به داد زنان و دختران ایران که امروزه ارزشی کمتر از نصف بیضه ی مرد پیدا کرده اند برسد.