Wednesday, May 27, 2020

صفحه نخست » استاد دانشگاه شهیدبهشتی: نابرابری‌ها، تهدید فروپاشی ملّت

ostad_052720.jpgمحمد فاضلی

متن پیش‌نویس پایان‌نامه یکی از دانشجویان را می‌خواندم. ایشان عبارتی از قول فرهنگ روبر (که من نمی‌شناسم) نقل کرده‌ است: «ملت یک گروه انسانی نسبتا گسترده است که خصوصیت‌اش آگاهی­ نسبت به وحدت خویش و اراده­اش برای زندگی مشترک است.» عبارت از هر که هست، ژرفایی دارد.

ملت به روایت عبارت فوق با دو چیز ساخته می‌شود: «آگاهی نسبت به وحدت» و «اراده برای زندگی مشترک». این دو اگر پایه‌های ملت شدن باشند، نابرابری‌ها - اعم از نابرابری اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی - هر دو را متزلزل و نابود می‌کنند.

نابرابری، خواه در قالب زندگی سوپرلوکس اقلیتی و نان شب نداشتن کثیری باشد؛ خواه تجلیل باورها، ایده‌ها و سبک زندگی گروهی و تحقیر باور و سبک زندگی گروهی دیگر؛ یا بی‌عقوبت بودن خطا و فراتر از قانون بودن اقلیتی و در عوض بی‌پناهی و زیر ضرب بودن گروهی دیگر باشد؛ بنیان «آگاهی نسبت به وحدت» را به «آگاهی نسبت به تفاوت بی‌منطق و ناموجه» بدل می‌سازد و بنیان حس ملت‌بودن را ریشه‌کن می‌کند.

نابرابری زننده و پایدار، بدون چشم‌اندازی از بهبود و درک اراده‌ای برای کاستن از آن، نفی «اراده برای زندگی مشترک» است. آن‌که نان ندارد چه چیز مشترکی با صاحبان زندگی‌های سوپرلوکس دارد؟ آن‌که از برابری در مقابل قانون بهره‌ای ندارد با صاحبان قلعه‌های حصین مصونیت از عقوبت چه زندگی مشترکی دارد؟ و آن‌که تحقیر می‌شود با تحقیرکننده (هر قویت شخصی یا جمعی که باشد) چه نسبتی برقرار می‌کند؟

مگر نگفته‌اند «انسانیت چیزی نیست جز حساسیت به حقیر شمرده شدن.» اگر تحقیر روا شد، زندگی مشترک ناروا می‌شود. نابرابری نامشروع، در هر صورتش، تحقیری است که زندگی مشترک را ناروا می‌کند. اراده برای زندگی مشترک و خودآگاهی بر وحدت که تضعیف شود، ملت‌بودگی فرومی‌پاشد. مسأله وقتی تشدید می‌شود که همه صورت‌های نابرابری که مولد تحقیر نیز هستند با هم هم‌زمان رخ دهند. تحقیر چندلایه و چندبعدی مدام، عامل فروپاشی حس ملت‌بودن می‌شود.

دارون عجم‌اوغلو و جیمز رابینسون در کتاب ستایش‌شده «ملت‌ها چرا شکست می‌خورند» شرحی عمیق از چرایی دست نیافتن ملت‌ها به توسعه ارائه می‌کنند. کتاب دیگری می‌توان نوشت به نام «ملت‌ها چرا فرومی‌پاشند؟» و پاسخ را در یک عبارت داد و با امداد از تاریخ این عبارت را مستند کرد و بسط داد: «نابرابری نامشروعِ زنندهِ پایدار، بدون چشم‌اندازی از بهبود و اراده به درمان.»

️پی‌نوشت: جمله ابتدای متن از پایان‌نامه آقای سامان ساعدی، دانشجوی کارشناسی ارشد علوم اجتماعی دانشگاه شهید بهشتی گرفته شده است.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy