میرحسین موسوی در دوران جنبش سبز وقتی دربارهی مسئولیتاش در کشتار ۶۷ مورد سوال قرار گرفت مدعی بیاطلاعی خود و سران نظام شد که در مقالهی « با آب هفت دريا نيز ننگ کشتار ۶۷ را نمیتوان شست» به آن پرداختم.
او همچنین نه تنها منکر نقش خامنهای در قتلعام ۶۷ شد بلکه او را مخالف کشتارها معرفی کرد و گفت:
«حقیقت این است که نه بنده نه هیچ کدام از سران وقت قوا از این ماجرا خبر نداشتند. در جلسهای که با سران سه قوه در همان زمان داشتم، کسی نبود در آن جلسه که با این کار موافق باشد . خاطرم هست حتی آقای خامنهای در همان جلسه ابراز کردند که «این اعدامها مثل قیری است که بر سر نظام میریزد و همه را سیاه میکند».
زهرا رهنورد هم در دفاع از همسرش و خامنهای مدعی شد:
«از این جنایت نه آقای خامنهای و نه آقای موسوی هیچ یک اطلاعی نداشتهاند و در حوزه وظایف شان هم نبوده است.»
پس از پایان کشتار ۶۷ ولایتی وزیر خارجه و محتشمی وزیر کشور دولت موسوی به صراحت از این کشتار دفاع کردند.
موسوی نیز در گفتگو با تلویزیون اتریش کوشید موضوع اعدامها را بر اساس سناریوی از پیش طراحیشده نظام ولایی به حملهی مجاهدین و عملیات فروغ جاویدان ربط داده و منحرف کند. سیاستی که توسط دیپلماتهای نظام ولایی در اروپا و آمریکا و ملل متحد نیز پیگیری شد. آنها نیز بر اساس این سناریو منکر کشتار شده و به تلفات مجاهدین در عملیات فروغ جاویدان پرداخته و ادعاهای غیرواقعی و مبالغهآمیز این سازمان در مورد میزان تلفات نیروهای نظام ولایی را برجسته کردند. قاضی جفری رابرتسون قاضی مستقل ملل متحد این اقدام را مشارکت دیپلماتهای نظام ولایی در جنایت و نقض حقوق بشر ارزیابی کرد.
خامنهای نه تنها در نماز جمعه مردادماه ۱۳۶۷ بلکه در آذرماه ۱۳۶۷در دیدار با دانشجویان نیز به صراحت از کشتار ۶۷ دفاع کرده بود.
علاوه بر اینها، ارتقا مقام اعضای هیأت کشتار ۶۷ و سپردن بالاترین پستهای قضایی به آنها نیز مؤید این نظر بود که خامنهای به شدت از کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ حمایت میکرد. با این حال انتشار نظر صریح خامنهای در مورد کشتار ۶۷ در روزهای اخیر همه چیز را روشن میکند. او میگوید:
«امام آدم بسیار با ورعی بود. آدمی که به خاطر یک مسأله، اهمّیّت به حدود ندهد و سهلانگاری کند اصلاً نبود، هیچ. ایشان واقعاً در همهی مسائل خیلی آدم متورّعی بود، چه برسد به مسألهی خون. خب ایشان با محاسبه عمل و فکر کرده بود. ما این را یقین داشتیم. الان هم من مطمئنم که امام با یک محاسبهی درستی تدبیر کرده بود. یعنی وقتی گروهی با نظام اسلامی و حکومت اسلامی در حال جنگ هستند که محاربند، فقط آدمهایی که الان شمشیر دستشان است محارب نیستند بلکه آن کسی هم که فرض بفرمایید رفته پستش را تحویل بدهد و بیاید، او هم جزو همینهاست، آن کسی که دارد خطدهی میکند، طراحی میکند، او هم [جزو اینها است]، سرباز ذخیرهشان هم جزو اینها است. تفاوتی نمیکند. مسألهی محاربهی اشخاصی که با آنها همکاری داشته باشند و متّصل باشند، یک مسألهی حلشدهای است تقریباً. امام با این ملاحظات این کار را کرده بودند. بنابراین ازلحاظ فقهی و همچنین ازلحاظ تشخیص امام و عملکرد امام و نظر امام جای هیچ دغدغهای وجود ندارد»
آیا موسوی و سخنگویانش در خارج از کشور حاضرند در این رابطه اظهارنظر کنند؟ چرا تاکنون سکوت کردهاند؟
اکبر گنجی ۱۴ سال پیش در خرداد ۱۳۸۵ با تبلیغات بسیاری وارد کاخ کرملین شد و پس از سخنرانی ولادیمیر پوتین جایزه قلم زرین انجمن جهانی روزنامهنگاری را دریافت کرد. او سپس به سفری زنجیرهای در اروپا رفت و در حالی که وعده میداد «در ايران خواهم بود، چه در زندان چه بيرون زندان» به آمریکا رفت و به «شیطان بزرگ» پناهنده شد.
او علاوه بر دریافت اجازهی اقامت آمریکا، یک جایزه ۵۰۰ هزار دلاری هم در بدو امر دریافت کرد که به زندگیاش سرو سامانی بدهد. البته با «قدرشناسی» که در او سراغ داریم در ۱۴ سال گذشته یک دم از «آمریکا ستیزی» دست نکشیده است.
گنجی به محض ورود به مسکو با فروتنی زایدالوصفی گفت «همان ایدههای کانت را بسط دادم» و «جمهوری جمهوریها و صلح پایدار» را پیشنهاد داد.
***
1) https://news.gooya.com/politics/archives/2011/08/125702.php
2) http://www.jahannews.com/news/728980/
4) https://www.radiofarda.com/a/281896.html
***
او سپس به نصایح اخلاقی پرداخت و در گفتگو با دویچهوله در ارتباط با شعار ببخش و فراموش نکن که در مسکو سر داده بود گفت:
«بحث هم جنبه اخلاقى و هم جنبه سياسى دارد. من مىگويم اگر شما مىخواهيد به لحاظ سياسى به دمكراسى برسيد، اگر مىخواهيد يك نظام سياسى دمكرات و آزاد تشكيل بدهيد، اين راهى جز اين ندارد كه انتقام، خشم، كينه و اينها را كنار بگذاريد. ما با نفرت، با كينه و با خشم نمىتوانيم يك نظام دمكراتيك درست كنيم. اگر بخواهيد نظامى دمكراتيك درست كنيد، يك جا بايد «ببخشيد». به قول ماندلا «آنچه گذشته است، گذشته است». گذشته را بايد كنار بگذاريد. از امروز سعى مىكنيم رفتار ديگرى داشته باشيم. از امروز ما سعى مىكنيم آن كارى كه جنايتكارها كردهاند، ما نكنيم. و لازمه دمكراسى اين است كه ما حتا جنايتكارها را ببخشيم. اين بحثىست كه من مىتوانم از آن دفاع كنم براى ايجاد يك نظام دمكراتيك. اما به لحاظ اخلاقى: به لحاظ اخلاقى هم ما به بخشش نياز داريم. يعنى انسانى كه وارستگى اخلاقى داشته باشد، بايد بتواند مخالف خودش را ببخشد، ضمن اينكه ما گذشته را فراموش نمىكنيم، براى اينكه عبرت بگيريم و گذشته را دوباره تكرار نكنيم. «بخشش دهش آزادىست» من اين را در سخنرانى ايتاليا مطرح خواهم كرد. شما وقتى مىبخشيد، اين شما هستيد كه آزاديد، نه آن جنايتكار. جنايتكارى كه جنايت مىكند و شما را در بند مىكند، در واقع او اسير شماست. شما با بخشش او نشان مىدهيد كه آن كسى كه آزاد است در واقع شما هستيد، نه او.»
هرچند گنجی که خود به دلیل همکاری با نظام ولایی در سیاه ترین دورهی تاریخ ایران در مظان اتهام مشارکت در نقض حقوق بشر است نه به لحاظ حقوقی و نه اخلاقی در جایگاهی نیست که از قربانیان نقض حقوق بشر و خانوادههای قتلعام شدگان بخواهد چه بکنند و چه نکنند و یا در مقام سخنگویی آنها برآید. من همان موقع در مقالهی «اجرای عدالت و نه بخشش جنایتکاران» پاسخ وی را دادم.
نزدیک به هشت ماه از دستگیری حمید نوری یکی از عوامل کشتار ۶۷ میگذرد، دادگاه سوئد هشت بار حکم به تمدید بازداشت او داده است تا بالاخره در دادگاهی صالحه به اتهامات او رسیدگی شود.
دستگاه قضایی سوئد به محض این که از طریق شکایت سه نفر از جنایت حمید نوری و نقشاش در کشتار ۶۷ آگاه شد، اجازه نداد او حتی وارد خاک سوئد شود و در ترانزیت فرودگاه آرلاندا استکهلم وی را دستگیر و به زندان منتقل کرد. با وجود تلاشهای نظام ولایی از یک طرف و دشمنی بیحد و حصر سازمان مجاهدین خلق، جهت مخدوش کردن این پرونده و منع اعضا و هواداران این گروه از دادن شهادت علیه نوری، او همچنان در بازداشت دستگاه قضایی سوئد به سر میبرد.
در این هشت ماه اکبر گنجی و دیگر «اصلاحطلب»ها همراه با دیگر بخش های نظام سکوت اختیار کردهاند.
دستگاه قضایی سوئد از جنایتکاری که ۳۱ سال قبل در ایران مرتکب جنایت شده بود نمیگذرد و او را دستگیر و با سختترین شرایط در سلول انفرادی محبوس میکند.
اکبر گنجی حقوق بشر نمیداند یا دستگاه قضایی سوئد که یکی از پیشتازترین سیستمهای قضایی در اجرای عدالت در جهان است؟
چرا اکبر گنجی در مذمت اخلاقی دادستان استکهلم که پرونده پر و پیمانی برای حمید نوری تهیه کرده مطلب نمینویسد؟
چرا از حمید نوری نمیخواهد به همکاری با دستگاه قضایی سوئد و قربانیان پرداخته و به افشای حقایق کمک کند؟
گنجی که دائما به اروپاییها و آمریکاییها و نهادهای حقوق بشری بینالمللی درس حقوق بشر و اخلاق میدهد چرا در این باره سکوت کرده است؟