مریم دهکردی - ایران وایر
تاریخ ایران و جهان به زندگی و سرنوشت چهرهها گره خورده است؛ هر یک خشتی گذاشتهاند تا سقفی پدیدار شود؛ خشتهایی که گاه به قیمت زندگی و جانشان تمامشده است. در این معماری عظیم، زنان و مردان بسیاری نقش آفریدهاند. از سوی دیگر، در تاریخ جهان بسیاری از زنان و مردان دیگر به دلیل استعداد شگرف آنها برای تخریب و نابودی ساختههای دیگران، «تاثیرگذار» نامگرفتهاند.
زنان ایرانی نویسنده، برگهای بسیاری از کتاب تاریخ ۲۰۰ سال اخیر ما بودهاند؛ چه به دلیل تاثیر مثبت بسیاری از آنها در افزایش آگاهی عمومی، کاهش تبعیض علیه زنان، ارتقای سواد و موقعیت اجتماعیشان، مقابله با فشارهای مذهبی، مشارکت در پروژههای علمی، سیاست ورزی، موسیقی، سینما و چه به دلیل تاثیر بعضی از آنها در تشویق به خشونت، گسترش جهل و جزماندیشی و سواستفاده از قدرت مالی و اقتصادی در جهت منافع خود.
مجموعه «زنان تاثیرگذار» «ایرانوایر» یک مقدمه است. افرادی که نامشان در این فهرست آمده، نماینده برخی از اقشار جامعه هستند که هرروز در ایران و کشورهای دیگر بر زندگی خانواده و اجتماع خود تاثیر میگذارند. بدیهی است همانطور که اشاره کردیم، همه فعالیتها و یا تمام افراد حاضر در این مجموعه، مورد تایید «ایرانوایر» نیستند اما تاثیرگذاری هیچیک از افراد این لیست را نمیشود کتمان کرد.
این لیست، دومین سری سلسله بیوگرافیهای زنان تاثیرگذار ایران است که بهمرور تکمیل میشود. از مخاطبان «ایرانوایر» درخواست داریم تا پیشنهادات خویش را برای غنای این مجموعه با ما در میان بگذارند.
***
یکی از گلایههای جامعه ایرانی ساکن در کشورهای اسکاندیناوی این است که بهدلیل دشواری نامهایشان، اغلب از مشاغل دولتی کنار گذاشته میشوند. «مینو اخترزند» مثال نقضی بر این گلایه است. او با داشتن نامی که تلفظ آن چندان برای سوئدیها آسان نیست، اولین استاندار خارجی در این کشور است و از سال ۲۰۱۰ به عنوان استاندار استان «یونشوپینگ» مشغول به کار است .
مینو اخترزند همراه با همسر و پسرش در سوئد زندگی میکند و پیش از آن که به عنوان استاندار انتخاب شود، مدیر کل راهآهن سراسری سوئد بوده است.
👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
مینو اختر زند متولد ۱۳۳۵ در تهران است.او پس از دریافت دیپلم در ۱۷ سالگی ایران را به مقصد سوئد ترک کرد و به عنوان دانشجوی میهمان به این کشور وارد شد و آنچنان که آرزو داشت، در رشته مهندسی برق تحصیل کرد: «من در خیابان آفتاب تهران زندگی میکردم و در دبیرستان مرجان درس میخواندم. وقتی دیپلم گرفتم، به پیشنهاد برادرم، برای تحصیل در رشته مهندسی برق به سوئد آمدم. در مدرسه ما نزدیک به ۷۰ دختر بودند که در رشته ریاضی درس میخواندند و همه هم دوست داشتند مهندس شوند.»
او با وجود ۴۶ سال حضور و زندگی در کشور سوئد، میگوید خودش را ایرانی میداند: «من علاقه زيادی به غذاهای ايرانی دارم و دوستان ايرانی زيادی داريم که با آنها معاشرت میکنيم.»
مینو اخترزند میگوید در روزگار پیش از انقلاب ۱۳۵۷ در ایران، بسیاری از مردم به قصد تحصیل به خارج از کشور میرفتند و بعد از پایان تحصیلات خود باز میگشتند: «من تا قبل از سال ۱۳۵۳ اصلا به خروج از ایران فکر نمیکردم. وقتی هم رفتم، فکر نمیکردم ماندگار شوم.»
برادر بزرگتر مینو، یکی از همان جوانان قبل از انقلاب است که در ۱۶ سالگی به آلمان مهاجرت کرد. بعد از آن، به اتریش رفت و در آنجا با یک دختر سوئدی آشنا شد. سال ۱۳۴۹ ، برادر مینو با همسرش به سوئد نقل مکان کردند و چهار سال بعد وقتی مینو ۱۷ ساله بود، برای تجدید دیدار با خانواده به ایران رفتند: «من تصمیم گرفته بودم مهندسی برق بخوانم و در رشته ریاضی تحصیل میکردم. برادرم پیشنهاد کرد به سوئد بروم.»
او مهاجرت میکند، یک ترم زبان سوئدی میخواند و وارد دانشکده فنی میشود.
مینو اخترزند میگوید قصد داشته است پس از اتمام تحصیلاتش، به ایران بازگردد اما زمانه و شرایط طرح دیگری برای زندگی او رقم زده بود: «درسم که تمام شد، هنوز اقامت و اجازه کار نداشتم اما اولین شغل خودم را در شرکت برق استکهلم گرفتم. اداره برق از کارم راضی بود و کمک کردند که مساله اقامت و کار را حل کنم. حدود چهار سال در اداره برق سوئد کار کردم و بعد به اداره انرژی سراسری سوئد رفتم.»
مینو اخترزند مثل همه دانشجویان مهاجر، در سالهای اول زندگی در مهاجرت با مشکلاتی مواجه شده است اما میگوید: «این وقتها من سعی میکنم دلیل اصلی مشکل را پیدا کنم؛ مثلا وقتی دانشجوی میهمان بودم، از ایران برای ما پول میفرستاندند. مدتی امکان ارسال پول از ایران فراهم نبود و زندگی سختی داشتم. تلاش کردم از دولت سوئد اجازه کار نیمه وقت بگیرم. وقتی اجازه کار گرفتم، از هشت صبح تا پنج عصر در شرکت برق بودم و بعدازظهر در اداره پست نامهها را تقسیم میکردم. فقط میماند شبها که آن وقت درس خواندن بود.»
او میگوید اولین شغل وی در سوئد که از نظر خودش هم خیلی اهمیت داشته، ریاست یکی از شرکتهای برق در جنوب استکهلم بوده است. مینو اخترزند در طول دو سال خدمت در این شرکت، توانسته بود نظر مساعد مقامات این شرکت را به خود و عملکردش جلب کند.
شرکت برقی که مینو اخترزند برای آن کار میکرد، مدتی بعد چند شرکت برق ناحیهای در جنوب استکهلم را خریداری کرد تا آنها را درهم ادغام کند.
او میگوید مسوولیت این کار به او سپرده شد: «خیلی دشوار بود و هدف اصلی این بود که هزینههای برق در این قسمت را پایین بیاوریم تا مشتریهای برق رضایت بیشتری داشته باشند.»
این زن موفق ایرانی میگوید انجام این تغییر و تحولات دشوار بود اما او و همکارانش در مدت دو سال موفق شدند به پیشرفتهای چشمگیری دست پیدا کنند. همین موفقیت باعث شد مسوولیت ادغام همه ادارات برق نواحی سوئد به او سپرده شود.
آنچنان که مینو اخترزند میگوید، ۱۰سال طول کشیده بود تا تعهد و مسوولیت او در زمینه ادغام شرکتهای برق سوئد به پایان برسد؛ کار دشواری که خودش اما میگوید: «آن قدر آن را انجام داده بوديم که عادی شده بود.»
مینو اخترزند پس از کارنامه درخشانش در شرکت انرژی و برق سوئد، به عنوان رییس راهآهن سراسری این کشور انتخاب میشود. او میگوید هیچ تصویری از شغل بعدی خود نداشته اما شباهت سیستم کار راهآهن و شرکتهای برق در سوئد باعث شده است در پذیرفتن این شغل تردید نکند.
او موفق شد در زمانی که عهدهدار این مسوولیت بود، اهداف دولت سوئد، یعنی افزایش سرعت قطارها و واگذاری بخشی از راهآهن دولتی به بخش خصوصی را به سرانجام برساند.
مینو اخترزند حالا در مقام استاندار در سوئد، نماینده دولت است. در قصر «وستروس» کار و زندگی میکند و میگوید پیشرفت سریع در شغل و زندگی او از مواهب یک دولت دموکراتیک است که برابری حقوق زن و مرد را به رسمیت میشناسد.
به گفته مینو اخترزند، در محلی که او مشغول به کار است، تعداد مدیران زن از مردان بیشتر است: «اما رسیدن به تساوی در همه جوامع هنوز هم جای کار دارد؛ حتی در سوئد.»
مینو اخترزند در مورد شیوه مدیریتی خودش میگوید: «من در سیستم کاری خود همیشه تلاش میکنم مطابق آنچه در سوئد فرا گرفتهام، بین زن و مرد تفاوتی قائل نشوم. تنها چیزی که برایم مهم است، بازدهی در کار است. سياست من اين است که خود شخص از لحاظ کاری و روحيه مهم است و جنسیتش اهمیتی ندارد.»
او بنابر تجربه شخصی خود از کار و زندگی در این کشور میگوید اگر کسی تمام تلاش و دقت خود را در انجام مسوولیتش به کار ببرد و بازدهی خوبی داشته باشد، توجه مسوولان به او جلب خواهد شد: «من یک چنین شرایطی داشتم. همه حواس و تمرکزم بر کارم بود و همین موجب شد پیشرفت کنم.»
مینو اخترزند میگوید اگرچه تنها ۱۷سال از زندگی خود را در ایران گذرانده است اما در خانه با همسرش فارسی صحبت میکنند و تلاش میکند فرهنگ ایرانی را زنده نگه دارد.