Monday, Sep 14, 2020

صفحه نخست » علائم نخواستن جمهوری اسلامی، اکبر گنجی

ganji2_091320.jpgاعتراض و کاهش مشارکت

عباسعلی کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان، در مصاحبه با روزنامه اطلاعات درباره نقش شورای نگهبان در کاهش میزان مشارکت مردم در انتخابات مجلس گفت:

«در راس آنها [علل کاهش مشارکت] مسائل اقتصادی، معیشتی، پاسخگویی مسئولان به مردم، وفا کردن مسئولان به مردم و... وجود داشت. تاثیر اقدامات شورای نگهبان یک تاثیر حداقلی در قعر آن جدول بود. اما عمده مسائلی که باعث شد مردم استقبال زیادی از انتخابات نکنند مسائل اقتصادی و معیشتی بود، نه عملکرد شورای نگهبان.»

سپس می گوید که کاهش چشمگیر مشارکت مردم «نه» گفتن به عملکرد دولت حسن روحانی بود و رد صلاحیت ها از سوی شورای نگهبان تأثیری حداقلی بر عدم مشارکت دشت و دارد. می گوید:

«مگر ما در دوره‌های گذشته این تعداد از نمایندگان را رد صلاحیت نکرده بودیم؟ پس چرا مشارکت در آن دوره‌ها کم نبود؟ در مجلس ششم و هفتم که فضای سیاسی آن زمان خیلی سنگین‌تر بود، پس چرا مردم مشارکت بالاتری داشتند؟ چون به هر حال مردم فضای مطلوب‌تری را حس می‌کردند. من نمی‌خواهم بگویم که شورای نگهبان تاثیر ندارد اما همیشه گفته‌ام که این تاثیر حداقلی است.»

سخنگوی شورای نگهبان که ۲۰ سالی است این مسئولیت را بر عهده دارد، نمی خواهد علل و دلایل کاهش مشارکت مردم در انتخابات را بفهمد. به چند نکته مهم زیر توجه کنید:

اول- بدون تردید، وضعیت فلاکتبار اقتصادی در عدم مشارکت مردم در انتخابات نقش داشته و دارد. دولت پیرسالار و فاقد کارآیی حسن روحانی که نتوانست به وعده های خود عمل کند نیز در این رخداد( کاهش مشارکت) موثر بود.

دوم- یکی از دلایل همیشگی تحریم کنندگان انتخابات در جمهوری اسلامی، وجود شورای نگهبان، رد نامزدهای مخالفان و منتقدان و رقبا از سوی آن شورا و محدود کردن انتخابات به خودی های وفادار به ولی فقیه است. وقتی فرصت انتخاب میان نامزدهای واقعی اقشار مختلف اجتماعی وجود نداشته باشد، رقابتی وجود نخواهد داشت و این امر نقش بسیار موثری در کاهش مشارکت مردم خواهد داشت.

سوم- انتخابات مجلس یازدهم در دوم اسفند ۱۳۹۸ برگزار شد. میزان مشارکت ۴۲.۵۷ درصد بود. قبل از انتخابات چه اتفاقات مهمی رخ داده بود؟

الف- حرکت اعتراضی دی ماه ۱۳۹۶.

ب- سرنگونی هواپیمای اوکراینی با دو موشک در ۱۸ دی ۱۳۹۸ و کشته شدن ۱۷۶ سرنشین آن.

پ- شورش آبان ۱۳۹۸ که به گزارش عفو بین الملل ۳۰۴ نفر در آن کشته شدند.

این رخدادهای مهم، بسیار بهتر از دو عامل قبلی عدم مشارکت در انتخابات مجلس یازدهم را تفسیر می کنند. چشم بستن بر اینها، نادیده گرفتن سرخورگی، ناامیدی، استیصال، و...است. فقدان عدالت و برابری مسأله اصلی است. عدالت و برابری دور از دسترس شده اند.

چهارم- عملکرد جمهوری اسلامی در ۴۲ سال گذشته موجب زوال سرمایه اجتماعی و عنصر اصلی آن- یعنی اعتماد- شده است. اعتماد مردم به جمهوری اسلامی به پائین تر مرتبه خود در چهار دهه گذشته کاهش پیدا کرده است. نشانه های این عدم اعتماد را در همه جا می توان مشاهده کرد. مگر جمهوری اسلامی دادگاه های مبارزه با فساد راه نینداخته و مفسدان را اعدام نمی کند؟ اما چرا مردم به مبارزه نظام با فساد هیچ اعتمادی ندارند؟ برای این که فساد سیستماتیک است و گامی برای تغییر ساختاری این وضعیت برداشته نشده است.

پنجم- کلیه زندانیان سیاسی و اعتقادی بی گناه به زندان افتاده اند. جمهوری اسلامی به جای آزادی همه آنان، به محاکمه مخالفان و منتقدان و رقبا پایان نمی بخشد و دست از زندانی کردن آنان نمی شوید. آن همه افرادی که در این سال ها بازداشت شده اند، دارای خانواده، دوستان شخصی و دوستان ناآشنا هستند. همه اینها جامعه را به بی اعتمادی بیشتر و عدم مشارکت در انتخابات جمهوری اسلامی سوق داده و می دهد.

ششم- در گذشته رسانه ها و نخبگان فقط پیگیر زندانیان سیاسی و اعتقادی بودند. اما فقدان استقلال قضایی، محاکماتی که در آن جمهوری اسلامی حتی آئین دادرسی و قوانین خودش را رعایت نمی کند، و محاکمات غیر علنی موجب شده تا نگاه ها به زندانیان غیر سیاسی هم معطوف شود.

اولاً: جامعه به سوی نفی مجازات های قصاص و اعدام- که پیشگیرانه نبوده و نیستند- گام برداشته است. قصاص از برساخته های اعراب جاهلی پیش از اسلام است و باید به همراه کلیه مجازات های فقهی (محاربه، مفسد فی الارض، ارتداد، رجم، تازیانه، و...) کنار گذاشته شده و تعطیل شوند.

ثانیاً: اتهام شکنجه که قبلاً در پرونده های سیاسی و عقیدتی جلب توجه می کرد، اینک در پرونده های غیر سیاسی و عقیدتی نیز جلب توجه می کند. وقتی اتهام شکنجه مطرح می شود، خصوصاً وقتی مجازات اعدام مطرح است، جامعه ای که مطلقا در این مورد توجیه نشده، واکنش تندی از خود بروز خواهد داد. نخبگان و مدافعان حقوق بشر وقتی اطمینان یابند که برای فردی که قطعاً‌ مرتکب قتل عمد شده، حکم اعدام صادر شده، با آن مخالفت می کنند، در مواردی که شک و تردیدهای فراوانی در آن وجود دارد، چه خواهند کرد؟ آخر چگونه می شود یک اعدامی را از آخرین دیدار با خانواده اش محروم کرد؟ چگونه می شود مانع رضایت گرفتن خانواده او از خانواده مقتول شد؟ چگونه می شود در زمان اقدام به گرفتن رضایت، خبر اعدام را به آنها داد؟ چگونه می شود برخلاف حکم صریح قرآن به خانواده مقتول نگفت که مطابق نص قرآن بخشش بهتر از قصاص است؟ چگونه می شود شبانه او را دفن کرد؟ و غیره و غیره.

ثالثاً: اصول گرایان ادعا می کردند که ابراهیم رئیسی اعتماد را به قوه قضائیه باز گردانده است. اما رخدادهای چند سال اخیر نشان داد که نه تنها او اهل این کارها نیست( چون «آیت الله قتل عام» است)، بلکه وضعیت را بدتر کرده است.

عملکرد قوه قضائیه و سرکوب های شدید آن نیز در عدم مشارکت در انتخابات بسیار موثر بوده و هست.

هفتم- مردم وقتی در انتخابات شرکت می کنند و به افرادی چون آیت الله جنتی، آیت الله محمد یزدی، ابراهیم رئیسی، محسن رضایی، قالیباف، و...رأی نمی دهند، آیت الله خامنه ای یا خود مستقیماً آنان را به مقامات بالا منصوب می کند، یا از طریق شورای نگهبان آنان را به سمت های بالا می گمارد(قالیباف به این نحو رئیس مجلس شد). اگر قرار است مردم در انتخابات به آیت الله جنتی و آیت الله یزدی «نه» بگویند، بعد آقای خامنه ای با لجبازی و تقلب آنان را وارد مجلس خبرگان کرده و جنتی را رئیس مجلس خبرگان رهبری کند، خُب شرکت در انتخابات چه فایده ای دارد؟ از همین حالا اعلام کنید که محسن رضایی یا سعید جلیلی یا دهقان رئیس جمهور بعدی است.

نهم- این فهرست را می توان به همین نحو ادامه داد. پس بگذارید سخن اصلی گفته شود. اگر مردم جمهوری اسلامی را نخواهند چه باید بکنند؟ چه راهی برای نشان دادن نخواستن وجود دارد؟ آیا اعتراض های اجتماعی گسترده و عدم مشارکت در انتخابات را به عنوان ملاک نخواستن قبول دارید؟ اگر نه، بگوئید مردم چگونه به شما بگویند که جمهوری اسلامی را نمی خواهند؟

دهم- خشونت مطلقا به سود ایران و ایرانیان نبوده و نیست و کار را به جنگ داخلی و تجزیه ایران می کشاند. اگر فقها دل در گرو مردم ندارند، به خاطر اسلام و روحانیت کنار روند. نگذارید نابودی و تجزیه ایران در کارنامه اسلام و روحانیت ثبت شود. قدرت را به مردم واگذار کنید تا خودشان از طریق انتخابات آزاد یک «جمهوری سکولار ملتزم به آزادی و حقوق بشر و عدالت به مثابه نفی کلیه اشکال تبعیض های قومی و مذهبی و جنسیتی و طبقاتی» بسازند.




سلسله بحث های علل و دلایل عدم وقوع انقلاب را در فیلم های زیر ببینید:



( جمهوری اسلامی را نمی خواهیم، اما چرا رژیم از راه انقلاب سرنگون نشده است[۱] )



( جمهوری اسلامی سرکوبگر باید برود، موانع ۱۴ گانه ی انقلاب در ایران چیست؟[۲] )



( «انقلاب شناسی» و «انتقام گیری» دو مانعِ انقلابِ علیه حکومتِ فاسدِ جمهوری اسلامی اند[۳] )



( بدون سازماندهی، رهبری، گفتار بسیج کننده و آلترناتیوِ ممکن، انقلاب رخ نمی دهد[۴] )



( تهدیداتِ عملیِ آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی علیه موجودیتِ ایران؛ مانع وقوع انقلابند[۵] )



( کلنگی کردن خاورمیانه و آشی که برای ایران پخته اند[۶] )



( اگر اسلحه نخرید، ایران اهریمنی کل خاورمیانه را ۱۲ دقیقه ای فتح خواهد کرد[۷] )



( قطع بازوهای «اختاپوس ایران» کافی نیست، باید سر آن را قطع کنیم[۸] )



( نُرمال سازی ایران به روش آمریکایی[۹] )



( کلنگی کردن یمن برای پادشاهی بن سلمان، تجارت تسلیحات و قطع بازوی ایران[۱۰] )



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy