معروف است که داستان قضاوت و احکام قاضیان دیوان بلخ بگونهای بوده که بیگناهان را بزهکار و گناهکاران را معصوم جلوه میدادند. نمونه این نوع قضاوت - تو بخوان قساوت- و حکم در «دیوان بلخ» حکومت اسلامی اینست؛ آنگاه که زنی مورد تجاوز یا «آزار جنسی» مردی قرار گیرد زن مجرم شناخته میشود و عمل «مجرمانه»اش هم در این است که با نحوه پوشش خود موجبات تحریک مرد را فراهم کرده. به همین سادگی. نمونههای ازاین دست وارونگیهای مجرمانه در خصوص افراد و سیاه را سفید، سفید را سیاه در اذهان فرو کردن در حکومت اسلامی فراوان یافت میشوند و همگان نیز از آن با خبراند. بی خبران را بهتر، که بیخبر بمانند.
ظرفیت بدنامی هر سه قوای حکومت اسلامی بر کسی پوشیده نیست اما با این وجود قوه قضائیهاش بدنامترین است نسبت به سایر قوا، و رئیساش بدنامتر از عقبه خویش. کسی که ساطور خون چگانش از خون انسانهای بیگناه در تابستان ۶۷ رنگین است و به همین مناسب در نزد شیخ الرجال و شیخ شیخان امتحان قابل قبول پس داده. دست یافتن و نشستن بر مسند رئیس «قضاوت» پاداشی ست که از این بابت گرفته. قاضی قسی القلبی که برای خوشرقصی در درگاه شیخ مفلوک، پهلوان نامدار جوان ما را پیش از به دار کشاندنش وی را شکنجه روحی جسمی داده بر بدنش ضربات غیر قابل تحمل انسان شلاق وارد کرده و سپس با طلب خودزنی از وی، جرمش را مکتوب میکند تا شرایط اعدام وی مهیا گردد. مردم و جامعه ایران با چنین قاضیان عجوزه و الکن روبرو هستند.
آیا اگر نوید، داریوش فروهر یا پروانه اسکندری یا مختاری را کشته بود باز هم حکمش اعدام بود؟
-- Farrokh Negahdar (@farrokh1946) September 13, 2020
اگر مقتول سعید حجاریان بود چی؟
اگر قربانیان توماج و مختوم و واحدی بودند حکم قاتل چه بود؟
این است معنای عدالت اسلامی شما؟ تبعیض تا کجا؟ ظلم تا کجا؟
«الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم»
نوید افکاری با پیام از زندان، اعتراف خود را در زیر شدیدترین شکنجههای روحی جسمی غیر قابل تحمل انسان دانسته و خود را مبرا از گناه و وکیل وی نیز گفته: که در پرونده موکلش «هیچ تصویری از لحظه ارتکاب جرم (قتل حسن ترکمان) وجود ندارد و فیلم مورد ادعا مربوط به یک ساعت قبل از زمان قتل است» و با وجودی که افکار عمومی جهان و ایران در کنار بیگناهی این جوان ایستاده بوده و به شدت نگران که مبادا وی قربانی امیال سیری ناپذیری شیخان نشسته بر منبر خون شود فرخ نگهدار مصمم در کنار اصرار قاضی مرگ مبنی بر قاتل بودن وی، ایستاد و نوشت: «آیا اگر نوید، داریوش فروهر یا پروانه اسکندری یا مختاری را کشته بود باز هم حکمش اعدام بود؟». صراحت لهجه از این گویاتر در قاتل دانستن این جوان؟ فرخ نگهدار با استناد به کدام سند نوید افکاری را قاتل معرفی میکند؟
برای پاسخ به پرسش آخر دو حالت وجود دارد. فرخ نگهدار یا باید کانال اطلاعاتی مخصوص به خود داشته باشد تا سند و اطلاعات مبنی بر محرز بودن ارتکاب قتل از سوی نوید افکاری را در اختیارش گذاشته باشند یا به اطلاعات تکثیر شده از سوی بدنامترین قوه حکومت اسلامی یعنی قوه «قضائیه» مرگ، استناد کند. اگر اولی درست باشد پس فرخ نگهدار باید سندی را برملا کند که دال بر ارتکاب قتل و قاتل بودن متهم باشد. و اگر دومی درست باشد جناب فرخ باید، نه در دادگاه وجدان آگاه که مدتها پیش محکومیت ابد از آن گرفته، بلکه در دادگاه مبتنی بر انصاف حقوقی و حقوق بشری شناخته شده به همراه سرکردگان قاتل حکومت اسلامی، حاضر شده و پاسخ گوی جعل سند قاضی آدم کشی باشد که وی بدان استناد کرده و مقتول بیگناه حکومت اسلامی را قاتل معرفی کرد.