ایران وایر - علی رنجیپور - دلار هفتهای را که با قیمت ۲۶ هزار تومان آغاز کرده بود، با ۲۹ هزار تومان به پایان رساند؛ رکوردی تازه که مرزهای بحران اقتصادی را در ایران جابهجا میکند. آیا بانک مرکزی توانی برای مقابله با افزایش افسارگسیخته قیمت ارز دارد؟
***
یکشنبه پیش، ۳۰ شهریور ۱۳۹۹، زمانی که قیمت دلار در بازار تهران به ۲۷ هزار تومان رسیده بود، «عبدالناصر همتی»، رییس کل بانک مرکزی ایران از گشایش ارزی صحبت میکرد و اطمینان میداد آنچه در بازار ارز رخ داده، ناشی از «جنگ روانی» است و «نهایت زور و فشار امریکا» است.
او از گشایش ارزی سخن میگفت و به همه اطمینان میداد: «در حوزه بینالمللی، رایزنیهای ما در بعضی کشورها در آستانه ثمردهی هستند و از طرف دیگر، میزان صادرات نفت و فرآوردههای آن بهتر شده و روند بازگشت ارز صادرکنندگان سرعت گرفته است که هر سه این عوامل، تاثیرات مثبتی خواهند داشت. بر همین مبنا، از بانکها هم میخواهیم به انتقال و در دسترس قرار دادن منابع ارزی برای نیازهای تعریف شده ادامه دهند.»
با گذشت تنها پنج روز، نهتنها گشایشی رخ نداده بلکه قیمت دلار به نزدیک ۳۰ هزار تومان رسیده است. روز پنجشنبه بانک مرکزی چارهای جز این ندید که بار دیگر در قامت «دن کیشوت» وارد شود و به جنگ آسیابهای بادی برود. از یکسو فهرست متخلفان ارزی را به قوه قضاییه ارسال کرد و از سوی دیگر به صرافیها هشدار داد: «هرگونه اعلام قیمتهای نامتعارف و خارج از رویه ابلاغی، ایجاد جو روانی نامطلوب و التهاب در بازار ارز جرم است.»
👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
این اولین بار نیست که بانک مرکزی فهرست متخلفان را به قوه قضاییه ارسال میکند. نخستین بار هم نیست که دستگاه قضایی افرادی را به جرم اخلال در بازار ارز محاکمه و مجازات و حتی اعدام کرده است. صرف نظر از مفسدههای قضایی که در روند رسیدگی، محاکمه و مجازات در ایران رایج است، تهدید و تعقیب قضایی متخلفان برای حل بحران ارزی کارساز نبوده و نخواهد بود. طبیعی است که هیچ صادرکنندهای در شرایط فعلی رغبتی برای تبدیل دلار به ریال ندارد.
فرق فروختن دلار تنها در پنج روز کاری هفته گذشته حدود ۱۰ درصد بوده است؛ یعنی اگر صادرکنندهای یک میلیون دلار را به جای شنبه، پنجشنبه فروخته باشد، بیش از سه میلیارد تومان، به اندازه ارزش یک آپارتمان ۱۲۰ متری در یک محله متوسط جلوتر افتاده است.
نه قیمتگذاری دستوری و نه بگیر و ببند و داغ و درفش، جلوی افزایش قیمت دلار را نخواهد گرفت. تا زمانی که عرضه دلار محدود و تقاضا بالا باشد، تغییری به وجود نخواهد آمد. امیدی به دلارهای نفتی نیست، دلارهای صادراتی هم که یا در خارج بلوکه میشوند یا اگر به هزار زحمت داخل بیایند، به داد بازار نمیرسند.
از آن سو، نیاز وارداتی به قوت خود باقی است. با تشدید بنبست سیاسی و افزایش سطح ناامیدی، میل به فرار سرمایه و خروج دارایی از ایران به بالاترین سطح خود رسیده است؛ تا آنجا که ایرانیها در سال ۲۰۲۰ تبدیل به بزرگترین خریداران خارجی خانه در ترکیه شدهاند.
اضطراب و تشویش دلار البته فقط محدود به لایههای رویین طبقه متوسط و خردهسرمایهدارانی که نگران کاهش ارزش دارایی خود هستند، نیست. افزایش قیمت دلار مترادف با کاهش ارزش ریال، تورم و آسیب دیدن بخشهای ضعیف جامعه و طبقات کمدرآمد است؛ تورمی که میتوان نشانههای آن را هم در آمار رسمی و هم در گزارشهای میدانی به وضوح مشاهده کرد، مردمی که از گران شدن تخم مرغ و کره شکایت میکنند و گزارشهایی که نشان میدهند دومین رکود تورمی در ۱۷ ماه گذشته، در شهریور شکسته شده است.
حالا ۱۰۰ دلار امریکا ارزشی نزدیک به سه میلیون تومان دارد. این رقم بیش از یک و نیم برابر حداقل دستمزد یک کارگر است که اگر تمام ماه را روزی هشت ساعت کار کند، با احتساب حق اولاد، حق مسکن و پایه سنوات، دریافتی او باز کمتر از سه میلیون تومان خواهد بود؛ کمتر از ۱۰۰ دلار که در بسیاری از کشورهای جهان کمتر از حداقل دستمزد روزانه یک کارگر ساده است.
این یک فاجعه تمام عیار اقتصادی و اجتماعی است. اما از این بدتر، چشمانداز تیره و تاری است که نسبت به آینده وجود دارد. تضمینی نیست که هفته آینده دلار از این بیشتر گران نشود و مرزها و رکوردهای جدیدی را پشت سر نگذارد. به همان نسبت که امروز بسیاری آرزو میکنند کاش قیمت دلار دوباره به قیمت دو هفته پیش و ۲۵ هزار تومان برگردد، بعید نیست دو هفته دیگر مردم حسرت دلار ۲۹ هزار تومانی را نخورند.