خودکشی هنرمندان، تراژدی رنجی خلاق؟
رادیو زمانه: در سالها و دهههای گذشته، نویسندگان و هنرمندان ایرانی متعددی به زندگی خود پایان دادند. یکی از واپسین نمونهها، کورش اسدی داستاننویس معاصر ایرانی بود که دوم تیر ۹۶ خودکشی کرد و ناماش در میان نامهای دیگری پس از انقلاب همچون غزاله علیزاده، منصور خاکسار، عباس نعلبندیان، سیامک پورزند، سمانه مرادیانی، هادی پاکزاد، ابراهیم منصفی و ... قرار گرفت.
در ایران آمار خودکشی در سالهای اخیر رو به افزایش بوده. در ۱۳۹۸ به گفته پزشکی قانونی، پنج هزار و ۱۳۴ تن به زندگیشان پایان دادند. سال پیش از آن، رقم رسمی پنج هزار و ۱۰۱ تن بود. اما آیا خودکشی هنرمندان و نویسندگان یک جامعه کیفیت خاصی دارد و بازگوکننده نکتهای کلی درباره همه خودکشیهاست؟ «زمانه» این پرسشها را با مسعود نقره کار، به بهانه آخرین اثر در راهش «خودکشی هنرمندان: تراژدی رنجی خلاق؟» در میان گذاشت.
چه شد که تصمیم گرفتید سراغ موضوع خودکشی نویسندگان و شاعران بروید؟
مسعود نقره کار: خودکشی تقی رفعت، صادق هدایت، و به ویژه خودکشی هوتن نجات (شاعر) و سارنگ (بازیگر تئاتر و سینما)، و درعرصه جهانی خودکشی همینگوی و سیلویا پلات سالیانی ذهنم را سخت مشغول کرده بودند. به چرائی و چگونگی پدیده خودکشی به عنوان پدیدهای تراژیک و دردناک، و به بیماری روانی و شیوع بیماری اعتیاد در میان هنرمندان و رابطه این بیماریها با خلاقیت هنری و خودکشی فکر میکردم. برای من این سئوال مطرح بود و هست که چرا کاشفان رازهای نهان روان و رفتارانسان و جامعه و طبیعت، تصویر گران و توصیف کنندگان زیبائیها و زشتیهای نشآت گرفته از این گنجینههای اسرار، خود در تارعنکبوتیی ناهنجاریها و بیماریهای روانی و اعتیاد رنج کشیدهاند و یا با اشتیاق و آگاهانه به آغوش مرگ شتافتهاند. پرسش این بود و هست که خلاقیت شاخ زیبا و بلند گوزنهای حیرت انگیز عرصههای ذهن واندیشه آنان بودهاند یا اختلال روانی و جنون عامل پدید آمدن هنرمند، هنر و خلاقیت؟
آیا این "عرق ریزان روح و ذهن" کار دست روح ِ برخی ازهنرمندان داده است که چنین ناسازگار با خود و محیطشان رفتار کنند تا آن حد که با میل و رغبت به سوی تخریب و نابودی خود بروند؟. آیا این میل و رغبت به تخریب، اشتیاقی خلاق است؟ یا سنگینیِ رنجی مصاعف است؟. و پرسش هائی دیگر، که هنوز هم هستند، و من پاسخ روشنی نگرفتهام.
با خودکشی اسلام کاظمیه و منصورخاکسار تصمیم گرفتم روی این موضوع کار با برنامه و منسجمی را شروع کنم، پیش ترهم البته پراکنده مقاله هایی در این رابطه نوشته ومنتشر کرده بودم.
آیا این موضوع در مورد نویسندگان و شاعران در دوران جمهوری اسلامی یا حکومت پادشاهی پهلوی پیش از آن کیفیت خاصی دارد؟
م. ن: شرایط اجتماعی برروندهای روانی و رفتاری تاثیر گذارند، و به همین دلیل میتوانند سبب پارهای اختلالهای روانی با کیفیت خاص و گرایش به سوی اعتیاد و مبتلا شدن و یا تشدید بیماری روانی را سبب شوند. بنابراین در شرایط اجتماعی ناهمگون و بهمریخته، در شرایطی که اختناق، فقر، بیکاری، و ناهنجاریهای گوناگون فرهنگی و روانی وجود دارد، میزان بروزاختلال روانی، اعتیاد و خودکشی درهمه گروههای اجتماعی از جمله هنرمندان بیشتر میشود. در مورد هنرمندان و اهل قلم مثالی بزنم: افزایش میزان خودکشی هنرمندان، به ویژه شاعران و نویسندگان در دورۀ پیدائی، رشد و گسترش رومانتیسم موضوع خودکشی را بیش از پیش مورد توجه روان شناسها و جامعه شناسها قرار داد. دراین دوره برخی ازهنرمندان، به دلائل گوناگون دست به خودکشی میزدند. یکی ازنگاهها و تصورهای رایج این بود که هنرمند با خودکشی ومرگ خویش، به عنوان اقدامی زیبائی شناسانه و هنری نامی مطرح و ماندگاراز خود بر جای خواهد گذاشت. این نوع نگاه و تصور را برخی ناشی از فضای احساسی و هیجان زده دوران رمانتیسم از یک سو، و نیز ناکامیها، سرخوردگیها و نومیدیهای ناشی از شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در آن هنگام دانستهاند، شرایطی که در بروز موج خودکشی مؤثر بودهاند.
و یا در دوران شکستهای سیاسی و اجتماعی نیز همچون دورۀ رمانتیسم، دورانی با روانشناسیای ویژه بوده است. تاریخ ما نیزچنین دوران هائی را تجربه کرده و شاهد افزایش اختلالهای روانی، بیماری اعتیاد و خودکشی در میان هنرمندان در مقاطع تاریخی خاص بوده است. پس ازشکست انقلاب مشروطه، و همینطور پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ و شکست انقلاب بهمن سال ۱۳۵۷، بربستر روانشناسی شکست و یآس و سایه افکندن نومیدی و سرخوردگی برفضای فعالیت و زندگی هنرمندان، تاریخ ما شاهد تشدید گرایش به اعتیاد به مواد مخدر وبروز و تشدید برخی از اختلالهای روانی در میان هنرمندان، وتراژدی هائی ازجمله خودکشی آنان بود. بسیاری از هنرمندان در کمال ناامیدی برای خلاصی از وضع موجود و التیام روح ناآرام خود، جدا از خلق آثاریآس آلود و نومید کننده به پیلۀ انزوا و تنهائی خزیدن، وسمبولیک و غیرمستقیم اثر هنری خلق کردند، یا به سراغ مواد مخدر رفتند و یا خودکشی را برگزیدند. به نظر میرسید در رابطه با اقدام به خودکشی در مقاطعی هنرمندان ما دورۀ رومانتیسم را تکرار میکردند. غبار و سایه سرخوردگی و یآس را در آثار بسیاری از شاعران و نویسندگان، و هنرمندان عرصههای دیگر میتوان خواند و دید، هنرمندانی که آرمانشان آزادی و عدالت بود و اختناق و بی عدالتی و شرایط محیطی را تاب نیآوردند.
بنابراین شرایط اجتماعی - روانی میتوانند از انگیزههای خودکشی در میان هنرمندان باشند، میدانید که انگیزهها و علتهای خودکشی در تئوریها، تعریفهای کلی از چرائیِ خودکشی و نگاههای پدیدارشناسانه و کند و کاوهای مفهومی از این پدیده نهفتهاند. اما واقعیت این است که تا کنون هیچ تعریف، تئوری، نظر پدیدارشناسانه و کند و کاو مفهومی یافت نشده است که مُهر این راز بگشاید تا کس یا کسانی بتوانند با پی بردن به رمز و راز این پدیدۀ منکوب کننده، از پس توضیح جامع و کامل انگیزهها و علتهای وجود و بروزش برآیند.
در رابطه با چرائی و ریشه یابی بروز خودکشی روی دو تعبیر و تفسیر کلی و متفاوت مکث شده است، یکی روانشناسانه و دیگری جامعه شناسانه، این دو رویکرد هر کدام تحلیلها و تبیینهای گونه گون برای خودکشی ارائه دادهاند، اما آنچه مورد توافق بیشترین صاحبنظرها است، تعامل و ترکیبی از دو عامل، یعنی عامل فردی (روانشناسانه و روانکاوانه) و اجتماعی (جامعه شناسانه) است
برخی از روانشناسها، روانپزشکها و روانکاوها عوامل روانی و بیماریهای روانی را دلائلِ مهم و اساسی بروز خودکشی معرفی کردهاند.
در حوزه جامعه شناسی انگیزهها وعلتهای خودکشی متعدد و مختلف مطرح شدهاند. جامعه شناس هاِ نقش عوامل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را انگیزه هائی مهم در بروز فکر و اقدام به خودکشی دانستهاند. سی رایت میلز، جامعه شناس آمریکایی نیز دراثرخود " پیمان جامعه شناسی"، تعریفی ازخودکشی ارائه داده است. او نوشته است، وقتی مشکلی در بخش وسیعی از مردم تاثیر دارد، باید به ماورای افراد و در نتیجه به ساختارها و الگوهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه نظر افکند. وی معتقد بود که ملاک مسئله بودن یک پدیده در جامعه، آزار دهنده بودن آن برای شمار زیادی از مردم است. یکی از پیشگامان این عرصه امیل دورکیم (یا دورکهایم)، جامعهشناس فرانسوی است که خودکشی را بیش ازهر چیزدر چگونگی رابطه فرد و جامعه و ویژگیها و شرایط جامعه قابل توضیح و تفسیریافت ونقش پدیدههای اجتماعی، به ویژه بحرانها و فروپاشی اجتماعی در بروز و افزایش خودکشی را مطرح کرد.
آیا شاعران و نویسندگان نسبت به سایر مردم در این زمینه حساسترند، یا میتوان گفت استثنا هستند؟
م. ن: بله، حساس تر هستند و استثنا، یک نمونه از این حساس تر و استنثنا بودنها، و از دلایل بروزبیماری اعتیاد و خودکشی در میان هنرمندان این است که رنجی که هنرمند میبرد مضاعف است (البته میتواند در مورد لذت و شادی هم صدق کند). آفرینش و باز آفرینی، دیدن رنج و اندوه، و باز آفرینی آن و یکی شدن با آنچه دیده میشود رنج و اندوهی مضاعف به جسم و جان هنرمند میریزد. همینگوی، نویسنده ماجراجو و شکارچی کم رحم، در" تپههای سبز افریقا" مینویسد یک شب احساس یک گوزن زخمی را از موقع تیر خوردن تا هنگام مرگ حس میکند، تجربه میکند، با درد و رنج گوزن درد و رنج میکشد، و کم نبودند و نیستند نیماهای خودمان که غم خفتهای چند خواب در چشم ترشان شکست، و یا چون شاملو، پروانهای اسیر در تارهای رنجهای آدمیان، بودهاند.
در این رابطه همچنین پرسشهای راونشناسانه و روانکاوانه بسیارند. برای نمونه: آیا هنرمندانی که خودکشی کردهاند " به تعبیری روانکاوانه نتوانستهاند به یاری هنر، غریزههای مختلف از جمله غریزه جنسی و غریزه خشونت و...را کنترل کنند؟، غریزه هائی که اگر سرکوب کامل شوند میتوانند افسردگی و اضطراب ایجاد کنند.
آیا فضای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دوره هائی شبیه دوره رومانتیسم در تاریخ، و ارزیابیها و تحلیلهای ارائه شده در رابطه با خودکشی هنرمندان در این دورهها برای نشان دادن علل خودکشی هنرمندان کافی ست؟ آن هم خودکشی هائی که در بسیاری موارد اقدامی هوشیارانه و هدفمند دانسته شده است، هدفمند در این معنا که هنرمند آگاهانه خواسته است از جنون تخریب خود - به عنوان پارهای از ناهنجاری و بیماری اش- اثری هنرمندانه و زیبایی شناسانه خلق کند و با کشتن خویش واقعهای حیرت انگیز و پایدار بوجود آورد، خواسته است با خودکشی خود دیگران را تکان دهد و شوکه کند، و عینیتی هنری و زیبایی شناسانه به حضورش، و به مرگش بدهد. خود کشیای که جلوه گاهی هنرمندانه و زیبائی شناسانه دارد، و هنرمند خودکشی را بسانِ خلق یک اثرهنری و نوعی تلاش زیبایی شناسانه میپندارند که انگیزه خلق چنین اثرو تلاشی میتواند گوناگون و درهر هنرمندی منحصر به فرد باشد. ماندگار شدن، جلب توجه کردن، واقعه و حادثه و داستان ساختن از زندگی و مرگ و خودکشی، زنده نگه داشتن نام با خودکشی، و پندارِمرگی به دیگر سخن که " نه نابودی ست، و نه قطع موقت زندگی، بلکه قلۀ شکوه، کمال آگاهی و آخرین تصمیم واپسین دَمی ست که هنرمند خود را سزاوار آسایش و آرامش میبیند. "
"اشتیاق به پایان بردن زندگیای که مخرب نیست بلکه بیش از همه طبیعتی زیبایی شناسانه دارد" چیست؟، نوعی غرور یا دهن کجی به زندگی و مرگ، که این منم که جانم را میگیرم و اجازه نمیدهم کس دیگری این کار را بکند؟
برای پاسخ به این دست پرسشها بحث و تلاش هائی در بارۀ مطالعه و شناخت ساختار مغزی هنرمندان، مطالعههای جامعه شناسی، روانشناختی، زیست شناسانه و ژنتیک صورت گرفته است اما پرسشها بی پاسخ ماندهاند و ناتوانی تاکنونیِ بشر را درشناخت جامع و کامل این پدیده نشان دادهاند. هنر به ویژه ادبیات، فلسفه، روانشناسی بالینی و روانکاوی برای شناخت بیشترجهان ذهنی انسان و پدیده خودکشی کمکهای ارزشمندی کردهاند اما حکایت همچنان باقی ست و کنکاش و چالش فهم این پدیدهها آرایههای گستردهای ازنظریهها، دیدگاهها و گرایشها نسبت به خودکشی هنرمندان را سبب شدهاند.
آنچه شاید بتوان مستند و مستدل ادعا کرد این است که علل خودکشی هنرمندان، با اندکی تفاوت همان مجموعه عواملی ست که سبب خودکشی در میان غیرهنرمندان و گروههای اجتماعی مختلف میشود. این عوامل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، و یا به دلیل بیماریهای روانی و پارهای بیماریها و ناتوانیهای جسمی را شامل میشوند. در نگاه و بررسی خودکشی هنرمندان دلیلهای عمومی و خصوصی مشخص را میباید مورد توجه قرار داد، بنابراین نمیتوان برداشت و قضاوت و تحلیل یکسانی از خودکشی هنرمندان داشت. هنوز در باره ویژگیها و شاخصههای خودکشی هنرمندان نظریۀ و دلیل ِ واحد و یگانهای وجود ندارد. اینکه چرا در میان هنرمندان، همچون نویسندگان و شاعران و نقاشان و اهل موسیقی میزان خودکشی بیشتر است نیز مشخص نیست. اما پذیرفتنی ست که خودکشی هنرمندان با خودکشی دردیگر گروههای اجتماعی میتواند درچرائی و چگونگی تفاوت هائی داشته باشد، چرائیها و چگونگیها، و تفاوت هائی که هنوز پرسش برانگیز و مورد بحث و پژوهش هستند.
برخی تفاوتها در چرائی و چگونگی خودکشی هنرمندان مطرح شدهاند:
از ویژگیهای ذهنی- روانی و شخصیتی هنرمندان، افزایش میزان و کیفیت حساسیتهای حسی وعاطفی، توانائی تخیل و تجسم، آستانهی تحمل پذیری دررابطه با نابسامانیها و رخدادهای محیط زندگی، مثل رنجهای فردی و خانوادگی و اجتماعی، میزان ناسازگاری با آنچه در زندگی روزمره با آنها مواجه میشود، و ویژگی پرسشگری و مشاهده گری هنرمندان است. هنرمندان نسبت به کشمکشهای درونی خود نیزحساس تر برخورد میکنند، کشمکشها و درگیری هائی که در رابطه با زندگی، مرگ، چگونه مُردن، عشق و پدیدههای دیگرانسانی دارند.
«خودکشی هنرمندان: تراژدی رنجی خلاق؟» چه زمانی منتشر خواهد شد و چه طور میتوان آن را تهیه کرد؟
این کتاب به احتمال در طی دوماه آینده منتشر خواهد شد. من فکر نمیکردم وارد این بحث شدن تن زدن به اقیانوس است. این کتاب را انتشارات فروغ در کلن - آلمان منتشر خواهد کرد.
این کتاب فصلهای مختلف و متعدد خواهد داشت، شامل:
فصل اول: در بارۀ خودکشی
فصل دوم: افسردگی، شادی و خودکشی
فصل سوم: هنرمندان و بیماریهای روانی و اعتیاد
فصل چهارم: خودکشی هنرمندان
فصل پنجم: خودکشی نویسندگان و شاعران
فصل ششم: رد پای خودکشی درهنر
پیوستها
منابع
تصاویر
آیا تصور میکنید شرایط و بحرانهای فعلی به این تراژدی رنج خلاق دامن بزنند؟
م. ن: بله، اشاره کردم شرایط اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و روانی در بروز خودکشی تاثیر گذارند. در میهن ما پیه آلوده به عفونتهای جمهوری اسلامی به تنِ همۀ این عرصه مالیده شده است. به دلیل بی لیاقتی، سوء مدیریت، ناکارآمدی این رژیم درهمۀ عرصههای زندگی اجتماعی، و آلودگیاش به اندیشگیای نابهنگام و عقب مانده، میزان خودکشی نه فقط درمیان هنرمندان وبه ویژه اهل قلم، که در کل جامعه افزایش یافته است. نگاه کنید به خودکشی کودکان درمیهنمان، که جانکاه و ناباورانه است. درجامعهای که حکومت، فرهنگ و مذهباش خودکشی و بیماری روانی و بیماری اعتیاد را " داغ ننگ" و افعالی" حرام" دانستهاند، بدیهی ست با توجه به شرایطی که اشاره شد هر دَم برگسترش و دامنه این فاجعه و تراژدی دامن زده شود، به ویژه در میان آدمیان حساس و عاطفی و استثنائی. این نکته را هم بد نیست بگویم که آمارهای رسمی چنین حکومتی در باره میزان خودکشی بی اعتبار و غیر واقعی بوده و خواهد بود.
برای عموم مخاطبان پرسش نهایی را میپرسم: اگر کسی فکر خودکشی داشت، چه باید بکند؟
م. ن: اجازه میخواهم دراین رابطه به نکاتی به اختصار اشاره کنم.
خودکشی قابل پیشگیری و کنترل است، نشانهها و تظاهرهای هشدار دهنده خودکشی را باید شناخت.
فردی که ایده، فکر و وسوسه خودکشی دارد میباید آن را با افراد حرفهای و کادر پزشکی مطرح و مشاوره و کمک بگیرد. فردی که قصد خودکشی دارد نشانه هائی از خود بروزمی دهد، توجه به این نشانهها میتواند سبب پیشگیری از بروز بسیاری از خودکشیها شود، برخی از مهم ترین نشانهها اینها هستند:
- بازتاب نومیدی و افسردگی درگفتار، نوشتار و سایرکارهائی که انجام میدهد (مثل نقاشی، متن هائی که مینویسد و...)
- دور نگه داشتن خود از خانواده و دوستان یا کاهش فعالیت و از دست دادن انگیزه در رابطه با دیدار افراد خانواده و دوستان.
- کاهش شور و شادی، و نوسان در خُلق و خوی، تغییر از حالت شاد و پرتحرک به حالت اندوه و کم حرفی، خجالتی و گوشه گیر شدن، از دست دادن تمرکز.
- بی توجهی به هر آنچه در اطراف میگذرد، بی توجهی به لباس و نظافت و ظاهر شخصی، بخشیدن پول و وسائل شخصی.
- درباره خودکشی و مرگ حرف زدن، و تمایل به مرگ ومُردن نشان دادن و تهدید به انجام عملِ خودکشی.
- شاهد خودکشی و اعدام بودن.
- تغییر درعادت خوردن (بی اشتهایی یا پُر خوری) و خوابیدن (کم خوابی و خوابیدن بیش از اندازه)، و شکایت از احساس بیماری، سردرد، درد مبهم در نقاط مختلف بدن بدون علت فیزیکی وجسمی، احساس خستگی مفرط.
- خود را سرزنش کردن، فرافکنی گفتار و رفتار خود به دیگران.
- افزایش اضطراب، علائم جسمی اضطراب (تپش قلب، لرزش دست، سرخی گونهها و...)
- رفتارهای پرخاشگرانه و خصمانه، و رفتارهای خطرناک همچون رانندگی بی ملاحظه و با سرعت، رفتار مخرب و غیبتهای مکرراز مدرسه و...
- قربانی کودک آزاری روانی، جسمی و جنسی در خانه، محله و مدرسه وجامعه، و داشتن ِخاطرات بد از دوران کودکی.
- طلاق، اعتیاد، بیکاری
و توجه داشته باشید، فصلها و مناسبتها، جشنها و اعیاد درمیان افسردهها ایده و فکر خودکشی را سبب میشوند، وغروبها وبرخی از زمانهای روز.
و...
برای پیشگیری از خودکشی طرح و شناسایی علمی و عملی راههای پیشگیری و کنترل ضروری ست:
- آموزش و برنامه ریزهای مبتنی بر تامین بهداشت روانی
- مداخله روانی و اجتماعی در بحرانهای فردی، خانوادگی و اجتماعی افرادی که نشانههای خودکشی در آنها دیده میشود.
- نهادهای آموزشی و پرورشی، و بهداشتی وظیفه دارند راهکارهائی برای شناخت افراد مستعد به خودکشی و کمک به آنها آموزش دهند.
- تلاش در کاهش عوامل تنش زای محیطی، خانوادگی، تحصیلی. آموزش اقدامهای بهداشت روانی ازراههای گوناگون به ویژه طریق رسانههای گروهی. و آموزش خانواده و اطرافیان و آشنا سازی آنها با علایم و دگرگونیهای رفتاری فرد قبل از خودکشی.
- مشاوره، راهنمایی و حمایت فرد و روان درمانی
همبستگی اجتماعی و کاهش فشار اجتماعی - از بین بردن انزوای خانوادگی و اجتماعی، و تقویت
- توجه و رعایت حقوق فردی، خانوادگی و اجتماعی زنان
- توجه و مراقبت از فردی که در خطر اقدام به خودکشی ست. کنترل و مراقبت میباید با برنامه و سنجیده باشد.
کسی را به خاطر داشتن وسوسه، ایده و افکار خودکشی نمیباید سرزنش کرد.
تشخیص سریع، بستری کردن یا درمان باید به موقع و کامل و با دقت در دادن میزان دارو باشد.
و.....
******
منبع: رادیو زمانه
https://www.radiozamaneh.com/547739