بدون شکی رییس جمهوری ایالات متحده نه تنها قویترین مرد کشور آمریکابلکه میتوان گفت قوی ترین مرد در عرصه سیاست جهانی است. ساختار قدرت در آمریکا به نحوی است که در عمل این فرد توانمندیهایی فراتر از مجلسین و سیستم قضایی دارد. گو این که این فرد به هر روی در سایه برخی از ابزارهای بازدارنده نظیر استیضاح و نقض فرامین در دادگاههای فدرال و محلی کار میکند اما در عمل سرعت عمل بیشتر و دسترسی بالاتر نسبت به سایر قوا باعث میشود در صورت لزوم او منتظر تصویب یک برنامه اجرایی منتظر بقیه قوا نماند.
این فرد به طور مستقیم و مستقل در سیاست خارجی تصمیم میگیرد. نیروهای مسلح تابع نظر او هستند، بودجههای فدرال را تعیین میکند و مهم تر از آن قضات فدرال با انتصاب وی تعیین میشوند. نمونه تاثیر گذار این انتخاب در دادگاه عالی آمریکا و انتخاب خانم برت در جایگزینی قاضی دموکرات روث گینزبرگ بود. او همچنین در عمل کلیه فرمانها را برای اجرایی شدن امضا میکند و همه اینها اهرمهایی است که در دست رییس جمهوری است. این فرد به عنوان عالی ترین مقام اجرایی در نهایت حتا مصوبات مجلسین را میتواند وتو کند.
از سوی دیگر اما عنصر قدرت مند مجلسین، مجلس نمایندگان و سنا، در صورتی که اکثریت مخالف رییس جمهوری داشته باشد میتواند فشارهایی را بر وی وارد کند که این به طور سنتی سالها است در آمریکا روی میدهد اما در نهایت این فشارها فقط در بخشهایی توانسته است نقش بازدارنده را بازی کند.
اما رییس جمهوری اختیار ویژهای دارد که دست او را برای بسیاری از کارها باز میکند. فرامین اجرایی امکانی است که رییس جمهوری ایالات متحده از آن برخوردار است و فقط در صورت طرح شکایت در دادگاه به طور خاص میتوان جلوی اجرایی شدن آن را گرفت که در مواردی نظیر منع سفر اتباع برخی از کشورها، از جمله ایران، به آمریکا چهار بار توسط رییس جمهوری صادر شد و دادگاهی هم نتوانست جلوی آن را بگیرد.
دونالد ترامپ، چهل و پنجمین رییس جمهوری این کشور در طول ریاست جمهوری خود تاکنون ۱۹۲ فرمان اجرایی صادر کرده که برخی از آنها موضوع جنجال بوده است. صدور فرمان منع ورود اتباع تعدادی از کشورها، کشیدن دیوار مرزهای مکزیک، لغو قانونی موسوم به «داکا» در خصوص فرزندان مهاجران غیر قانونی، درخواست تغییر قانون نظارت به رسانهها بر روی پلتفرمهای سوشیال مدیا و اعلام نظر بر روی بیمه سلامت از جمله این دستورهای اجرایی جنجالی است که در عمل تاثیر مستقیم بر روی زندگی اقشار کم در آمد و متوسط آمریکا گذاشته است. اگرچه او کمتر از دیگر رییس جمهوریهای پیشین دستور اجرایی صادر کرده اما تاثیر آن بر روی زندگی مردم در عمل موجب جنجال شده است.
اما شاید موضوع مورد توجه ایرانیان در این روزها مساله تحریمها است که سرنوشت مردم ایران را به انتخابات کشور آمریکا پیوند زده است و درست مردم را در روزی مانند ۱۳ آبان که چهل و یک سال پیش دانشجویان موسوم به خط امام از دیوار سفارت آن کشور بالا رفتند را در همین روز در سال ۱۳۹۹ متصل به سرنوشت انتخابات همان کشوری که پیشتر سفارتش در همین روز مورد هجوم در ایران قرار گرفته، کرده است. به شکلی ارگانیک مردم ایران این روزها که انتخابات آمریکا را حتا جدیتر از انتخابات ایران دنبال میکنند باور دارند تعیین رییس جمهوری بعدی و سیاستهای او نقش مستقیم بر زندگی و معیشت مردم در ایران دارد. ایرانیانی که امروز نگران انتخابات در آمریکا هستند با افزایش قیمت در ارزاق و کالاهای کلیدی و برابری ارز در کشور روبرو هستند و این آینده را برای عموم آنها چشماندازی در مه کرده است.
این روزها در دولت آقای ترامپ تاکید میشود وی تحریمهای بیشتری بر ایران اعمال خواهد کرد که حتا برای دولت بعدی هم به سادگی قابل رفع نباشد اما بعید به نظر میرسد در طول ماههای باقیمانده وی فرصت چنین کاری را داشته باشد. گو این که اگر هم اعمال شود با مرتبط کردن دستگاههای مختلف اجرایی میتواند باعث شود روند رفع آن ساده نباشد اما غیر ممکن نخواهد بود.
موضوع این است که شاید برای ما مردم ایران مهم باشد که بدانند چرا قویترین سیاست مدار جهان به لحاظ جایگاه و نه به الزام توانمندی میتواند در سرنوشت یک ایرانی نقش بازی کند. اما چیزی که در این بحث در خصوص ایران مغفول مانده است نقش حاکمیت در مواجه با جامعه جهانی است. در صورتی که سیاستهای فعلی را جمهوری اسلامی دنبال کند آیا میتواند مهم باشد رییس جمهوری بعدی ایالات متحده آمریکا چه کسی است؟
اردوان روزبه