Sunday, Nov 8, 2020

صفحه نخست » درسهایی از انتخابات امریکا! ناهید حسینی

Nahid_Hosseiny.jpgامریکا بیش از 328 میلیون نفر جمعیت دارد که 250 میلیون نفر آن دارای حق رای هستند. در انتخابات ریاست جمهوری جاری سوم نوامبر 2020، فقط 100 میلیون نفر قبل از روز انتخابات، رای پستی خود را فرستاده اند و در حالیکه جو بایدن از دونالد ترامپ جلو زده است؛ هنوز هم شمارش آرا ادامه دارد. وکلای ترامپ با ادعای تقلب در آرا در بعضی از ایالتها، دست به شکایت برده اند، گرچه حدودا مشخص شده پیروز انتخابات کیست ولی بنظر میرسد این سناریو به این زودی تمام نشود و برنده شدن هر کدام از آنها، تاثیری در جهت تغییر واقعیات زیر نخواهد داشت:

1-جامعه امریکا بشدت دوقطبی شده و برخلاف نظر سنجی های قبل از انتخابات، که پیروزی بایدن را بسیار آسان پیش بینی کرده بودند، دیدیم که یک نیروی وسیع و قابل توجه به ترامپ رای داده اند، این وضع نشان میدهد که نظر سنجی ها حتی از منابع معتبر نیزمیتوانند اشتباه از کار در آیند و خصوصا رسانه های پر بیننده و سوشیال مدیا، در چرخش افکار عمومی میتوانند نقش بزرگی ایفا کنند.

2-شبیه این تجربه امریکا را ما در بریتانیا گذرانده ایم، تقریبا نصف جمعیت به برگزیت یعنی خروج از اتحادیه اروپا رای دادند و الان که حدود 4 سال از این رفراندم میگذرد، این کشور هنوز هم نتوانسته است به نتایج مورد نظر مدافعین آن دست پیدا کند، بخصوص وقتیکه طرف برنده دارای اکثریت ضعیف باشد، بن بست سیاسی به آسانی قابل رفع نیست. مثلا دو نحست وزیر یعنی دیوید کامرون و ترزا می، نتوانستند ماموریت خود را انجام دهند و مجبور به استعفا شدند، با این اوضاع و احوال، بنظر نمیرسد بوریس جانسون نیز بتواند کاری از پیش ببرد. نادیده گرفتن تقریبا نصف جمعیت درهر تصمیم ملی، نشان میدهد جامعه با بحران های جدی برای غلبه بر شکاف درون خود مواجه است.

3-در کشورهای دموکراتیک مثل امریکا و بریتانیا وجود دو حزب قوی تاریخا شکل گرفته و سیستم انتخاباتی اکثریت مطلق برای برنده شدن (1+50)، مشارکت وسیعتر مردم را درپیگیری وتحقق خواستهای دموکراتیک خود محدود میکند، چون آرا احزاب کوچکتر هیچ تاثیری در نتایج آنتخابات ندارد. در حالیکه توزیع بیشتر قدرت بین احزاب متعدد میتواند و سیستم رای گیری مبتنی بر اکثریت نسبی که راه را برای لحاظ شدن نظر احزاب کوچکتر در نتایج نهایی باز میکند، تا حدود زیادی از دوشقه شدن جامعه از وسط جلوگیری میکند. به عنوان مثال، المان، فرانسه و هلند نمونه های موفقی در این موردند.

4-تنها کشوری در جهان که از این انتخابات بشدت نفع می برد، ایران است، برخلاف تصور بعضی از تحلیلگران، پیروزی بایدن به تشدید اختلاف بین اصلاح طلبان حکومتی و اصولگرایان منجر نمیشود، بلکه یک هارمونی در سیاست عملی، هم بین آنها با یکدیگر و هم بین آن دو با بخشی از گرایشات چپ و نیروهای منسوب به جبهه ملی ایجاد میکند که سود آن بیش از بقیه به جیب رهبری نظام جمهوری اسلامی خواهد رفت.

5- برای کسانی که دل به عشق ترامپ به علت مخالفت با حکومت جمهوری اسلامی داشتند و یا کسانی که به بایدن برای رفع تحریمها دل بسته اند، باید بگویم که تنها نیرویی میتواند کشور ما را از مخمصه موجود رهایی بخشد فقط خود مردم ایران با همراهی و حمایت بین المللی است که به نوبه خود، با دوربینی، ظرفیت و توانایی مخالفین جمهوری اسلامی ارتباط پیدا میکند.

6- تا بحال نتیجه انتخابات نشان داده است که ترامپ و بایدن حدودا به یک اندازه از محبوبیت برخوردار هستند و اگر این دو قطبی بودن در امریکا ادامه یابد، آنگاه وضعیت داخلی امریکا بسیار شکننده خواهد شد و همینطور تاثیر بین المللی خود را نیز از دست خواهد داد. این شکاف ایجاد شده بطور کلی موجب تضعیف نقش امریکا در جهان و متقابلا تقویت موقعیت چین و روسیه، برای پرکردن خلاء ایحاد شده، با وسایل و ابزارهای نرم وسخت خواهد بود.

7-کووید 19 شرایط نوینی را در همه روابط انسانی و مناسبات بین المللی ایجاد کرده است، که کسی فعلا نمیداند جهان به چه سمتی روان است. آیا شاهد ایجاد و گسترش جنگ های داخلی و شروع جنگ نابودگر جهانی خواهیم شد و یا عقلانیت بشری راهی به سوی رهایی خواهد یافت. چنین به نظر میرسد که جامعه بشری سوار بر یک کشتی عظیم با قطب نمایی در هم شکسته، در میان اقیانوسی طوفانی گم شده است؛ که گاهی کورسویی در تاریکی بذر امید به رهایی میکارد و گاه حرکت غیر قابل پیش بینی امواج غول آسا، بارقه هرنوع امیدی در دلها را، برای گذر از طوفان ها خاموش میکند.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy