اگر بمب اتم می ساختیم شاهد ترور دکتر فخری زاده نبودیم
گلایه شدید از علی اکبر صالحی و بهروز کمالوندی؛ آیا دکتر فخری زاده دانشمند هسته ای نبود؟/ خلاء ها و باگ های امنیتی تهدیدی بالقوه و بالفعل برای کشور
نویسنده: احمد بخشایش اردستانی، دکترای علوم سیاسی دانشگاه "نیو ساوت ولز" استرالیا، نماینده مجلس نهم و عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، کارشناس مسائل بین الملل و پژوهشگر حوزه امنیت
دیپلماسی ایرانی - از بعد از ظهر دیروز جمعه با خبر ترور دکتر محسن فخری زاده، معاون وزیر دفاع و رئیس سازمان پژوهش و نوآوری وزارت دفاع در منطقه آبسرد از توابع شهرستان دماوند، کشور در یک شُک روانی از این ترور قرار گرفته است. با وجود آن که کارشناسان و رسانه ها از ابعاد مختلف اقدام تروریستی آبسرد را مورد ارزیابی قرار دادند و هر کدام از مسئولین داخلی مواضعی را در محکومیت این ترور بیان داشته اند، اما نکات بسیار مهمی وجود دارد که باید مد نظر قرار داد. من در این نوشتار برآنم که سه نکته اساسی و مغفول مانده را به اجمال ذکر کنم:
مهمترین هدف ترور دیروز جمعه، دامن زدن به جنگ روانی در سایه خلاء و باگ امنیتی
با اتفاق دردناکی که دیروز جمعه در پی ترور دکتر محسن فخری زاده در آبسرد دماوند روی داد، نه تنها امنیت جمهوری اسلامی ایران، بلکه امنیت روانی مردم، آن هم در شرایط کنونی که با مشکلات عدیده اقتصادی و معیشتی دست و پنجه نرم میکنند، به بازی گرفته شد. این مسئله نشان از این دارد که تا چه اندازه خلاء ها و باگ های (Bug) امنیتی، چه از سوی وزارت اطلاعات و چه دیگر نهادها امنیتی مربوطه در وقوع این ترور موثر بوده است و این دستگاه ها در انجام وظایف محوله تا چه اندازه قصور و کوتاهی داشته اند که باعث شده است صهیونیست ها به سادگی در قلب ایران نخبه های هستهای و نظامی کشور را ترور کنند.
این نکته گویای آن است که با تداوم این خلاء ها و باگ های امنیتی، فضا کماکان برای تداوم خط ترور و تلاش برای افزایش فشار روانی به مردم طی روزهای آتی وجود دارد. کما این که در همین راستا بسیاری از رسانه ها و کارشناسان مربوطه، به خصوص کارشناسان و رسانه های صهیونیست احتمال تکرار این دست وقایع را در آیندهای نزدیک چندان دور از ذهن نمی دانند. پس خلاء ها و باگ های امنیتی تهدیدی بالقوه و بالفعل برای کشور به شمار می روند. پیرو این واقعیت تلخ دریابان شمخانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی معتقد بوده و است که مسئولین کشور دشمن ندارند و با تهدید امنیتی روبه رو نیستند، لذا باید از تعداد محافظان آنها کاست و پروسه های امنیتی محور کار نباشد. این نکته از آن جهت قابل دفاع است که مسئولین کشور مانند دولتیها، نمایندگان مجلس و یا اعضای قوه قضاییه دشمن ندارند و با تهدید امنیتی روبه رو نیستند، اما بی شک نخبگان و دانشمندان ما در حوزه های هستهای، نظامی و دیگر مقوله ها همواره به عنوان جدی ترین تهدیدات دشمنان جمهوری اسلامی ایران تلقی می شوند. لذا باید امنیت آنها همواره به جدی ترین شکل ممکن در دستور کار باشد تا شاهد تکرار حوادثی مانند حادثه دیروز نباشیم.
از دیگر سو باید به این نکته اشاره داشت که فارغ از برخی تحلیل های ۲۴ ساعت اخیر کارشناسان و رسانه ها مبنی بر اهداف و دلایل پشت پرده این ترور پیرامون تلاش اسرائیل، عربستان، و ... به منظور ناکام گذاشتن تحرکات احتمالی بایدن برای بازگشت به برجام و یا به محاق بردن هرگونه کوشش دیپلماتیک به منظور انجام مذاکرات بین تهران و واشنگتن، مسئله محوری جنگ روانی ناشی از ترور در جامعه است. به دیگر بیان اساساً عناصر پشت این اقدام تروریستی به دنبال ایجاد یک ناامنی گسترده روانی در کشور هستند؛ ناامنی که اکنون در سایه مشکلات و چالش های اقتصادی و معیشتی به شدت شکننده شده است. لذا با کوچک ترین اتفاقی نظیر همین حادثه تروریستی می تواند این امنیت روانی تحت الشعاع قرار گیرد. به هر حال در هر اقدام تروریستی علاوه بر حذف فیزیکی و ترور عناصر مهم، ایجاد ناامنی روانی گسترده در جامعه و در میان مردم می تواند از اهداف مهم تلقی شود. پیرو این نکته سوالی که از دیروز بیش از پیش در ذهن مردم خودنمایی می کند این است که آیا در کشور امنیت لازم وجود دارد یا خیر؟ پس ایحاد ناامنی روانی و یا جنگ روانی یکی از مهمترین اهداف انجام این ترور بوده است. البته در این راستا نیز تلاش برای ایجاد شائبه جنگ نظامی جمهوری اسلامی ایران طی روزها و هفتههای اخیر از مسئله احتمال حمله نظامی به تاسیسات هسته ای نطنز تا آمادگی نیروی هوایی رژیم صهیونیستی برای مقابله با ایران، هم در مسیر افزایش فشارهای روانی بر مردم است.
تنها راه حل، ساخت بمب هسته ای است
نکته مهم دیگر یافتن راه حلی برای پایان دادن به این شرایط است. با تداوم این دست ترورها طی سال های اخیر، جمهوری اسلامی ایران یک بار برای همیشه باید به سلاح هستهای و اتمی دست پیدا کند تا جهان تکلیفش را بداند. شاید در سالهای ابتدایی، مشکلاتی برای کشور به وجود بیاید، اما در ادامه قطعاً نظام بینالملل آن را به عنوان یک واقعیت انکار ناپذیر خواهد پذیرفت، کما اینکه در خصوص هند، پاکستان، اسرائیل و دیگر کشورها این مسئله روی داد. ضمن اینکه اگرچه ما بارها عنوان کرده ایم که طبق فتوای مقام معظم رهبری و همچنین بر مبنای تعالیم دین مبین اسلام دستیابی به هرگونه سلاح کشتار جمعی مانند سلاح های میکروبی، شیمیایی، بیولوژیک و به خصوص هستهای حرام شرعی است، ولی از نگاه صهیونیست ها، کشورهای مرتجع عربی و ایالات متحده آمریکا کماکان تلاش ایران برای پیشرفت در حوزه فعالیتهای صلحآمیز هستهای همان تلاش برای ساخت بمب هسته ای و اتمی تلقی می شود. پس لازم است ساخت بمب هسته ای در دستور کار قرار گیرد تا این خط ترورها قطع و شانتاژ های سیاسی، امنیتی و دیپلماتیک تل آویو، ریاض و واشنگتن و اروپاییها علیه جمهوری اسلامی ایران از دستور کار خارج شود. اگر ما سالها پیش به این مهم دست پیدا میکردیم شاهد ترور دکتر فخری زاده نمیبودیم.
گلایه از صالحی و کمالوندی!
در این میان نکته قابل ملاحظه دیگر به واکنش اولیه بهروز کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی در تکذیب اولیه خبر ترور دانشمند هستهای بازمی گردد. این نکته از آن جهت میتواند به عنوان گلایه ای جدی از بهروز کمالوندی و مهمتر از علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی کشور مطرح شود که چرا این تکذیب بیان شد؟ آیا این تکذیب به معنای آن است که این افراد و سازمان مربوطه (سازمان انرژی اتمی)، شهید دکتر فخری زاده را به عنوان یک داشمند هسته ای قبول ندارد، آن هم با آن خدمات شایسته ای که در دولت نهم و دهم انجام داد که خود علی اکبر صالحی در آن دولت ها به عنوان وزیر حضور داشت؟