- لو پوان: اکبر اعتماد دانشآموخته رآکتور هستهای از دانشگاه لوزان در پاریس زندگی میکند. وی با وقوع انقلاب 1979 مجبور به ترک کشور زادگاه خود شد. اما پیش از این تاریخ که سرنوشت ایران را تغییر داد، وی بود که از طرف شاه که در آن زمان متحد ایالات متحده و اسرائیل به شمار میرفت، دستور یافت تا برنامه انرژی هستهای برای ایران را پیگیری کند.
- اکبر اعتماد توضیح میدهد: «وظیفهی من این بود که تمامی سطوح یک برنامهی هستهای را پیگیری و آماده کنم تا شاه این امکان را داشته باشد بتواند درباره زمان راهاندازی یک برنامه هستهای غیرنظامی و همچنین بمب اتمی، اگر که اعلیحضرت بخواهند دربارهاش تصمیم بگیرند، انتخاب کنند.» اکبر اعتماد که با وجود سن بالا با شفافیت صحبت میکند بلافاصله میافزاید: «اما شاه چنین تصمیمی نگرفت.»
- «ما ایرانیها چهار نیروگاه ساختیم و کل برنامه نیز کاملاً کارآمد بود. اما هر کاری که من انجام داده بودم با انقلاب از بین رفت.»
- «آخوندها نباید بمب اتم داشته باشند زیرا این رژیم مانند رژیم گذشته نیست و قضیه را در خاورمیانه پیچیدهتر میکند.»
*منبع: روزنامه فرانسوی لو پوان Le Point
نویسنده: آرمین عارفی
ترجمه و تنظیم از کیهان لندن
اکبر اعتماد که اکنون نود سال دارد نخستین رئیس سازمان انرژی اتمی ایران است. این سازمان در سال ۱۳۵۳ کار خود را شروع کرد و در سال ۱۳۵۷ با وقوع انقلاب اسلامی، فعالیت آن نه تنها متوقف شد بلکه انرژی هستهای از سوی رهبری جمهوری اسلامی «حرام» و فعالیتهای هستهای «خیانت» اعلام گشت.
روزنامه فرانسوی «لو پوان» پس از حذف محسن فخریزاده یکی از عوامل برنامه اتمی جمهوری اسلامی که رسانههای داخلی از وی نیز به عنوان «پدر برنامه اتمی» نام میبرند گفتگویی با اکبر اعتماد انجام داده است.
این روزنامه یادآوری میکند که اکبر اعتماد برنامه اتمی ایران را از سال ۱۹۷۴ قبل از روی کار آمدن جمهوری اسلامی آغاز کرد و حالا نسبت به ترور محسن فخریزاده که به اسرائیل نسبت داده میشود، واکنش نشان میدهد.
آرمین عارفی در «لو پوان» مینویسد:
چهار روز پس از ترور محسن فخریزاده، جمهوری اسلامی همچنان در شوک بسر میبرد. به گفتهی برخی این فیزیکدان ۵۹ ساله ایرانی که «پدر برنامه هستهای» نیز خوانده می شود، مدیریت یک برنامه مخفی را بر عهده داشته که از سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۳ در ارتباط با طراحی کلاهکهای هستهای فعالیت میکرده است. اما روز جمعه (۲۷ نوامبر ۲۰۲۰) در یک سوء قصد در نزدیکی تهران که جمهوری اسلامی ایران آن را به موساد و سرویسهای اطلاعاتی خارجی دولت اسرائیل نسبت میدهد کشته شد. در حالی که زمامداران ایران هنوز مشغول چگونگی این حذف هدفمند هستند، مردی با علاقه فراوان آخرین تحولات مربوط به این پرونده را که با مسائل جاسوسی ارتباط پیدا میکند و ممکن است یکبار دیگر خطر جنگ را در منطقه شعلهور سازد، پیگیری میکند.
اکبر اعتماد به «لو پوان» میگوید «من نمیدانم چه کسی محسن فخریزاده را کشته اما آنچه میتوانم به شما بگویم این است که او مطمئناً پدر انرژی هستهای ایران نیست زیرا پدر قدرت هستهای ایران من هستم!»
اکبر اعتماد دانشآموخته رآکتور هستهای از دانشگاه لوزان در پاریس زندگی میکند. وی با وقوع انقلاب ۱۹۷۹ مجبور به ترک کشور زادگاه خود شد. اما پیش از این تاریخ که سرنوشت ایران را تغییر داد، وی بود که از طرف شاه که در آن زمان متحد ایالات متحده و اسرائیل به شمار میرفت، دستور یافت تا برنامه انرژی هستهای برای ایران را پیگیری کند.
«انرژی هستهای غیرنظامی و بمب اتمی»
اکبر اعتماد توضیح میدهد: «وظیفهی من این بود که تمامی سطوح یک برنامهی هستهای را پیگیری و آماده کنم تا شاه این امکان را داشته باشد بتواند درباره زمان راهاندازی یک برنامه هستهای غیرنظامی و همچنین بمب اتمی، اگر که اعلیحضرت بخواهند دربارهاش تصمیم بگیرند، انتخاب کنند.» اکبر اعتماد که با وجود سن بالا با شفافیت صحبت میکند بلافاصله میافزاید: «اما شاه چنین تصمیمی نگرفت.»
ایران در سال ۱۹۷۰ پیمان منع گسترش سلاحهای هسته ای (NPT) را امضا کرد که اگرچه راه را برای انرژی هستهای غیرنظامی باز میگذاشت اما دستیابی به سلاحهای اتمی را ممنوع میکرد البته به استثنای کشورهایی که پیش از این چنین تسلیحاتی را داشتند (ایالات متحده، چین، روسیه، فرانسه، انگلیس). هند و پاکستان و اسرائیل نیز بمب اتم دارند اما NPT را امضا نکردهاند و کره شمالی هم از آن خارج شده است. نخستین رئیس سازمان انرژی اتمی ایران میگوید: «ایران در آن زمان میخواست همهی اهداف انرژی هستهای از جمله بمب را در نظر داشته باشد. ۹ کشور دارای فناوری هستهای بودند چرا ایران نمیبایست از حق داشتن این فناوری برخوردار باشد؟»
سپس ایران همکاری خود را با ایالات متحده، فرانسه و آلمان برای ساختن نیروگاههای هستهای آغاز کرد. قرار بود از طریق این نیروگاهها برق مورد نیاز کشور تأمین شود. این دانشمند ایرانی تأکید میکند: «ما ایرانیها چهار نیروگاه ساختیم و کل برنامه نیز کاملاً کارآمد بود. اما هر کاری که من انجام داده بودم با انقلاب از بین رفت.»
در سال ۱۹۷۹ یک شورش مردمی دیکتاتوری شاه را که از کشور فرار کرد، سرنگون میکند. این انقلاب با هدایت مجموعهای از جنبشهای سیاسی، اسلامگراها، لیبرالها، کمونیستها، و مارکسیستهای اسلامی روی داد و توسط افراد مذهبی که جمهوری اسلامی را تحت رهبری یک فرد به عنوان نماینده خدا بر روی زمین تأسیس میکنند، مصادره شد. ایران با حمله از سوی عراق توسط صدام حسین، برنامه هستهای خود را کنار میگذارد و به همکاری خود با غرب پایان میدهد.
بخش مخفی «سلاحهای شیمایی، میکربی، اتمی»
اکبر اعتماد تأسف میخورد که «آخوندها دولت را به دست گرفتند و همه چیز را زیر و رو کردند.» وی میگوید: «تصمیمات گرفته شده تصمیمات درستی نبود و مذهبیها نمیدانستند چگونه در ارتباط با انرژی هستهای فعالیت کنند.»
با وجود این جمهوری اسلامی تازه به قدرت رسیده با همکاری روسیه و سپس چین فعالیت های اتمی خود را از سال ۱۹۸۴ از سر گرفت. همچنین با پاکستان و کره شمالی که بمب اتمی دارند تماس گرفته و تبادلات فناوری انجام میشود. در پایان جنگ ایران و عراق (۱۹۸۰-۱۹۸۸)، ایران که توسط سلاحهای شیمیایی صدام حسین هدف قرار گرفته بود، مخفیانه بخش «سلاحهای شیمیایی، میکربی، اتمی» را راهاندازی میکند. این واحد تحت کنترل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به دنبال طراحی و تولید تسلیحات هستهای است اما ادعا میشود که رهبری جمهوری اسلامی با آن مخالف است. محسن رفیقدوست یکی از بنیانگذاران سپاه پاسداران ادعا میکند که آیتالله خمینی «مقام معظم رهبری گفته است: نه! شما بمب اتمی نخواهید ساخت. بمب اتمی سلاحی برای جنگ نیست بلکه زندگی و مردم و طبیعت را از بین میبرد و به این دلیل «حرام» است!»
این استدلال از آن زمان بارها و بارها توسط مقامات جمهوری اسلامی از جمله آیتالله علی خامنهای رهبر فعلی نظام تکرار شده و وی نیز فتوا داده تا ثابت کند که رژیم ایران به دنبال سلاح اتمی نیست. اما افشای تأسیسات مخفی غنیسازی اورانیوم در نطنز در مرکز ایران، جامعه جهانی را با تردیدهایی روبرو کرد.
به گفتهی سرویسهای اطلاعاتی غربی، جمهوری اسلامی در آن زمان بطور مخفیانه در حال کار بر روی یک برنامه هستهای نظامی به نام «آماد» بود. برنامهای که مدیریت آن با کسی جز محسن فخریزاده استاد فیزیک دانشگاه «امام حسین» در تهران نبود. اکبر اعتماد بدون توضیح بیشتری میگوید: «نام او برای من آشناست. او دانشمند خوبی بود و یکی از عوامل مهم برنامه اتمی ایران به شمار میرفت.»
«آخوندها نباید بمب داشته باشند»
تحت فشارهای ایالات متحده که در سال ۲۰۰۳ برای سرنگونی صدام حسین به عراق حمله کرده بود، تهران پروژههای اتمی خود را به حالت تعلیق در میآورد. بحران دیپلماتیک طولانی بین جمهوری اسلامی و غرب در حالی ادامه یافت که چرخهی تحریم و مذاکره بین قدرتهای بزرگ و جمهوری اسلامی ایران به مدت دوازده سال به طول انجامید تا سرانجام در ژوئیه ۲۰۱۵ با انعقاد توافق هستهای ایران بطور موقت به پایان رسید. اما با خروج یکجانبه ایالات متحده از برجام در ماه مه ۲۰۱۸ جمهوری اسلامی ایران فعالیت در مفادی را که طبق توافق اتمی ممنوع شده بود، دوباره از سر گرفت.
اکبر اعتماد پس از ترور یکی از مهمترین عوامل برنامه هستهای جمهوری اسلامی که احتمال داده میشود توسط اسرائیل صورت گرفته باشد میگوید که وی نگرانیهای دولت یهود در مورد پیشرفت برنامه هستهای ایران را درک میکند. وی معتقد است: «آخوندها نباید بمب اتم داشته باشند زیرا این رژیم مانند رژیم گذشته نیست و قضیه را در خاورمیانه پیچیدهتر میکند.» اکبر اعتماد این را هم یادآوری میکند که «بدون کمک یا پشتیبانی مردمی که امروز به سکوت واداشته شدهاند، زمامداران مذهبی کاری نمیتوانند بکنند.»
با اینهمه مانند هر ایرانی مغرور دیگری، پدر «واقعی» قدرت هستهای ایران نیز تحت تأثیر احساسات ناسیونالیستی خود قرار میگیرد و هرگونه دخالت نظامی خارجی در کشورش را رد میکند: «من به جنگ اعتقادی ندارم چرا که ایران کشوری نیست که به آسانی بتواند مورد حمله قرار بگیرد.» سپس پیرمرد آهی میکشید و میافزاید: «من ایرانی هستم و از کشورم دفاع میکنم حتی اگر تصمیمات زمامدارانش را تأیید نکنم».
چرا فرمانده قرارگاه خاتم لباس نظامی بر تن کرد؟