بررسی تاریخی هر "پدیدهای" از این نظر مفید است که به ما کمک میکند تا چگونه شکل گیری و تا چه حدی بر مردم یک جامعه تاثیر گذاشته است را، درک کنیم.
در این بررسی چند خطی، سعی شده که نشان داده شود چه عوامل و جریاناتی در بوجود آمدن «پدیدهای به نام خمینی» نقش داشتهاند. بدون هیچ شک و تردیدی، با تاسف بسیار باید اذعان کرد که بازنده بزرگ و صدمه دیده اصلی این "پدیده"، مردم ایران بودهاند. مردمی که با چند قرن توهمات، قصد داشتند، راهی که ملتهای دیگر با تلاش و رنجهای بسیار طی قرنها پیمودهاند، آنان یک شبِ بدان دست یابند!
۱۲ بهمن، سالروز ورود خمینی به ایران، سالروز یکی از این پدیدهها است. این پدیده تاریخی، ورود خمینی به ایران، چنان مصیبت بار بود که تمام کسانی که جاده صافکن و بستر ساز جایگاه او بودند، در همان ابتدای روی کار آمدن این "پدیده"، نتیجه خدمتشان را یا در زندانها و یا در بالای چوبهای دار او دریافت کردند.
"پدیده خمینی" در شرایطی که آرزوی "داشتههای بزرگ" در گوش و جان مردم پیچیده و گره خورده بود، بوجود آمد. انگار او همان "دروازه تمدنی" موعودی است که سالها مردم ایران منتظر عبور از آن بودهاند. مردی که قرار است "دیو" را بیرون کند و "رفاه مفت" را به خانههای آنان بیآورد!
وقتی او بعد از سالها دوری از وطن پا بر خاک ایران نهاد، بدون هیچ تردیدی با همان حماقتی که بعدها بر همگان آشکار شد، بیان کرد که؛ "هیچ احساسی از بازگشت به وطن ندارد" (۱). اما میلیونها ایرانی در خوشآمد گوئی به او، در جلویش صف کشیدند!
مارکسیستها هم در ساختن جایگاه "خمینی"، که به یک پدیده منحصر بفرد تبدیل شود بی نقش بسیار نبودند. به جرات میتوان گفت که دفاعیات گلسرخی و کرامت دانشیان در دادگاه نظامی که سالها قبل از انقلاب ۵۷ برگزار شده بود، یکی دیگر از عوامل سازنده جایگاه خمینی از ۵۶ به بعد بود. وقتی گلسرخی، "قهرمان" مارکسیستها در دفاعی خود گفت؛ "اسلام واقعی همواره دِین خود را به خلقهای جهان ادا کرده است ..."، "... حسین شهید بزرگ خاورمیانه" و "علی .... "، موجب توهمی در ذهن مردم شد که اسلام را پله نخست برای رسیدن به آزادی و رفاه ببینند. گفتهای این رهبران و قهرمانان مارکسیست-لنینستی (۲) چنان در ذهن جوانان آن دوره جای گرفت که سالها بعد، با چشمان بسته در مرداب متعفن توهمات کشانده شدند و تا کنون با مصیبتهای آن، مردم ایران دست پنجه نرم میکنند.
"نو اندیشان دینی" از اسلام و شیعه گری، با شعارهای زیبا و توخالی، که بعدها معلوم شد، معجون "انقلابی" ساختند. همین معجون انقلابی بود که در ظرفهای اسطورهای همچون "فاطمه"، "ابوذر" و "علی" و بسیاری دیگر، ریختند و به مردمی که بدنبال یکباره "مترقی" و "اقای جهان" شدن بودند، خوراندند (۳)!
در این میان، در جهان دو قطبی شرق و غرب، سازمانهای امنیتی و فرهنگی نظام شاهنشاهی برای کنترل چپها و جلوگیری از روند نفوذ همسایه شمالی و اعضا و هواداران حزب توده در نهادهای اجتماعی و فرهنگی، دست مذهبیها و نمایشهای "فرهنگی" شیعه گران، که تنها نهادهای فعال اجتماعی و فرهنگی بودند، را در سطح وسیعی باز گذاشتند. در این فضای باز بود که آنان توانستند بستر رهبری "اسلام انقلابی" را در جامعه ایرانی بسازند.
فضای "خمینی شدن" در شرایطی بوجود آمد که غرب بدنبال محدود کردن شرق و شرق در تلاش حذف غرب از ایران بود. در تلاطمهای جنگ سرد بود که برژنسکی با طرح ایجاد کمربند سبز (۴) و ضرورت به اجرا در آوردن آن، نیاز به عنصری نظیر خمینی را بوجود آورد.
تنها در کمپ "اپوزیسیون" نظام شاهنشاهی نبود که چرخ بخت این پدیده "یکتا تاریخی"، خمینی، به سرعت بچرخش در آمده بود. با فشار امریکائیان (۵) توسط ژنرال هایزر و سالیوان، که تبدیل به یک نماینده سیاسی تام الاختیار آمریکا در ایران شده بودند، پروسه انتقال از نظام پادشاهی به "جمهوری" رقم زده شد. کار بجایی رسیده بود که ژنرالهای ارتش شاهنشاهی، در زمان حضور شاه در ایران، با سفیر امریکا و ژنرال هایزر ملاقات و مذاکره میکردند، تا سیاستهای ابلاغ شده از امریکا را به اجرا درآوردند! در واقع ارتش شاهنشاهی، قبل از خروج شاه از ایران، تسلیم اراده امریکائیان برای پذیرش وزیر موقت خمینی شده بودند، تا پروسه "گذار" بدون خونریزی به انجام برسد!
توسط این جاده سازان و ساقیان "معجون انقلاب"، "مرد دیندار-آیت الله خمینی" به جائی رسید که مردم ایران او در ماه ببینند! مردم ایران به این نتیجه برسند که با دعا فقرا از فقر رها میشوند، جامعه به آزادی میرسد، با "اقتصاد اسلامی" آب و برق مجانی میشود و در یک کلام؛ با دعای "آقا"، یک شب ایران آباد و مردم در ناز و نعمت غرق خواهند شد. اما بعدها فهمیدن که در پس دعا خمینی "اقتصاد مال خر است" و مردم بردگان ولی فقیه.
حال این ما هستیم که وارثان این پدیده شوم تاریخی هستیم و این ما هستیم که اثر آنرا باید از کشورمان بزداییم. در شرایط موجود، این مهم امکان ناپذیر است، مگر بتوانیم «بهم بپیوندیم» و برای رسیدن به یک ائتلاف یا کنگره ملی کوشا باشیم.
برای رسیدن به یک نظام دمکرات ملی، اولین گام "گذار از جمهوری اسلامی و رسیدن به بسترهای یک نظام دموکراتیک ملی" است. راهی نیست جز با هم بودند و با هم نظام ضدانسانی و ضدملی را از پا درآوردند.
آباد و سربلند باد ایران و ایرانی
با مهر
اکبر کریمیان
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- مصاحبه با خبرنگاران در موقع بدو ورود به ایران
۲- دادگاه گلسرخی و کرامت دانشیان https://www.youtube.com/watch?v=jyvjhUsJyNg
۳- علی شریعتی و دیگر مذهبیهای "انقلابی"؛
الف) https://www.youtube.com/watch?v=LoEaA1ikmSY
ب) https://www.youtube.com/watch?v=mFLWc0ZIPdQ
۴- سیاست کمربند سبز برژنسکی؛ https://www.tribunezamaneh.com/archives/125041
۵- نقش امریکا، هایزر، سلیوان، ... و کارتر