Wednesday, Feb 10, 2021

صفحه نخست » اپوزیسیون در وضعیت سکون، امیر امیری

ji.jpgشور و هیجانی که با آمدن رئیس‌جمهور کنونی ایالات متحده، جو بایدن به کاخ سفید، سران رژیم نکبت را فرا گرفته بود هر روز جایش را به هذیان گویی و از این شاخ به آن شاخ پریدن و یکدستی ظاهری حکومت در برابر دونالد ترامپ، رئیس جمهور پیشین آمریکا، جایش را به اختلافات و چند دستگی داده است.

این شوریدگی آرمانگر که با چاشنی انقلابی واقعگرایی را دور از دسترس قرار داده است حتی ماله کشان بد نام برون مرزی را چنان مجذوب و مسحور ایدئولوژی اتوپیایی شیعه کرده بود که در شکل نذری و پختن شله زرد و «یا جوزف» نوشتن و گفتن متبلور شده بود.

رژیم رو به اتمامی که دماسنج بقا و فنای خویش را در گرو جابجایی دولتمردان کشوری میداند که از صبح تا شب آرزوی مرگش را دارند، اکنون سنگ خیال بافی‌هایش درباره مذاکرات احتمالی هر روز بیشتر با دیوار واقعیت‌های تازه و جهانی که دیگر آن نیست که میشناخت، برخورد میکند.

«مستقل ترین حکومت» که میخواست کاخ سفید را به حسینیه تبدیل کند، اکنون مشغول دخیل‌ بستن به ضریح همان کاخ است که البته هنوز سفید است و سیاهی‌اش نصیب گویندگان چنین مزخرفاتی شده است. اکنون حتی کاخ کرملین هم سرخی پیشین را ندارد.

با هر هذیانی که از دهان رهبر حیران رژیم نکبت خارج می‌شود، دست به دامان شدنش به متبرکان تازه وارد به کاخ سفید بیشتر آشکار و آرزوی برآورده شدن حاجت‌اش برای نجات حکومت و نیازهای مالیش بیشتر روشن میگردد. با آنکه میداند مذاکراتی چنان که در دوره پیش انجام شد دیگر امکانش وجود ندارد، ولی مایل نیست خود را از فیض زد و بند «دلار محور» با کشوری که «بسیاری از مسائل حکومتش با آن اساساً قابل حل نیست»، محروم نماید. اما دخیل بستن رویاپردازانه بیش از حد به کلیدداران جدید کاخ سفید و بی‌اعتنایی به واقعیت‌های ملموس منطقه‌ای و جهانی همراه با رادیکالیسم شعاری، باعث ناامیدی بیشتر در حد جنون خواهد شد.

رژیم در احتضار با تخیلات کودکانه تصور میکند که همچنان با حفظ ‏ «آمریکا ستیزی» که به هویت نظام اسلامی تبدیل شده است، میتواند به سازشی کوتاه مدت با غرب و در راس آن ایالات متحده برسد، ولی آمریکا و متحدانش قصد دارند با تجربه از کمبودهای برجام مانع دستیابی رژیم به سلاح هسته‌ای در دراز مدت شوند و مانع دخالت رژیم در امور کشورهای همسایه و حمایت‌اش از گروههای تروریستی و نیابتی گردند.
جمهوری اسلامی هیچ‌گاه حکومت عادی نخواهد شد، زیرا دوام آن در غیرعادی بودنش است.
هدفش از مذاکره تنها ایجاد فضای تنفس و خرید وقت برای ادامه بقاست و قصدش از گفت‌وگو دست یاقتن به منابع مالی برای بر هم زدن نظم و امنیت در منطقه برای ماندگاری است.

ولایت فقیه تمام شده و به پایان تاریخی خود رسیده است. انسداد سیاسی رژیم رو به مرگ با نمایش قدرتی که علی خامنه‌ای با ممنوع کردن ورود واکسن کووید-۱۹ محصول کشورهای آمریکا و انگلیس انجام داد، نه تنها طنین انداز افزایش اختلافات درون نظام بود، بلکه پخش پوسترهای خودش و پسرش پس از آن، شکاف و چند دستگی در راهروهای قدرت در وفاداری و بیعت با رهبری فرزند رهبر کنونی را نمایان کرد. درافشانی، چاپلوسی و تملق‌های حلقه‌های نزدیکتر به بیت رهبری، از نامیدن او بعنوان امام و حتی دریافت کننده وحی آسمانی این ظن را قوی تر میکند.

رژیم نکبت اسلامی دچار انحطاط همه جانبه شده است و حضور مرگ را در تمام وجودش احساس می‌کند و در حال تمام شدن است، روند سقوط رژیم جمهوری اسلامی با احتمال‌های مختلف در جریان است. اگر این احتضار گاهی رویت نمیشود از اهمیت این موضوع کم نمیکند، مسئله اکنون نه فروپاشی بلکه چگونگی آن است. حتی با مذاکرات احتمالی و دریافت پولهای مسدود شده باز هم روند فروپاشی ادامه خواهد یافت و چه بسا فزونی گیرد. معضلات رژیم اسلامی و مشکلاتی که کشورمان در آن فرو رفته است عمیق‌تر از آن است که با مذاکرات و سازش‌های صوری حل شود.

سیستم سیاسی رژیم اسلامی اصلاح‌ ناپذیرتر و اقتصادش بسته‌تر و فاسدتر از آن است که بشود تنها با تزریق پول چرخ‌هایش را به گردش انداخت. سوء مدیریت در همه زمینه‌ها، بی لیاقتی ذاتی دست اندرکارانش از صدر تا ذیل، فساد نهادینه شده و غارتگری در ابعاد باورنکردنی، سقوط رژیم رو به اتمام را تنها به یک مسأله زمانی تبدیل کرده است.

در این شرایط که نظام در ضعیف ترین موقعیت خود قرار دارد نیروهای مخالف شناخته شده تر اپوزیسیون باید فعالانه تر بعنوان یک بازیگر اثرگذار وارد میدان شوند. در بازار سیاست تا کسی کالای خودش را عرضه نکند جدی گرفته نمیشود. این فعال شدن فراتر از وظیفه انسانی است و در قلمرو مسؤولیت ملی جای دارد. با افزایش شکافهای درون نظام که اکنون به بیت رهبری و اصل ولایت فقیه رسیده است، مسؤولیت نیروهای مخالف نیز باید فزونی گیرد زیرا این گسلها در درون لایه‌ها و حلقه‌های قدرت آنها را با مسایل بیشتر و پیچیده‌تری روبرو خواهد کرد که باید آماده باشند.

از همه مهمتر با فعال شدن اپوزیسیون، نخبگان حاشیه‌ای درون جامعه جانی تازه میگیرند که میتوانند اعتراضات و اعتصابات را از شهرها آغاز و یا هدایت کنند و با پیوند دادن آن به مناطق گوناگون جنبش ملی را تا سرنگونی قدرت حاکم مدیریت کنند. علاوه بر این با فعال شدن اپوزیسیون و نخبگان حاشیه‌ای، گروه‌های کمتر موافق درون رژیم راحت‌تر میتوانند به براندازان بپیوندند. انقلابها و بدنبال آن سقوط همه قدرتهای استبدادی نتیجه همین هم پیمانی‌ها بوده است.

اگر سرآمدان جامعه سیاسی و نه لزوماً نیروهای سازمانهای سیاسی که در حاشیه سیاست ایران قرار دارند و بیشتر فرقه گرا هستند، بتوانند تضادهای خودشان را که بیشترشان تضاد نیست و حل شدنی است، از حالت متقاطع بصورت موازی درآورند، میتوانند تهدید بیشتری را از سوی اپوزیسیون متوجه رژیم گردانند که به ضعف بیشتر آن و شکاف نیروهای درون حکومت میانجامد.

اگر آن چند تن از شناخته شده ترین سرآمدان جامعه سیاسی با هم و نه بصورت منفرد با نوشتن نامه‌ای به جو بایدن، رئیس‌جمهور جدید ایالات متحده، خواستار حضور عربستان سعودی و اسراییل در مذاکرات احتمالی آتی شده بودند و مذاکرات را بدون در نظر گرفتن رعایت حقوق بشر به رسمیت‌ نمی‌شناختند، هم برای خود متحدان جهانی و منطقی پیدا میکردند و هم خیال کشورهای همسایه و منطقه از «حکومت در انتظار» آینده ایران در ارتباط با خاورمیانه با پرونده‌ها و دشواریهای پیچیده‌اش را راحت میکردند. اولی را امانوئل ماکرون، رئیس جمهور فرانسه بعهده گرفت و ادامه فشار حداکثری و رعایت حقوق بشر را کنشگران مبارز و شجاع داخل کشور یادآوری کردند.

هوشمندی و زمان‌سنجی برای اقدام به اینگونه کنشگریها از یک سو باعث جلب توجه در سطح جهانی و راهی موثر برای انتقال یک پیام میشود و از سوی دیگر موجب پیشرفت فعالیت‌های کنشگران داخل کشور در سطح ملی و استواری و استحکام همبستگی ملی و جلب توجه عموم میگردد. هدف باید ضربه زدن به رژیم نکبت اسلامی بمنظور سست کردن پایه‌های قدرت آن و ضعیف کردن دستگاه سرکوب آن باشد. سیاست همیشه توصیفی نیست بلکه بیشتر زمانها هنجاری است و هنری است برای رسیدن به هدف.

سیاستمدار اگر به فرصتهای بدست آمده که در فرایندهای سیاسی بوجود میایند با اقدامی بموقع پاسخ مناسبی ندهد، این فرصتها از بستر زمانی‌شان جدا می‌شوند و واکنش به آن‌ها خارج از قلمرو زمانی‌شان نه تنها به بهبود شرایط سیاسی یاری نمی‌رساند بلکه سیاست را بی کیفیت و بار معنایی امر سیاسی را مخدوش میسازد.
ما باید برای برخورد با چالش‎های سیاسی و دشواریهای اجتماعی که کشور ما با آن روبرو است راه حل فوری داشته باشیم و نحوه برخورد با مشکلات و معضلات را بهبود ببخشیم و در برابر شرایط نامساعد بتوانیم امر مناسب را بکار گیریم.

شناخته شده ترین سرآمدان جامعه سیاسی که از انگشتان یک دست فراتر نمیروند باید بیشتر راه حل محور کار کند و مسئولانه از فرصت مناسبی که پیش روی آنهاست شهامت شکل دادن به سیاست و شجاعت استفاده از این رخدادها را داشته باشند. این فرصتها نه همیشگی هستند و نه تکرار شدنی.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy