نمیشود خر سیاست را یک وری سوار شد
رویداد۲۴ - صادق خرازی، در خصوص اینکه چه تفاوتی بین شرایط سیاسی امروز کشور با سال ۱۳۹۸ وجود دارد که اصلاح طلبان امسال خواهان حضور در رقابتهای سیاسی هستند، اظهار کرد: ما باید سیکل معیوب مربوط به تصمیم سازی را درست کنیم. همان اشتباهی که در سالهای ۸۳ و ۸۴ کردیم را نباید تکرار میکردیم؛ متاسفانه در سال ۱۳۹۰ انتخابات مجلس را تحریم کردیم. آقای خاتمی رای داد و انواع و اقسام تهمتها را به ایشان زدند؛ اما فقط دو سال بعد در سال ۹۲ که آقای روحانی کاندیدا شد همه گفتند ما در انتخابات شرکت میکنیم.
وی ادامه داد: نمیفهمم معنی تفاوت گذاری در یک انتخابات با یک انتخابات دیگر یعنی چه؟ درک نمیکنم که چرا انتخابات مجلس را تحریم میکنیم، برایش ادبیات منفی بکار میبریم و ادبیات تحریمی ایجاد میکنیم، در حالی که میدانیم اگر میخواهیم اصلاح ساختاری ایجاد شود باید مجلس درستی داشته باشیم. میدانیم که فقط یک مجلس درست و درمان است که میتواند ساختارها را اصلاح کند و تحولی در کشور ایجاد کند؛ اما در آن قضیه قهر میکنیم و کنار میکشیم بعد در مورد انتخابات ریاست جمهوری از قبل شروع به برنامه ریزی میکنیم، نظر میدهیم و همه هم احساس مسئولیت میکنیم تا وارد این عرصه شویم. در ادامه همین وضع هم میبینیم که تعدد کاندیداها و لیستها پدید میآید. این نشان میدهد که ما هنوز در سیکل تصمیم سازی خودمان به یک بلوغ کافی نرسیده ایم.
خرازی ادامه داد: اگر یک هویت جمعی متفکر داشتیم در سال ۹۷ فکر میکردند که در انتخابات سال ۹۸ نمیشود با قهر سیاسی پیامی به حاکمیت داد. حالا اگر فکر میکردند که این کار درست است چه دلیلی دارد که در سال ۱۴۰۰ بخواهند پیام آشتی به حاکمیت بدهند؟ مگر از سال ۹۸ تا به امروز حاکمیت ساختارهای خود را تغییر داده است که امروز خواهان ورود به انتخابات هستیم؟ آیا سال ۹۸ حاکمیت محدود سازیهایی بیش از همیشه انجام داده بود؟
دبیر کل حزب ندای ایرانیان یادآور شد: شخصی مثل آقای ناطق نوری وقتی در انتخابات ریاست جمهوری شکست خورد گفت دیگر کاندیدا نمیشود و دیگر در هیچ انتخاباتی شرکت نکرد. این شخص خیلی محترم است؛ چرا که برای حرف خودش احترام قائل است. نیامد بگوید سال ۸۳ در انتخابات شرکت نمیکنم، اما سال ۹۲ مجدد حضور پیدا کند. سال ۹۰ بگوید شرکت نمیکنم سال ۹۲ خودش را کاندیدا کند و مجدد این سیکل را در انتخاباتهای بعدی هم ادامه دهد.
جرأت ندارم و نباید داشته باشم که حرفم را به عنوان حرف حزب بیان کنم
وی تصریح کرد: این نکات حلقههای مفقوده توسعه یافتگی سیاسی است. یک شخصی شب میخوابد صبح بلند میشود و میگوید انتخابات تحریم است و عملیات روانی ایجاد میکند. من میگویم دقیقا قصدشان هم عملیات روانی است. یک دفعه تاکتیکی به استراتژی تبدیل میشود. من به عنوان عضو یک حزب جرأت ندارم و نباید داشته باشم که حرف خودم را به عنوان حرف حزب بیان کنم. یک حزب زمانی حرفش را میزند که عقل سیال جمعی حزب به آن فکر رسیده باشد و من نوعی بیان کننده اش باشم. نمیتوانم نظر شخصی خودم را بگویم در این صورت دیگر نباید کار تشکیلاتی بکنم.
نمیشود خر سیاست را یک وری سوار شد
این فعال سیاسی گفت: نمیشود که خر سیاست را یک وری سوار شد و وقتی ببینیم دارد به دره میافتد به امان خدا ولش کنیم. همه اینها نشان دهنده همان موضوعی است که گفتم، ما تاکتیکها و استراتژیها را با یکدیگر ادغام میکنیم. ما هنوز مبانی و اصول را نمیشناسیم و سیاست را با عالم محسوسات و احساسات قاطی کردیم. نتیجه اش میشود اینکه در یک انتخابات قهر میکنیم، شرکت نمیکنیم، در انتخابات بعدی میگوییم حتما میخواهیم کاندیدا داشته باشیم؛ آن قهر کردن توجیه ندارد و این نوع میل به شرکت کردن هم توجیه ندارد.
نسل جدید شورای نگهبان همانند نسل قدیم این شورا فکر نمیکند
وی در خصوص اینکه اگر مشارکت نکردن برخی از چهرههای جریان اصلاحات در انتخابات سال ۱۳۹۸ اعتراضی به رفتار شورای نگهبان بوده است، آیا امروز این رفتار تغییر کرده، گفت: بگذارید از منظر دیگری جواب شما را بدهم؛ ادبیات شورای نگهبان امروز را با ادبیات شورای نگهبان دو سال پیش و ۱۰ سال پیش مقایسه کنید. تحولات بزرگی در ادبیات آنها ایجاد شده است. نسل جدید شورای نگهبان همانند نسل قدیم این شورا فکر نمیکند. به همین دلیل است که خیلیها صلاحیت شان توسط این شورا احراز شد، اما رای نیاوردند. در همان انتخابات تحریم شده از سوی برخی اصلاح طلبان از کانال شورای نگهبان خیلیها پذیرفته شدند؛ از خود حزب ما حدود ۵۰ نفر پذیرفته شدند، اما رای نیاوردند و ما سه الی چهار نفر را نتوانستیم بیشتر وارد مجلس کنیم. یعنی اقبال مردمی نشد یا انسجام سیاسی اصلاح طلبان به گونهای بود که نتوانستند رایها را تجمیع کنند.
روایت خرازی از گریه سید محمد خاتمی و انتخابات سال ۸۰/ ناطق نوری محترم است، چون برای حرف خود احترام قائل بود
وی ادامه داد: آن اندازه که شورای نگهبان نسبت به امروز تغییر کرده و اصلاح شده ما اصلاح نشدیم. این مایی که میگویم شامل اصلاح طلبان و اصولگرایان است. تحقیق کنید و ادبیات شورای نگهبان ۲۰ سال پیش با امروز را مقایسه کنید. سال ۷۸ مگر همه را تایید صلاحیت نکردند، خروجی اش چه شد؟ بعد سال ۸۲ آن اتفاقات افتاد هر کنشی یک واکنشی دارد و هر اتفاقی پشت بند اتفاق دیگری میافتد.
«اصلاح طلب اصولگرا دیگه تموم شد ماجرا» شعار داخلی ایرانیها نیست
وی در واکنش به شعارهایی که علیه دو جریان سیاسی اصلی سر داده میشود گفت: شعار "اصلاح طلب اصولگرا دیگر تمام شد ماجرا" شعار ملی داخلی ایرانیها نیست. این یک شعار ساختگی است که ضدانقلابها از آن بهره بردند. در میان جوانها ادبیات سازی کردند و رسانههایی مثل من و تو و بی بی سی به آن پرداختند. این شعار پدیده پرفرمنس اجتماعی ایرانیان نیست.
خرازی در ادامه چنین ابراز عقیده کرد: درست است که ۲۵ تا ۳۰ درصد مردم ایران امروز بیشتر در انتخابات شرکت نمیکنند اگر اتفاقی نیفتد و اگر تحولات چشم گیری رخ ندهد شاید این میزان تا ۴۰ درصد افزایش پیدا کند، اما خواست رهبری این نیست. سخنرانی چند وقت پیش ایشان در رابطه با انتخابات خواست از سوی ایشان است. اتفاقا رهبری خیلی دقیق مسائل را نگاه میکند. در بزنگاهها ایشان دیدگاه خود را به درستی بیان میکند. مردم ایران دارای فکر و شعور هستند، پیام و قهر و مهر آنها مشخص است؛ مردم بین مهر و کین گیر نکرده اند.
کسی که با مردم صادقانه صحبت کند، مردم قبولش میکنند
وی در مورد کاندیدا شدن احتمالی برخی از چهرههای سیاسی که در حال حاضر در سمتهای مهمی هستند گفت: من در مورد آنها نمیتوانم صحبت کنم، من خدای شتران خودم هستم. من نمیتوانم بگویم آنها چه کار کنند یا نکنند، اما فکر میکنم اگر کسی با مردم صادقانه از حقیقتها و خسران ها، آلامها و امکانات صحبت کند و پیوند راستین با آنها ببندد مردم قبولش میکنند. سال ۷۶ فقیه شهر تهران که من دستش را میبوسم آقای مهدوی کنی گفت مردم به تبسم و لبخند رای نمیدهند. مردم به اصولی رای میدهند که ما تعیین میکنیم. آن سال تمام مردم رفتند به لبخند رای دادند. در سال ۸۰، ۹ رقیب برای خاتمی طراحی کردند که هر کدام چند میلیون رای بیاورند رای خاتمی شکسته شود و در دور دوم از روی او عبور کنند. تمامشان لبخندهای بزرگی بر صورت داشتند. از علی فلاحیان تا شمخانی که وزیر کابینه خاتمی بود. خاتمی آمد گریه کرد، مردم ۲۴ میلیون رای به آن کسی که گریه کرد دادند. این نشان دهنده چیست؟ دفعه قبل به خنده رای دادند دفعه بعدی به گریه، این نشان میدهد که مردم قدرت درک، بررسی، تحلیل و انتخاب دارند.
این فعال سیاسی اصلاح طلب همچنین گفت: اگر در ادبیات من کوچکترین خدشهای باشد مردم به من اطمینان نمیکنند. اگر بدانند حرفی که زده میشود در حق کسی دیگر ظلم است هیچ فردی حاضر نیست آن ظلم را بپذیرد. این شرایط هم در بین طرفداران اصلاح طلبان است و هم در بین طرفداران اصولگرا.
وی ادامه داد: شاید اصولگرایانی هستند که از هاله سحابی دفاع علنی نکنند، اما همین که میشنود به او ظلم شده و در مراسم تدفین عزت سحابی و دختر در آن مراسم تحت فشار روحی قرار گرفت و پدر و دختر در یک تراژدی تاریخی قرار گرفتند، شاید نیاید بگوید ملاحظه کاریهای سیاسی است، اما همان آدم متاثر میشود.
این فعال سیاسی تصریح کرد: ما در دنیای بسیار خاص ایرانی زندگی میکنیم. ویژگیهای فرهنگ ایرانی همین است. هیچ گاه نمیتوانید یک ایرانی را فریب دهید. آقای ظریف آنجایی که گفته بود یک ایرانی را نباید تهدید کنید، سخنش در تاریخ ماند. مصدق صحبتهای زیادی داشته است، اما دو سه فراز از صحبت هایش در تاریخ باقیمانده است، از مدرس همینطور. چرا این حرفها در تاریخ باقی میماند؟ آیا رسانههای حاکمیتی کمک میکنند؟ خیر. علت آن است که مردم ایران مردم فکوری هستند. اگر با آنها صادقانه صحبت شود و ببینند که آن فرد حرفش درست است، فکر دارد، عقیده دارد، میتوانند او را در تاریخ ماندگار کنند.
عقل به من حکم میکند در بیم باش، اما امید بزرگ هم دارم
وی افزود: من نمیخواهم خودم را فریب دهم بگویم آدم امیدواری هستم. عقل مشاطه به من حکم میکند که در بیم باشم، اما با این حال یک امید بزرگ هم دارم. معتقد هستم مردم نقش تاریخی خود را نشان میدهند. ما در ادوار مختلف انقلابمان لحظاتی داشته ایم که بیشتر از لحظات امروز بریده بودند.
خرازی گفت: شما پایان دولت مهندس موسوی را خاطرتان نیست. مهندس موسوی ۱۶ سال سکوت کرد و این حکم اوست. چهار سال هم در دولت اول احمدی نژاد سکوت اختیار کرد و این ۲۰ سال سکوت در او تحول ایجاد کرد وگرنه مهندس موسوی سال ۶۸ مهندس موسی سال ۸۸ نبود. من خاطرم هست در آن دوره همه میرفتند آقای هاشمی را ملاقات میکردند و میگفتند نکند که آقای موسوی را معاون اول بگذارید. آقای موسوی هم انتظار داشت معاون اول رئیس جمهور باشد. گرایش آقای هاشمی به آقای موسوی کمتر از آقای حبیبی نبود. شاید حتی بیشتر هم بود، اما تصمیم گرفت از فردی حرفه ای، اما بی طرف استفاده کند که فقط قانون را دنبال کند.
وی در واکنش به کاندیداتوری چند چهره نظامی برای انتخابات ۱۴۰۰ گفت: من بر خلاف آنهایی که میگویند ورود نظامیان به عرصه سیاست بر خلاف فرمایشات امام است میگویم چه کسی در ایران نظامی نبوده است. آقای مهندس موسوی در روزهای آخر نخست وزیری اش سمتی در فرماندهی جنگ گرفت، آقای بهزاد نبوی، آقای خاتمی و آقای هاشمی هرکدام سمتهایی در دوران جنگ بر عهده داشتند.
از شاه زی فقیه...، جمشید چالنگی