ایندیپندنت فارسی - مجید محمدی
ایالات متحده و کانادا در ایران سفارت ندارند و از این رو نمیتوانند فعالیتهای دپیلماتیک یا دیپلماسی نرم از طریق طرح ایدهها و سیاستهای خود در مجامع و رسانههای محلی، ملاقات با افراد صاحبنفوذ، تاسیس کرسیهای دانشگاهی، برگزاری کلاسهای آموزشی در ایران داشته باشند. اما جمهوری اسلامی ایران در کانادا و ایالات متحده، بهرغم بسته بودن سفارتخانههای رسمی، دارای سه نوع سفارت غیر رسمی است که همه کارکردهای سفارت رسمی را علنی و بدون محدودیت دارند و حتی موثرتر از سفارتخانههای رسمی فعالیت میکنند. نهادهای امنیتی نه تنها محدودیتی بر آنها اعمال نمیکنند، بلکه برای پاسداری از «مذهب تازه تنوع»، از آنها پشتیبانی میکنند. این سه نوع سفارت در سراسر ایالات متحده و کانادا در نهادهای مذهبی- سیاسی دولتی و غیر دولتی و دانشگاهی پخش هستند، اما از یک گفتمان و یک دسته روایت خاص پیروی میکنند.
گفتمان حاکم، گفتمان ضد غربی، ضد امریکایی و ضد اسرائیلی است. روایتها نیز عبارت هستند از:
۱- جمهوری اسلامی ایران نظامی عادی مثل همه کشورهاست؛
۲- ایران همان نظام جمهوری اسلامی ایران است و ایراندوستان میتوانند رابطهای دوستانه با مقامات جمهوری اسلامی ایران داشته باشند؛
۳- اکثریت مردم ایران حامی رژیم هستند، و
۴- کسانی که به رژیم حاکم بر ایران «نه» میگویند، «نئوکان» و جنگطلب هستند.
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
مراکز مذهبی شیعه
مراکز مذهبی شیعه که جمهوری اسلامی ایران در تامین مالی و امام جماعت آنها نقش دارد، سفارتخانههای رسمی حکومت هستند. اکثر مراکز مذهبی شیعه در ایالات متحده و کانادا از طریق «بنیاد علوی» که بنیادی حکومتی و تحت نظارت جمهوری اسلامی ایران است، یا انتقال صرافخانهای ارز، حمایت مالی و تدارکاتی میشوند. به عنوان نمونه، محمدعلی الهی، نماینده روحالله خمینی در نیروی دریایی، که مجموعهای از موسسات شیعه را در ایالت میشیگان اداره میکند، درست مثل سفیر از مواضع جمهوری اسلامی ایران در رسانههای امریکا دفاع میکند و با مقامات آمریکایی دیدار دارد.
این مراکز حتی فراتر از سفارت، در کارزارهای انتخاباتی در امریکا فعال هستند و از نامزدی دفاع و تبلیغ میکنند که سیاستهایش به جمهوری اسلامی ایران نزدیک باشد. مصطفی قزوینی، که از وی به عنوان موسس مرکز معارف اسلامی اورنج کانتی و رئیس شورای مسلمانان شیعه در جنوب کالیفرنیا یاد میشود، در کارزار برنی سندرز حضور داشت. او سخن خامنهای را در مورد حمایت اسرائیل از داعش تکرار کرد. در مقابل، جمهوری اسلامی ایران از فعالیت هر گونه نهاد مذهبی در داخل ایران که نقطه اتصالی با کشورهای غربی داشته باشد، جلوگیری کرده است. حتی کلیساهای زیرزمینی به اتهامات واهی ارتباط با دولتهای بیگانه بسته و کشیشان آنها به اعدام و زندان محکوم شدهاند.
موسسات لابی
اگر در وجود لابی جمهوری اسلامی ایران در ایالات متحده و کانادا شک دارید، تنها به همراهان ایرانی- آمریکایی تیم ظریف در مذاکرات برجام نگاهی بیندازید، یا به فهرست افرادی که در مسافرتهای ظریف و روحانی مدام به مهمانیهای آنها دعوت میشوند نگاه کنید. اینها حتی اگر خود را به عنوان لابی رسما ثبت نکرده باشند (که نکردهاند)، عملا برای جمهوری اسلامی ایران لابی میکنند. روایت و گفتمان آنها همان روایت و گفتمان ظریف و روحانی و خامنهای است. اینها حتی نکات تبلیغاتی رادیو و تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی ایران و فرماندهان سپاه و عین سخنان خامنهای را تحت عنوان نظرسنجی دانشگاه (مریلند) یا میهمانان شوهای تلویزیونی، به رسانههای آمریکا عرضه میکنند. ایالات متحده و کانادا از داشتن یک لابی مشابه در ایران محروم هستند.
موسسات دانشگاهی
حسین موسویان و محمد جعفر محلاتی که در دورهای نقش سفیر را برای جمهوری اسلامی ایران ایفا میکردند، به استخدام دانشگاههای آمریکا در آمدند و در انواع فعالیتهای دیپلماتیک، از نوعی که سفرا در آنها درگیر میشوند، فعالیت داشتهاند. کاوه افراسیابی که رسما از دفتر جمهوری اسلامی ایران در نیویورک حقوق دریافت میکرد، پانزده سال در موقعیتهای دانشگاهی و رسانهای به تبلیغ مواضع جمهوری اسلامی ایران تحت عنوان محقق مستقل میپرداخت. اما علی خامنهای با جاسوس نامیدن هر کس که تلفنی با مقامی در ایالات متحده یا کانادا صحبت کند یا با رسانهای غربی مصاحبه کند، چنین امکانی را از دو دولت فوق گرفته است. کسانی نیز که در ایران با رسانههای خارجی مصاحبه میکنند، کار خود را باید با نهادهای امنیتی هماهنگ کنند.
رابطه نامتوازن
در یک جامعه آزاد نمیتوان جلو فعالیت غیرخشونتآمیز افراد را گرفت، اما در سیاست خارجی، چنین شرایطی که یک طرف آزادانه از همه ابزارهای دیپلماسی عمومی استفاده میکند و طرف دیگر دستش بسته است (یا خودش دستش را بسته)، علیه منافع و امنیت ملی آن طرف است. وضعیت فعالیت دیپلماتیک دو طرف به گونهای است که امروز در وزارت خارجه آمریکا در دولت بایدن، نزدیکان به لابی جمهوری اسلامی ایران سیاستگذاری و تصمیمگیری در مورد ایران را در اختیار دارند و جهتگیری سیاست ایالات متحده در مورد ایران را تعیین میکنند یا برای آن یادداشت و مقالات سیاستگذاری مینویسند، اما ایالات متحده از چنین نیرویی در وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران برخوردار نیست.
امروز صاحبان سرمایه و شرکتهای بزرگ، سالانه دهها میلیون دلار هزینه تبلیغات ضدآمریکایی و ضداسرائیلی میکنند و از افراد حامی جمهوری اسلامی ایران در دانشگاهها و موسسات تحقیقاتی حمایت مالی میکنند، اما آمریکا از چنین ظرفیتی در ایران برخوردار نیست. بنیاد علوی نیز هزینه تاسیس و تداوم برخی کرسیهای دانشگاهی را که مبلّغ شیعه دولتی و سیاستهای جمهوری اسلامی ایران هستند، تامین میکند. استادان دانشگاهها در ایران در سفرهای تحقیقاتی به دانشگاههای غربی یا مصاحبه با رسانههای غربی، به انتقال اطلاعات به دشمن متهم میشوند تا اصولا از سفر و تبادل افکار منصرف شوند. این امر البته شامل تبلیغاتچیهای موسسه مطالعات جهان در دانشگاه تهران نمیشود، چون آنها نقش تبلیغاتی خود را به خوبی در مصاحبه با رسانههای غربی ایفا میکنند و مدام به کشورهای غربی رفت و آمد دارند.
حامیان سعید طوسی را بهتر بشناسیم