ایران وایر - امیرحسین میراسماعیلی - «پوریا نقدیپور»، از طنزنویسان پرمخاطب در توییتر است که طی سالهای اخیر با نام کاربری «ouriapa» به انتقاد از رخدادهای سیاسی و اجتماعی در ایران میپرداخت اما پس از دریافت احضاریه از دادگاه و هجوم ماموران سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به منزلش، مجبور به ترک ایران شد.
پوریا متولد سال ۱۳۶۹ است. او در تهران سکونت داشت و به خریدوفروش ارزهای دیجیتالی مشغول بود. در کنارش، در توییتر نیز طنز می نوشت. همهچیز خوب پیش میرفت تا اینکه در اواخر خرداد ۱۳۹۹ یک توییت در انتقاد از «حجاب اجباری» در ایران نوشت.
او در این توییت به زبان طنز از قیمت نجومی چادر مشکی در ایران و زنان محجبه نزدیک به حکومت ایران (موسوم به ارزشیها) انتقاد کرد ولی این شوخی برایش گران تمام شد و کاربران وابسته ارزشی و تندرو توییتر به شدت او را مورد حمله و تهدید قرار دادند. آنها خواستار بازداشت و بسته شدن حساب کاربری پوریا شدند و او را تهدید به برخوردهای خشن کردند.
پوریا نقدیپور به «خبرنگاری جرم نیست» میگوید: «در تاریخ اول تیر ۱۳۹۹ از طرف پلیس فتا در تهران احضاریهای برایم ارسال شد تا با حضور در اداره پلیس فتا، نسبت به اتهام "توهین به مقدسات اسلامی" پاسخ دهم. من همراه با مادربزرگ چادرپوشم در اداره پلیس حاضر شدم تا بگویم در خانواده خودم هم خانمهای چادری داریم و مخاطب توییت من به هیچ عنوان تمام زنان چادری و محجبه نبودهاند و فقط عدهای از زنان وابسته به حکومت را مسخره کرده بودم. توضیحات من و مادربزرگم ظاهرا برای مامور پلیس قانعکننده بود و او گفت که یک نامه عذرخواهی و پشیمانی بنویسم تا دستگیر نشوم. من نیز همین کار را کردم و بیرون آمدیم.»
👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر
پس از این ماجرا و با وقفهای دو هفتهای، پوریا دوباره در توییتر مشغول به فعالیت شد و به انتقاد از مسوولان و سیاستهای نظام جمهوری اسلامی ایران پرداخت؛ اقدامی که اینبار به هجوم ماموران سازمان اطلاعات سپاه در صبح روز دوم اسفند ۱۳۹۹ به خانهاش ختم شد.
پوریا نقدیپور میگوید: «در ساعات اولیه روز، زنگ منزلم را زدند. از خواب بیدار شدم و وقتی از آیفون تصویری هویت فرد در تصویر را جویا شدم، گفت که مامور اداره آب است. من هم باور کردم و در را باز کردم اما ناگهان دیدم که هفت یا هشت نفر وارد حیاط خانه شدند و سپس به درون منزلم هجوم آوردند. آنها همهجا را گشتند و تمام زندگیام را به هم ریختند. موبایل خودم، موبایل پدر مرحومم، دو عدد لپتاپ و تمام فلشها و حافظههای الکترونیکی را ضبط کردند و سپس رمز موبایل و لپتاپ را از من خواستند. به آنها گفتم باید برای این کارشان مدرکی ارایه بدهند و رمزها را به آنها نخواهم داد. اما دوبار با مشت به سینه من زدند و تهدیدم کردند که اگر با آنها همکاری نکنم، چندین روز من را در سلول انفرادی حبس و حکم سنگین هم برایم صادر میکنند. رمزها را دادم و سپس آنها احضاریهای را به من دادند و رفتند.»
طبق متن احضاریهای که تاریخ دوم اسفند ۱۳۹۹ را بر خود ثبت کرده و از سوی پوریا نقدیپور در اختیار «خبرنگاری جرم نیست» قرار گرفته است، به او پنج روز مهلت داده شده بود تا خود را به دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه 33 (شهید مقدس)، جنب در اصلی زندان «اوین» تهران معرفی کند.
ماموران این احضاریه را در هنگام خروج از منزلش به او تحویل داده بودند.
اتهامات او در این احضاریه، «فعالیت تبلیغی علیه نظام»، «اهانت به مقام معظم رهبری و امام خمینی» و «توهین به مقدسات» عنوان شده است؛ اتهاماتی که به دلیل نوشتههای توییتریبه او وارد شدهاند.
این اتهامات طی سالهای اخیر از سوی دستگاه قضایی برای بسیاری از شهروندان فعال در شبکههای اجتماعی نیز مطرح شدهاند.
این طنزنویس توییتری در ادامه میگوید: «پس از دریافت این احضاریه، مطمئن شدم که آنها قصد بازداشتم را دارند و با توجه به اینکه وثیقهای هم برای گرو گذاشتن و آزادی موقت نداشتم، پس ترجیح دادم که مدتی را به صورت پنهانی زندگی و منزلم را ترک کنم. سپس دلم را به دریا زدم و راهی فرودگاه شدم تا به ترکیه بیایم. با خودم گفتم اگر ممنوعالخروج باشم هم بازداشت میشوم و فرقی با این وضعیتی که گرفتارش هستم، ندارد. اما شانس با من یار بود که ممنوعالخروج نبودم و توانستم چندروز قبل از ایران خارج و از خطر بازداشت و زندان خلاص شوم.»
به گفته این کاربر توییتر، «مهدی دارابی»، وکیل او چند روز پیش با حضور در دادسرای اوین، خواستار آزادی اموال ضبطشده موکلش شده اما قاضی پرونده با آن مخالفت کرده و به وکیل گفته شده است که اگر پوریا خودش را به دادسرا معرفی نکند، موبایل و لپتاپش برای همیشه ضبط خواهند شد.
در حال حاضر او فقط توانسته است حساب کاربری خود در توییتر را بازیابی کند و هیچ دسترسی به دیگر حسابهای کاربری خود بر روی شبکههای اجتماعی ندارد.
پوریا نقدیپور با تاکید بر این که فقط هدفش انتقاد ساده و سازنده از مسوولان حکومت بوده، میگوید:«هرکسی که علیه این جماعت ارزشی و انقلابی حرف بزند را خفه میکنند. خب اینکه افتخار ندارد. اینکه نشانه قدرت نیست. اگر ادعای دموکراسی و آزادی دارید، بگذارید مردم حرف دلشان را بزنند تا لااقل کمی سبک شوند. مگر میشود یک مملکت را تبدیل به زندان کنید؟ مگر میشود به این آسانی برای هر شهروند منتقد پروندهسازی کنید تا از ترس زندان مجبور به آوارگی شود؟ مگر آن مملکت ارث پدرتان است؟»