Wednesday, Apr 7, 2021

صفحه نخست » مشارکت سیاسی در امر ملی، امیر امیری

Amir_Amiri.jpgاز پرکاربردترین مفاهیم در حوزه سیاست پس از جنگ جهانی دوم، مشارکت سیاسی است که بی آن نمیتوان از توسعه سیاسی بعنوان ساختار اصلی سیاست عمومی نام برد. توجه به مشارکت سیاسی از این رو اهمیت دارد که هم از نگرش کمی و هم با ملاحظه کیفی با حوزه عمومی سروکار دارد، حوزه‌ای که مردم در یک چهارچوب معقول سیاسی و با حفظ دیدگاه‌های سیاسی خود به طور آزاد درباره مسائل مهم سیاسی تبادل نظر و به گفتگو می‌پردازند.

از اساسی‌ترین علل بدفهمی مشارکت سیاسی در میان نیروهای سیاسی و از مهم‌ترین موانع رسیدن به آن، تکروی و خودمحوری فعالین این میدان است که همراه با نگرش‌های متضاد تأثیری منفی بر میزان مشارکت سیاسی مردم در امر ملی داشته‌اند که در درازمدت به زیان رویکرد جمع‌گرایانه که جوهر هر مشارکت سیاسی است تمام خواهد شد.

مهیا کردن و به جریان انداختن هر حرکتی به منظور حمایت از امر مشترک ملی اگر به صورت جدا جدا و همراه با احساس انفصال کنشگران انجام گیرد، مشارکت سیاسی نام ندارد و تنها باعث از هم گسیختگی ذهنی و عینی در اشتراکات سیاسی میگردد و چون سویه برجسته اینگونه اقدامات بیشتر حزبی و اغلب فردگرایانه است تا جمع‌گرایانه، هم تاثیرگذاری اینگونه کارها بر فرایندهای سیاسی جامعه کاهش می‌یابد و هم بهمان نسبت مسیر رسیدن به هدف را ناهموار خواهد کرد.

مشارکت در امری مشترک و در ابعاد ملی تنها با هماهنگی و رعایت برخی از اصول الزامی معنا و مفهوم پیدا میکند، در غیر اینصورت اقداماتی که بر مبنای جمع گریزی و بدون داد و ستد فکری با دیگران صورت گیرد، نه به همگرایی نیروها، بلکه به شکاف و تفرقه بیشتر دامن میزند.

در جهانی که شتاب تحولات به جابجایی بسیاری از واقعیت‌ها منجر می‌شود، کنشهای کلاسیک بر اساس فرمول‌های قدیمی دیگر پاسخگوی نیارهای ما در راه رسیدن به اهداف ملی نیست، و اقدامات شتاب‌زده همراه با اشتیاق سوزان، شیوه رسیدن به مقصد نیست، بلکه انعطاف پذیری و دوری از خودمحوری همراه با برنامه‌ریزی و مشورت‌های لازم میتواند مسیر تحقق هدفهای پیچیده را ممکن سازد. برای به دست آوردن مناسبترین نتایج از هر اقدامی، داشتن یک برنامه و استراتژی، مطلوب ترین شیوه مدیریت یک کارزار سیاسی است.

یکی از مهم‌ترین استراتژی‌ها در راه رسیدن به هر هدفی، برنامه‌ریزی است؛ فرایندی متشکل از مجموعه‌ای از تصمیمات بهم پیوسته و مرتب با یکدیگر برای دستیابی به یک مخرج مشترک ساختاریافته و نظام مند.

بسیاری از نیروهای سیاسی حتی از طرح یک برنامه‌ریزی ساده ناتوان هستند چه رسد به تدوین آن. بدون در نظر گرفتن استراتژی‌ها، تاکتیک‌ها و برنامه‌ عملیاتی فراگیر، بیشتر برنامه‌ها براساس آرزوها و دیدگاههای سیاسی و نه برپایه منافع ملی تهیه می‌شوند که بمرور زمان شکل آرمانی هم بخود میگیرند، و چون اهداف سیاسی مقدم بر مصالح ملی در نظر گرفته میشوند، ظرفیت و توانایی کافی برای چالش با دگرگونی‌های احتمالی را ندارند و محکوم به شکست هستند. علت دیگر، بی توجهی به تفاوت میان استراتژی (وسیله‌ای برای رسیدن به هدف) با اهداف (مقصد یک حرکت) است که این اقدام‌ها را نه بعنوان عوامل تقویت کننده هم‌گرایی و تعامل، بلکه به عوامل تهدید کننده همبستگى تبدیل میکند.

یک کارزار ملی که قرار بود برای محکوم کردن فروش وطن به اجنبی انجام شود، به نوشتن چندین نامه با محتواهای گوناگون از گروه‌های مختلف به مخاطبانی متفاوت و بدون رعایت ظرافت‌های حقوقی منجر شد. اینها بدین سبب است که کنشگران حوزه سیاست کمتر با مشارکت سیاسی آشنا هستند، یا آنرا تنها در محدوده تنگ سازمانی و همفکران خود در نظر میگیرند.

دلیل مهم دیگرش این است که نیروهای سیاسی بیشتر «واکنشگرا» هستند تا «کنشگر»، و اغلب البته واکنشگریان بازدارنده تا کنشگران یاری دهنده، که نه میتوانند مدیریت حوادث و هدایت رخدادها را بعهده گیرند و نه توانایی اثرگذاری بر رویدادهای سیاسی را دارند.

سنت سیاسی واکنشگریان بازدارنده هنوز در نظام گفتاری و سیاسی خود کارآمدی لازم را برای تعریف دقیق مشارکت سیاسی ندارد. نتیجه این کمبود آنها را دچار بحران فکری کرده، بگونه‌ای که نمیتواند زندگی سیاسی خود را بر پایه فلسفه سیاسی متناسب با پرسش‌های زمانه پی ریزی کند.

راه کارهای رهایی از وضع موجود و رسیدن به وضع مطلوب و متناسب با تحولات زمانه، تنها با نگاه واقع بینانه به مسایل و مشکلات جامعه و با بازبینی مبانی سیاسی امکانپذیر است. واقعیت‌های سیاسی و رویدادها و پدیده‌های حاکم بر زندگی که در پی فهم آن هستیم، همواره متغیر و به میزان زیادی پیچیده هستند و عدم شناخت آن‌ها میتوانند به دشواری‌ها و مصیبت‌های سهمگینی منجر گردد.

وجود کشمکش‌های بی‌اساس و خودمحوری‌های کودکانه و گره زدن امر ملی با مسائل گروهی، نه تنها کنش‌های سیاسی را بی اثر کرده و باعث رونق بازار راه حل‌های سیاسی شلخته شده است که هیچ سهمی در روشن شدن معضلات جامعه ندارد، بلکه به سردرگمی بیشتر و مغشوش شدن مشارکت‌ها در امر ملی گشته است.

ما باید بتوانیم با داشتن میراث تاریخی و فرهنگی و منافع مشترک ملی برای مقابله با مستبدین وطن فروش و رهایی از واپسماندگی بر باور‌ها و آرمان‌های شخصی خود چیره شویم و با اولویت دادن به مطالبات ملی به حوادث و رویدادهای کشور واکنشی مناسب و درخور نشان دهیم.

اولین گام این است که نیروهای سیاسی از نقش «واکنشگریان بازدارنده» برون آیند و جنبه‌های کنشگری تعامل گرایانه خویش را با برنامه‌ریزیهای موشکافانه و نقشه‌ راه بایسته نشان دهند، به شرط آنکه این طرحها با یک استراتژی‌ عملیاتی و تاکتیک‌های فراگیر و اراده‌ای استوار و پایدار پیگیری شوند تا بتوانند با شناخت عوامل بازدارنده امروز بر بسیاری از موانع احتمالی و پیچیدگی‌های فردا چیره شوند.

در غیر اینصورت مشکلات و مطالبات انباشته شده مردم بزودی به سمت و سویی رانده خواهد شد که احساسات برخی از «نازک دلان» را جریحه دار خواهد کرد.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy