ایندیپندنت فارسی - داریوش معمار
در بطن همه رقابتها، مصلحتی است که پشت آن شبکهای از فساد عالیجنابان سیاهپوش و سرخپوش در جناحهای چپ و راست قرار دارد
خانواده روحالله خمینی طی چهل و دو سال پس از انقلاب و سالهای پیش از آن در بسیاری از حوادث سرنوشتساز، بهخصوص در یک دهه نخست حاکمیت جمهوری اسلامی نقش داشتهاند.
آنها همواره درگیر حاشیههای سخت سیاست در ایران شده و در تصمیمسازیهایی نقش بازی کردهاند که از یکسو تبدیل به بخشی از تاریخ خشونتبار و درگیر فساد در انقلاب ایران شده و از سوی دیگر از آن با عنوان تکرار مدل تاریخی «قربانی شدن انقلابیون در پای انقلاب خود» یاد کردهاند.
از این رو هم مسئولیت اعدامهای ابتدای انقلاب، تصمیمهای اشتباه در دوران جنگ و حمایت از چهرههایی مانند لاجوردی و کنارگذاشتن حسینعلی منتظری از صحنه سیاسی و اعدامهای گسترده سال ۶۷ برعهده خانواده خمینی گذاشته میشود و از سوی دیگر در نهایت خود آنها هم قربانی تسویه حسابهای سیاسی درون حاکمیت جمهوری اسلامی طی دهههای گذشته شده و سه دهه است حضورشان به هیچ ترتیب در صحنه سیاسی کشور مورد قبول حکومت قرار نگرفته است.
یک دهه تلاش ناموفق برای حضور مجدد خاندان خمینی در صحنه سیاسی
طی یک دهه گذشته حسن خمینی تنها وابسته نزدیک روحالله خمینی بوده که برای بازگرداندن این خانواده به صحنه سیاسی تلاش کرده، اما هر بار او توسط رهبر فعلی جمهوری اسلامی به شکلی از این حضور منع شده است.
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
حالا مطابق اخبار منتشر شده وی از حضور در رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری هم منع شد، این خبر را یاسر خمینی با عنوان «رهبری صلاح ندانستند» منتشر کرد.
همانطور که اشاره شد این نخستینبار نیست که با حضور حسن خمینی در مناصب حکومتی از سوی خامنهای مخالفت میشود. پیش از این نیز او با اصرار علیاکبر هاشمی رفسنجانی کاندیدای «انتخابات خبرگان رهبری» شده بود که سرانجام صلاحیت او توسط شش فقیه منصوب رهبر ایران در شورای نگهبان رد شد. موضوعی که با واکنش تند هاشمی رفسنجانی روبرو شد.
هاشمی در جلسهای پیرامون این تصمیم گفت: «صلاحیت شخصیتی که اشبه به جدش امام خمینی است را قبول نمیکنید؛ شما صلاحیت خود را از کجا آوردهاید؟ چه کسی به شما اجازه داده است که قضاوت کنید؟ چه کسی به شما اجازه داد که یکجا بنشینید و داوری کنید؟ برای مجلس و دولت و جاهای دیگر و اختیارات را در دست بگیرید؟ چه کسی اجازه داد که اسلحه برای شما باشد و تریبونها برای شما باشد؟ چه کسی اجازه داد که تریبونهایی نماز برای شما باشد و صداوسیما برای شما باشد؟ چه کسی به شما اینها را داد؟ اگر امام خمینی و نهضت ایشان و اراده عمومی مردم نبود هیچکدام از اینها نبودند. زمانی که باید همه به هم تبریک بگوییم هدیه بدی به بیت امام دادید.»
ارتباط مرگ هاشمی با عبور از خط قرمز ولایت سیاسی فقیه در ایران
بسیاری مرگ هاشمی رفسنجانی را مشکوک میدانند و نظریههای اثبات نشدهای نیز در مورد «ترور» او مطرح است. از نگاه این گروه، مرگ مشکوک هاشمی با انتقاد صریح او از مواضع خامنهای و حمایت از خاندان خمینی از جمله حسن خمینی برای بازگشت به صحنه سیاسی ارتباط دارد. خامنهای در جنگ قدرت با هاشمی موفق شد حسن خمینی را به حاشیه براند. آنچه از نظر هاشمی تنگنظری سیاسی بود. اشارهای به عالیترین مقامهای منصوب توسط رهبر جمهوری اسلامی و خود او.
هاشمی رفسنجانی تنها شخص در طول بیش از سه دهه حضورش در صحنه سیاست ایران است که همه رازهای نظام از ترور میکونوس تا قتلهای زنجیرهای را میداند و اوست که با اشاره به مقامهای فقهی حکومتی و مقامهای سیاسی روحانیون و بزرگان نظام اشاره به موضوعی دارد که آن گرفتن صلاحیت منطبق بر سیاست و مصلحت در فلسفه ولایتفقیه است. مصلحتی که مبدعان و مدافعان دیروز آن، قربانیان و راندهشدگان امروز همین فلسفه و ولایت سیاسی هستند.
حالا با گذشت چند سال دوباره در بزنگاه سیاسی دیگری حسن خمینی از حضور در رقابت توسط علی خامنهای منع شده است.
مرگ ساکن دشت احمد، رقیب ولیفقیه
اگر منع چندباره حسن خمینی را کنار دلایل طرح شده برای مرگ ناگهانی پدر وی، احمد خمینی «مشهورترین پسر بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران» بگذاریم که در پایان دهه شصت، او را مهمترین رقیب علی خامنهای برای رهبری ایران میدانستند؛ موضوع کمی روشنتر خواهد شد.
مرگ احمد خمینی در سن ۴۹ سالگی پایانی بر حضور او در صحنه سیاسی کشور شد. گفته میشود مرگ او عادی نبوده و به دلیل انتقادهای تندی که به نحوه حکمرانی و آنچه او فساد گسترده میدانست، رخ داده است.
بههرحال کسی که در روزهای نخست رهبری «علی خامنهای» عنوانش «یادگار امام» بود، در سالهای بعد ناچار به ترک خانه و اقامت در «دشت احمد» شد. جایی که سرانجام خانه آخر او بود.
حالا با گذشت چند سال از آن وقایع آنچه طی دهه گذشته رخداده، بیش از آنکه رقابتی سیاسی بر سر جایگاه در حکومت باشد، شاید با تفسیری دیگر رقابت جدی خانواده دو رهبر ایران بهحساب بیاید. رقابتی که چند دهه پس از مرگ روحالله خمینی همواره وجود داشته و در یک دوره با حمایت هاشمی رفسنجانی به نفع رهبری علی خامنهای تمام شده و بار بعد با حمایت هاشمی از خانواده خمینی گفته میشود به قیمت جان مؤثرترین چهره سیاسی حکومت چهلساله جمهوری اسلامی تمام شد.
قدمت رقابت بر سر قدرت سیاسی میان دو خانواده
آنچه در این میان اهمیت دارد این است که اختلافنظر تاریخی میان علی خامنهای با خانواده خمینی و یاران او را حتی میتوان قدیمیتر از این دانست.
قدیمیتر تا زمانی که نخستین رهبر جمهوری اسلامی، با نظر رهبر فعلی در خصوص اختیارات نخستوزیر وقت، میرحسین موسوی مخالفت کرد. حمایت تاریخی خمینی از میرحسین موسوی اما ۲۰ سال بعد وی را به انزوا راند و پس از ماجرای انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۸۸ باعث بیش از یک دهه حصر وی در سیاست ایران شد.
با این توضیح شاید بتوان موضوع را اینطور جمعبندی کرد که حسن خمینی تا زمان حیات علی خامنهای هیچ شانسی برای حضور در مناصب عالی حکومتی در ایران نداشت.
از طرفی رقابت میان علی خامنهای و پدر او که گفته شده به قیمت مرگ مشکوک وی در دشت احمد تمام شده، با هزینه سنگین مرگ هاشمی رفسنجانی بر سر عدم حضور سید حسن خمینی در صحنه سیاسی چنان محکم و کامل شده است که نمیتوان برای آن راه دیگری یافت.
از رقابت پدران تا رقابت پسران ولیفقیه حکومتی در ایران
روشن است رقابت میان پدران و یاران ایشان در صحنه قدرت و ولایتفقیه، امروز تبدیل به رقابت میان پسران و نوادگان دو رهبر جمهوری اسلامی شده است. یکی با حمایت سپاه پاسداران و نهادهای حکومتی در سیاست و دولت در سایه جایگاه دارد و دیگری میان جریانهای سیاسی اصلاحطلب و نزدیک به دولت فعلی موقعیت کسب کرده است.
بههرحال حتی اگر رقابت میان پدران به رقابتی پنهان میان پسران دو رهبر ختم نشده بود و نهاد سپاه بهصورت جدی برابر حضور مجدد خاندان خمینی در صحنه سیاسی ایران نمیایستاد؛ بازهم امکان و شانسی برای تکرار حضور خمینیها، با توجه به نزدیکی ایشان به جریانهای سیاسی مخالف سیاستهای فعلی ولیفقیه، وجود نداشت.
در پایان اشاره به این نکته نیز اهمیت دارد که در بطن همه این رقابتها اما این مصلحت است که تعیینکننده نهایی همه چیز است. مصلحتی که پشت آن شبکه بزرگی از فساد قرار دارد، شبکهای از عالیجنابان سیاهپوش و سرخپوش نظام که در جریان چپ و راست، حکومت و دولت درگیر فساد اقتصادی و سیاسی هستند که اعتماد مردم را بهصورت جدی خدشهدار کرده است.
هشدار عفو بینالملل درباره خطر اعدام جمشید شارمهد