Tuesday, Apr 20, 2021

صفحه نخست » "هر که ناموخت از گذشت روزگار" باز گوید از شرکت در انتخاب! (بخش دوم)، ابوالفضل محققی

Abolfasl_Mohagheghi.jpgانتخابات سال ۱۴۰۰ نه یک عرصه برای انتخاب ریاست جمهوری بلکه عرصه میدان جنگی است با صف‌آرائی کاملاً مشحص و ثابت که در یک طرف حکومت "جمهوری اسلامی" با سرکردگی خامنه‌ای و سرداران قد و نیم قد سپاه "سرکوبگران علنی مردم"! اندک نیروی باقی مانده از متعصبین مذهبی اصطلاحاً عقیدتی و در نهایت تعدادی نه‌چندان کم از عمله اکره مواجب‌بگیر، فاسد، رانت‌خوار، بی‌هویت که زندگی‌شان با تدوام حضور این حکومت و در همین فضای بلبشوئی که معنی می‌یابد کر فرمان کور نمی‌خواند و قانون و قانون‌مداری مضحکه‌ای بیش نیست، قرار دارند.

این بخش افراد که عمده صف‌کشندگان حوزه‌های انتخاباتی حکومت هستند ترکیبی هستند از کسانی که در طی این ۴۰ سال از قبل چسبیدن‌شان به حکومت به نان و نوا و مقامی رسیده‌اند، که جد اندر جدشان هم به خواب نمی‌دیدند. افرادی اکثراً با منشاء روستائی، دلال‌های بازاری، لات‌های کف خیابانی عمدتاً طفیلی که زیر دست پای گنده لات‌های میادین پرسه می‌زدند و در هئیت‌های عزاداری علم می‌گرداندند. مداحان با عقبه‌ای از سینه‌زنان حسینی که نان‌شان به برکت حمایت حکومت همیشه در روغن تفکر عقب‌مانده‌ترین لایه‌های اجتماعی می‌جوشد. بخشی از کاسبان فرصت‌طلب که پرچم‌شان پیوسته در جهت باد قدرت می‌ورزد.

بخشی از نیرو‌های سیاسی عمدتاً اصلاح‌طلب که امروز دیگر نه عقیده آن‌ها بلکه وابستگی اقتصادی و اندک ولیمه نهاده شده در کاسه گدائی‌شان که زیر عنوان تلاش برای اصلاح رژیمی که خودشان بهتر ازهر کس می‌دانند تا چه میزان سقوط کرده وفاسد شده است صورت می‌گیرد. نیروهائی که دیگر نمی‌توان عنوان اصلاح طلب یا اعتدالی بر آن‌ها نهاد. نیروهای توهم آفرین که برای گرفتن بخشی از قدرت تن بهر ذلتی می‌دهند. چرا که تنها در همین حکومت معنی می‌یابند و حیاتشان بسته به تداوم این حکومت در هرشکل آن است.

از این روست که در طی این چهل سال جدا از تعداد انگشت شمار آن‌ها! همیشه اکثریتشان دور بر حاکمیت چرخیده ومی چرخند. دراین دوره نبز از کانال‌های مختلف به ولی فقیه تام الختیارو شورای نگهبان سیگنال می‌دهند. که اوضاع مساعد نیست! مردم دلسرد گردیده‌اند و فصد شرکت در انتخابات را ندارند! تنها راه پر شور کرد آن دادن امکان شرکت به یک چهره درجه اول اصلاحات است که می‌تواند باردیگر شور انتخابات را گرم ودر یک بر خورد چالشی مردم را پای صندوق‌های رای بکشاند!

داستان این دسته از اصلاح طلبان حکومتی درد آور ترین ودر عین حال توهم زا ترین عرصه انتخابات درهر دوره هست. بخصوص که هنوز می‌توانند روی جنبش سبز و برخی چهره‌های آن مانور دهند. ولو آن که شنیده باشند" اصلاح طلب، اصول گرا دیگه تمومه ماجرا! "

این که چنین تلاشی برای شرکت در انتخابات ودادن مانورهای این جنینی در این حال وروز تنگی معیشت مردم و مصیبت کرونا برای کشاندن مردم به پای صندوق‌های رای تاثیر گذار است یا نه؟ با توجه به روانشناسی مردمی که خود هم بخشی از آن‌ها هستم باید مکث کرد.

مکث از این رو که آیا توده مردم نا راضی از حکومت‌ها که دیگر اعتمادی به حکومت ندارند! درهرشرایط پای استوار در برابر حکومت می‌ایستند یا نه؟ چه عواملی می‌تواند باعث سستی این تجمع نا راضیان شود وموضع آن‌ها را از تقابل به رای دادن بکشاند؟

مسلم این مسئله در اطاق‌های فکرحکومت، اصلاح طلبان و اپوزیسیون جمهوری اسلامی بدقت مورد بحث است. چرا که بدون جذب توده مردم و وارد کردن آن‌ها در به عرصه کشمکش‌های سیاسی بنفع خود نانشان بی مایه فطیر خواهد بود.

متاسفانه مردم در کلیت خود بخصوص در ایران با وجود چهل سال فشار، استبداد، شاهد بودن بر جنایات رژیم، تنگنا‌های اقتصادی و تکرار مرتب افسوس بر دورا سپری شده پهلوی، به آن درجه از ثبات فکری و استقلال فردی نرسیده‌اند که هر تک تک قادر به تجزیه وتحلیل او ضاع و نتیجه گیری مستقل وانتزاغی برسند.

تاریخ فکری و اجتماعی این سرزمین واثرات باقی مانده از سالها استبداد حکومتی حملات و تهاجم‌های فرهنگی از اسلام تا مغول، تیمور و خمینی، همراه با دیسپوتیزم آسیائی"شرقی" در این سرزمین بخصوص حکومت چهل ساله دینی آمیخته با هزاران شائبه، توهم، ومهم تر از همه عدم نظم اجتماعی وبه تبع آن نظم آموزشی وفکری که با بی قانونی وشکستن مرزها‌های قانون توام بوده! بحش زیادی از مردم را نه تنها از نظر اجتماعی وفرهنگی رشد نداده بلکه بی پرسیب نسبت به همه چیز بار آورده است.

بزرکترین خیانت وجنایت رژیم در بسط بی نظمی وبی قانونی وبیچهره نمودن مردم دربرابر حقوق شهروندی، عدم پاسخگوئی آن‌ها نسبت به زیر پا نهادن معیار‌ها وارزش‌های اجتماعی است.

متاسفانه امروز کمتر کشوری را می‌توان یافت که مردم چه دارا، چه فقیر، چه میانسال، چه جوان ونسل جدید این چنین بی پروا تمامی ارزش‌ها و نرم‌های اجتماعی را زیر پا لگد مال کنند. بی پروائی ناشی از دیدن روزانه ده‌ها مورد از شکستن این ارزش‌ها توسط حاکمیت اسلامی توسط دستگاه مذهبی حاکم و بالاترین فرد آن ولی فقبه.

نمونه چنین بی قانونی و شکستن ارزشهای انسانی را امروز در برخورد حکومت ومردم نسبت به کرونا می‌توان دید. مردم شاهد این هستند که حکومت مطلقا غم مردم ندارد ورهبری که خود را برجان و مال مردم حاکم می‌داند نشسته در برج عاج زیر نطر ده‌ها پزشگ متخصص درباررهبری! همان روزهای نخستین در آمدن واکسن کرونا از نوع سناتوری واعلای ان بهرمند گردید. برعکس مثال رطب خورده کی منع رطب کند نه تنها منع رطب کرد! بلکه منع ورود آن نمود.

طبق مرسوم سنواتی بودجه‌ای که باید به وارد کردن این واکسن تخصیص می‌یافت خرج صنم‌های حلقه زده به دور حکومت از حزب الله لبنان تا نیروهای حماس و پروژه ایران بر باده ده هسته‌ای گردید.

دولت کار گذار حکومت که بارای مردم انتخاب شده ودر عمل به فرمانبر حکومت تبدیل گردیده، بی لیاقت تر از آن بود که قادر به سرپیچی از اوامر دربار رهبری گرددودرجهت سلامت وحیات مردم گام بردارد.

بی نظمی وبی قانونی دستگاه اجرائی حکومت که با دست خالی مرتب شعار میدهد درعرصه اجتماعی متاسفانه ببهای گران تقابل مردم با دولت و زیر پا نهادن تمام نرم‌های مبارزه با اپیدمی کرونا تبدیل گردید. به بی پرنسیبی مردم در قبال خود ودر قبال جامعه! به زیرپا نهادن حیات وزندگی خود ودیگران! در یک فضای بدوی آمیخته با لج ولج بازی، آمیخته با دهان کجی به حکومت منجر گردید.

"در شهر غلغله است مردم بعد از افطاری زده‌اند بیرون. برای شکم چرانی آن که ماشین دارد ودستش به جیبش می‌رسد تو خیابان‌های شمال شهر از شیمران تا قیطریه از قیطریه تا پل چوبی پشت هم صف بسته بوق می‌زنند. تمام جگرکی‌ها، بستنی فروش‌ها بازند وصف طولانی برای بستنی! در جوب شهر هم در سطحی پائین تر همین وضعیت است. کرونا چکاره است؟ دادوبیدادحکومت وجریمه دویست هزار تومانی تردد شبانه را بگذارد در کوزه آبش را بخورد از وضعیت صد‌ها زن ایستاده بر کنار خیابان‌ها و کودکان خیابانی که این موقع شب زیر دست و پا ول می‌خورند نمی‌نویسم. "گزارشی از تهران

لذت تقابل با حکومت که ناشی از نفرت مردم از حکومت، از عدم رشد تفکر اجتماعی و حقوق شهروندی است باعث آن گردیده که تنها در یک واحد کوچک بیمارستانی ما شاهد مرگ متجاوز از پانزده هم وطن خود در رابطه با کروناباشیم.

این نوع تفکر وعمل کرد اجتماعی که با وجود نفرت مردم از حکومت وعدم اعتماد به اصلاح طلبان، متاسفانه آبشخور اصلی حکومت و اصلاح طلبان حکومتی در بهره گیری از این همین نفرت بی پشتوانه فرهنگی، در هم ریختگی خود ساخته است. همان چیزی است که آب به آسیاب رژیم می‌ریزد. امکان سوءاستفاده از کلیکتیو مردم را با مانور هائی که ریشه در همین شناخت از سطحی بودن، حریص بودن حتی برای گرفتن یک قیمه نذری، یک بن روغن از مسجد محل است را به حکومت و اصلاح طلبان می‌دهد.

خضلت بی ارزش کردن وقانون شکنی نرم‌های اجتماعی چه در رابطه با خود ویا دیگری! که در بطن خویش شخصیت مذبذب وبی هویتی را حمل می‌کند که قائم به فرصت طلبی برای دست یافتن به امکانات مادی است.

امکانی که اصلاج طلبان حکومتی با وجود تکرار این که مردم از این مرحله عبور کرده‌اند و حکومت برایش شرکت یا عدم شرکت مردم مهم نیست. خوب می‌دانند که اگر حکومت مویزی دندان گیربه کیسه‌شان بریزد می‌توانند سردی انتخابات رادر حد معینی به گرمی بدل نماند!

ادامه دارد

ابوالفضل محققی



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy