گروه تئاتری، نام اش جمهوری اسلامی ست. محمد جواد ظریف، یکی از بازیگران این گروه تئاتری ست است. کارگردان این گروه، شخص سید علی خامنه ای ست. بازیگران دیگر عبارتند از حسن روحانی، اعضا هیات دولت، نمایندگان مجلس. مسوول تدارکات این گروه و حفظ نظم، قوه ی قضاییه است. مسوول حراست و انتخاب کننده بازیگران، سپاه پاسداران و دستگاه امنیتی گروه ست.
این گروه در هر مقطع زمانی، نمایشی را روی صحنه می برد. پر تماشاچی ترین برنامه های گروه، مربوط به زمان انتخابات است. مردم ایران تماشاگران تئاتر جمهوری اسلامی هستند. حیات و ممات این گروه، به نوع نمایش و بازی یی که بازیگران ارائه می دهند بستگی تام دارد. برای روی صحنه ماندن، گروه باید نمایش های جذب کننده ی مردم روی صحنه ببرد. در چنین قیاسی بازیگر تابع دستورات کارگردان است. او یا باید مطابق خواست کارگردان بازی اش را ارائه دهد یا توسط حراست گروه به بیرون رانده خواهد شد.
برای نمایش های بین المللی، گروه به اشخاصی که لابیگر نام دارند متکی ست. لابیگران باید با زبانی غیر از زبان رایج در میان گروه و تماشاگران صحبت کنند. زبانی نرم و دیپلماتیک. گاه راضی کننده، گاه رضایت دهنده، گاه سخت و صلب و تهدید کننده. این فرض و قیاس را با تمام ضعف هایش اگر در ذهن شکل دهیم، تقریبا تمام نمایش های جمهوری اسلامی در رابطه با بازیگران و تماشاچیان و مخالفان درون گروه و مخالفان بیرون از گروه رمز گشایی می شود. امروز در آستانه ی انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ هستیم. نوار ظریف بیرون می آید. تاج زاده نامزد ریاست جمهوری می شود. فائزه ی هاشمی با زبانی به ظاهر متفاوت از حکومت و راس آن انتقاد می کند و عدم شرکت در انتخابات را جار می زند. اکثریت اتاق های پلتفرم جدید به نام کلاب هاوس، با تعداد بسیار زیاد مستمعان تشکیل می شود.
اشخاصی که در ظاهر مخالف یا منتقد حکومت هستند ولی در واقع حامی موجودیت آن، به عنوان سخنران در این اتاق ها با حکومتیان (مثل صادق خرازی) دمخور می شوند. این پلتفرم بر خلاف سایر پلتفرم ها فیلتر نمی شود. ظریف و تاج زاده و فائزه توسط حراست از گروه بیرون رانده «نمی شوند». حال سوال هایی که مطرح می شود این است: ۱- آیا ما مخالفان واقعی حکومت قبول داریم که جمهوری اسلامی چنین تئاتری ست و چنین نمایشی را هر از گاهی -و بخصوص در ایام انتخابات- روی صحنه می برد؟ ۲- قصد کارگردان این تئاتر و سناریونویسان از اجرای نمایش اخیرشان چیست؟ ۳- بیرون آمدن نوار ظریف، نامزد شدن تاج زاده، سخنان خارج از عرف فائزه هاشمی چه فایده ای برای حکومت و جلب تماشاگر دارد؟ نمایشی که امروز شاهد آن هستیم بر خلاف نمایش های پیشین جمهوری اسلامی، سناریویی نسبتا پیچیده دارد. اگر چنین سناریویی واقعا وجود داشته باشد و ما نابلدی حکومت را در ساختن نمایش به حدی ندانیم که مثلا این برنامه، فی البداهه و بدون سناریو اجرا می شود تا هر چه پیش می آید پیش آید و حکومت چون از باقی ماندن اش اطمینان دارد، نیازی به نمایش با سناریوی حساب شده نمی بیند، آن گاه باید ادامه ی داستان را حدس بزنیم تا دستکم در آخر نمایش احساس غبن و خسارت از توجه به چنین نمایشی نکنیم. ظریف مورد اعتماد «آقا»ست.
در این هیچ تردیدی نیست. خود او هم به این موضوع اشاره کرده است. مذاکرات برجامی ظریف با امریکایی ها با اجازه ی مستقیم و تحت نظارت «آقا» بوده است. حسین شریعتمداری و ذوب شدگان ولایت، برای جذب تماشاگران تندرو، باز به دستور «آقا»، ظاهرا به ظریف هجوم می آورند.
ظریف تهدید به این می کند که اگر اذیت کردن های او ادامه یابد، او «نامزد ریاست جمهوری» خواهد شد. چرا؟ مگر نامزد ریاست جمهوری شدن به میزان اذیت و آزار حزب اللهی ها بستگی دارد؟
ظریف نامزد ریاست جمهوری نخواهد شد، مگر این که کارگردان تصمیم بگیرد با در نظر گرفتن تماشاچیان و واکنش های بین المللی، برای بر سر کار نگه داشتن ۴۰ سال دیگر تئاتر جمهوری اسلامی، در دقیقه ی نود او را در نقش نامزد ریاست جمهوری وارد صحنه کند. حتی اگر شورای نگهبان ظریف را رد صلاحیت کند، کارگردان با حکم حکومتی او را وارد صحنه کند.
تاج زاده و دار و دسته هم بعد از رد صلاحیت قطعی، چون طرفدار و معتقد به حضور در انتخابات به هر صورت و به هر شکل هستند، به حمایت از ظریف بر خیزند. فائزه و دار و دسته هم با آمدن ظریف، از نظر شان مبنی بر تحریم انتخابات عدول کنند و وارد صحنه شوند.
اما اگر کارگردان یعنی سدعلی، تصمیم به بازی پیچیده تر و بلند مدت تر و البته موثرتر برای دوام تئاتر جمهوری اسلامی داشته باشد، می تواند از وارد کردن ظریف به عنوان نامزد انتخابات، صرف نظر کند و به جای آن ظریف را با سابقه ای که نشان می دهد با سپاه پاسداران و «روسیزاسیون» و سردار سلیمانی مخالف است او را به عنوان استاد میهمان به یکی از دانشگاه های امریکا گسیل دارد، و او به عنوان لابیگر جمهوری اسلامی، سعی در مقبول و مطلوب نشان دادن جمهوری اسلامی خاصه بعد از مرگ کارگردان نماید و بدین گونه، شیرازه ی از هم گسیخته ی این گروه تئاتری را در پیوستگی نگه دارد. این نمایش پر از اُفت و خیز و پر از طرح توطئه یک خاصیت دیگر هم دارد: فراموش کردن فروش کشور به چین و عواقب تلخ آینده ی آن...