دوباره آتش جنگ میان حماس و اسرائیل به پا شده، کشتار افراد غیرنظامی فلسطینی و اسرائیلی در دستورکار قرار گرفته، حامیان ایدئولوگ و مبلغان دو طرف در حقانیت هر جناح با هیجان اعلام موضع میکنند. بطور مسلم باید جنگ برافروخته را بررسی کرد و نشان داد عوامل جنگ افروز کدامند. ولی جهان ما و منطقه خاورمیانه و ایران به جنگ نیاز ندارد و برعکس صلح و آرامش، نیاز مردمان است. ولی شوربختانه قدرتهای جهانی مانند آمریکا و جنگ افروزان منطقهای خاورمیانه را بارها و بارها به جنگ کشیده و تلفات انسانی و ویرانی و فناتیسم دینی را تحمیل کردهاند. ولی براستی جنبههای اساسی جنگ حماس و اسرائیل کدامند؟
جنبه تاریخی و اسطورهای
یهودیان و عربها در طول تاریخ در این منطقه بودهاند و دین و اسطوره هایی مانند سرزمین موعود و داستان ابراهیم و دیوار ندبه و هیکل سلیمان و مسجد الاقصی و معراج محمد، در ذهن تاریخی و ناخودآگاه این اقوام سامی تبار فرونشسته است. کتابهای دینی آنها با این گذشته پیوند خورده و همه باورها و احساسها و هیجانها و تصورهای آنها را شکل داده است. همه این تاریخ و اسطورههایش، احساس مالکیت و حالت رقابتی را در نزد یهودی و عرب بوجود آورده است. افزون برآنچه بیان شد جنگ و جدال محمد پیامبر اسلام علیه قبایل یهودی در شبه جزیره عربی و نفرت قرآن علیه یهودیان بر ذهنیت تاریخی و سوبژکتیویته عرب تاثیر نیرومند و فعالی گذاشته است.
تاریخ سیاسی و اجتماعی
در طول زمان بخش مهمی از یهودیان در دنیا پراکنده شدند و هرکجا که رفتند به شهروندان همان کشور تبدیل شدند. در بسیاری از کشورها آزار و اذیت یهودیان، از جانب مسیحیان با این ادعا که یهودیان مسیح را کشتهاند و از جانب مسلمانان با این ادعا که یهودیان مخالف محمد بودهاند، ادامه داشت. در جنگ جهانی دوم نزدیک شش میلیون یهودی توسط نازیسم هیتلری کشتار شد. این واقعه تراژیک بازگشت یهودیان به فلسطین را سرعت بخشید. فشار دیپلوماتیک برای نجات یهودیان، اقدامهای نظامی گروههای شبه نظامی یهود علیه عربها و نیز پایان یافتن قیمویت انگلستان، منجر به قطعنامه سازمان ملل در نوامبر۱۹۴۷ و طرح دو دولت در فلسطین شد. عربها این طرح را نپذیرفتند و در پی آن در سال ۱۹۴۸ و در سال ۱۹۵۶ و در سال ۱۹۶۷ و در سال ۱۹۷۳ جنگ بپا کردند. در پی هرجنگ اسرائیل تصرفات خود را افزایش داد. بدنبال مذاکرات صلح انورسادات و بگین و قرارداد مصر و اسرائیل در ۱۹۷۹، صحرای سینا به مصر پس داده شد. در مرحله بعدی بدنبال دو سال مذاکره میان اسحاق رابین و یاسر عرفات پیمان اسلو در سال ۱۹۹۵ امضا شد. نتیجه این پیمان، تاسیس حکومت خودگردان فلسطین، برسمیت شناختن این «حکومت خودگردان - ساف» توسط اسرائیل و برسمیت شناختن دولت اسرائیل توسط فلسطینیها، بود.
ادامه بحران و جنگ
حماس «حرکة المقاومة الإسلامیة» در سال ۱۹۸۷ بوجود آمد. این جریان شاخه فلسطینی اخوان المسلمین بود و در منشور خود تخریب دولت اسرائیل را در دستور کار خود قرار داد. حماس اعلام کرد که اسرائیل در فلسطین سرزمینی ندارد و پیمان نامه اسلو را قبول ندارد. حماس در ۲۰۰۷ در جنگ داخلی بین فلسطینیها وارد جنگ با سازمان «الفتح» و دولت خودمختار شد و با تصرف غزه خود را از کرانه باختری جدا ساخت. در حال حاضر حماس در کرانه باختری سازمان غیر قانونی تلقی میشود. دولت خودگردان محمود عباس در کرانه باختری مورد تائید سازمان ملل میباشد ولی ناتوان و سراپا به فساد آغشته است. حماس در غزه بر فقر مردم افزوده و پیاپی به حملههای راکتی و موشک پراکنی علیه اسرائیلیان میپردازد. این موشک پرانیهای حماس علیه مناطق غیرنظامی، هر بار به واکنش تلافی جویانه نظامی اسرائیل منجر شده است و با توجه به استفاده از تاکتیک «سپر انسانی» توسط حماس هر بار شهروندان فلسطینی و بویژه کودکان تلفات انسانی زیادی دادهاند. در این درگیریها قربانیان فلسطینی پیوسته پرشمارتر بودهاند.
وضع اجتماعی و دینی
در اسرائیل ۲۰ درصد جمعیت کشور اعراب اسرائیلی هستند، آنها دارای چهار حزب سیاسی میباشند، در پارلمان ۱۳ نماینده دارند و نقش فعالی در زندگی سیاسی و فرهنگی آنجا دارند. علیرغم آن، در جامعه اسرائیل تبعیض علیه فلسطینیها وجود دارد و دولت دست راستی نتانیاهو پشتیبان شهرک سازی بوده و پیوسته در راه ایجاد دولت فلسطینی مانع تولید کرده است. از آنجا که او از اکثریت سیاسی برخوردار نیست با احزاب مذهبی افراطی ائتلاف کرده است، و درچنین وضعی باندهای یهودی متعصب فعالتر گشتهاند. در کرانه باختری کنترلهای متعدد پلیس اسرائیل فلسطینیها را خسته کرده است. افزون برآن، بحران موجود در مدیریت بیت المقدس یا اورشلیم با وجود مکانهای دینی، مناسبات را بسیار دشوار نموده است. اماکن مذهبی هر سه دین ابراهیمی در اورشلیم متمرکز هستند: دیوار غربی (دیوار ندبه) که واپسین بازمانده دومین معبد یهود و مرکز دعا و منبع الهام برای یهودیان در اسرائیل میباشد، قبه الصخره (معروف به مسجد عمر) که محل عروج پیامبر اسلام به آسمان محسوب میشود و همچنین مسجد الاقصی که پس از مکه و مدینه، سومین مکان مقدس برای مسلمانان به شمار میرود، باغ گت شمن که برای مسیحیان مقدس است و همچنین کلیسای قبر که به باور مسیحیان از آنجا مسیح به آسمان عروج کرده است. بالاخره بیافزائیم در نوار غزه که زیر کنترل حماس است دو میلیون فلسطینی زندگی میکنند که نیمی از آنان در اردوگاهها هستند. هوا بشدت آلوده، کمبود آب آشامیدنی، اقتصاد ویران، بحران همسایگی با مصر، بحران با اتوریته فلسطین محمود عباس، موشک پرانی بسوی اسرائیل، وجود باندهای قاچاق، محرومیتهای اجتماعی، وجود انبارهای مهمات جنگی حماس و سازمان جهاد اسلامی، از جمله ویژگیهای نوار غزه است.
پشت جنگ جدید کیست؟
در سال ۲۰۰۸، در سال ۲۰۱۴ و بالاخره جنگ ماه مه ۲۰۲۱ حماس شروع به پرتاب راکت بسوی اسرائیل نمود و سپس ارتش اسرائیل بطور گسترده وارد عمل گشت. حماس نمیتواند خاموش بنشیند زیرا خواهان نابودی اسرائیل است. حال باید پرسش کرد چرا حماس جنگ اخیر را شروع کرد؟ حماس با هدف نابودی اسرائیل از هر فرصتی استفاده میکند تا به اسرائیلیها ضربه وارد سازد. حال باید پرسید این فرصت به چه معناست؟ امروز فرصت طلائی برای حماس همه تجهیزات جنگی و امکان مالی هنگفتی است که جمهوری اسلامی ایران فراهم آورده است. هدف حکومت خامنهای کنترل نوار غزه و ایجاد فشار روی اسرائیل است. افزون بر آن با همپیمان رژیم، حزب الله در جنوب لبنان، شمال اسرائیل نیز تهدید میشود. به این ترتیب در منطق حکومت اسلامی، حلقه محاصره روی کشوری که اسناد اتمی را میرباید، مهندسان اتمی را ترور میکند و در پروژه اتمی رژیم خرابکاری میکند، تنگ تر میشود. برای رژیم ایران، در این استراتژی جنگی حماس، چه بسا فرصتی برای کسب امتیازات جدید در مذاکرات برجام نیز مهیا گردد. تمام کشورهای عرب مخالف حماس و افراطی گریاش میباشند و تعدادی از آنها روابط دوستی با اسرائیل برقرار کردهاند. تنها کشوری که به حماس کمک مالی و نظامی میکند و گروههای نظامیاش را آموزش نظامی میدهد حکومت ملایان شیعه است. حماس جنگ میکند تا از ایران کمک مالی بیشتر بگیرد، عربهای اسرائیلی را علیه دولت اسرائیل بشوراند، خود را نزد همه فلسطینیها محبوب گرداند و محمودعباس را بیشتر منفرد کند.
ثروت ایران به غزه و لبنان و سوریه
اسماعیل هنیه، نخست وزیر دولت خودگردان فلسطین چند سال پیش گفت ایران ۲۵۰ میلیون دلار کمک مالی به فلسطینیان میکند (بی بی سی فارسی ۱۱ دسامبر ۲۰۰۶). افزون بر این مبلغ، محمود الزهار وزیر خارجه حماس در گفت و گو با «العالم» مطرح کرد: در دیدار سال ۲۰۰۶ با قاسم سلیمانی در تهران «مشکل اساسی حقوق کارمندان و خدمات اجتماعی و کمکهای دیگر» به مردم غزه را توضیح دادم و «حاج قاسم فوراً درخواست ما را پاسخ داد بهگونهای که روز بعد که پایان سفر بود، ۲۲ میلیون دلار در چمدانهای فرودگاه (تهران) دیدم.» الزهار همچنین گفت: «قرار بود مبلغ بیشتری پرداخت شود اما (هیئت حماس) ۹ نفره بود و نمیتوانستیم بیش از این حمل کنیم زیرا هر چمدان ۴۰ کیلوگرم گنجایش داشت». (منبع: سی ان ان عربی، ۲۸ دسامبر ۲۰۲۰. و نیز تلویریون العالم ۲۷ دسامبر ۲۰۲۰). یک مسئول حماس به روزنامه تایمز لندن گفت تا کنون ۳۰۰ تن از نیروهای حماس برای دورههای آموزشی مخفیانه به ایران رفتهاند و از هنگام آغاز درگیریها تاکنون هفت گروه برای دورههای ششماهه به ایران اعزام شدهاند. این فرمانده ارشد گفت: «ایران مادر ما بوده و به ما اطلاعات و تجهیزات نظامی داده و به لحاظ مالی از ما حمایت میکند.» (بی بی سی فارسی).
در مورد سوریه، گادی آیزنکوت، فرمانده ستاد کل ارتش اسرائیل، همزمان با اعتراضهای دی ماه ۱۳۹۶ در ایران گفت که تهران از سال ۲۰۱۲ «میلیاردها دلار» در سوریه خرج کرده است. او گفت در حال حاضر ایران دو هزار نیروی ایران، ۱۰ هزار نیروی غیر ایرانی و ۸ هزار نیروی حزب الله لبنان را به خاک سوریه اعزام کرده است. وزارت دفاع اسرائیل همچنین گفت ایران سالی ۸۰۰ میلیون دلار به حزب الله و ۷۰ میلیون دلار به حماس و گروههای دیگر نوار غزه پرداخت میکند. دفتر نماینده سازمان ملل در امور سوریه، استفان دی میستورا میباشد؛ در یک مصاحبه جسی شاهین سخنگوی این دفتر گفت برآورد سازمان ملل این است که ایران به طور متوسط «سالی ۶ میلیارد دلار» (معادل ۲۲ هزار میلیارد تومان با نرخ دلار بانک مرکزی) در سوریه هزینه میکند. برای مقایسه، این برآورد به معنی آن است که ایران، سالانه به اندازه نصف بودجه پرداختی یارانههای نقدی، به سوریه کمک کرده است. اگر ایران این رقم را به صورت منظم در شش سال جنگ داخلی سوریه هزینه کرده باشد، به معنی پرداخت ۳۶ میلیارد دلار است. این رقم، حدود سه برابر بودجه دفاعی سالانه ایران است. (بی بی سی، اسفند ۱۳۹۶ - ۲۶ فوریه ۲۰۱۸). ملت ایران بدون واکسن کروناست، فرزندان ایران زمین در بسیاری از نقاط از کلاس درسی برخوردار نیستند، فقر و فلاکت در ایران بیداد میکند، کودکان خیابانی آسیب دیده و بی پناه هستند، محیط زیست ایران بودجه ندارد، ولی مرتجعین حزب الله شیخ نصرالله و حماس تبهکار و اسد جنایتکار، ثروت مردم ایران را میچابند.
ایدئولوژی پان اسلامیسم
در زمان پهلوی چپ ایران شیفته فلسطین بود و گاه تمایل ضدیهودی خود و یا ایدئولوژی پوپولیستی خود را با گفتار ضد «صهیونیسم» میآراست. در آن زمان چپها برای آمادگی نظامی و برای چریکیسم خود به فلسطین میرفتند و فلسطینیها را بعنوان «خلق قهرمان» و «محرومان مقدس» معرفی میکردند. البته همین چپها هرگز از قهرمانی ایرانیان و بابکها علیه تجاوز اسلام حرف نزدند ولی درگیری میان فلسطینیها و اسرائیلیها را سنگ محک قرار دادند و گفتند و میگویند انقلابی کسی است که فقط خوانش ژرژ حبش مارکسیست و نایف حواتمه مارکسیست و یاسر عرفات و اسماعیل هنیه اسلامیست را قبول دارد. دوران پیشین با بدآموزی و ایدئولوژی زدگی زیادی همراه بود و این فرهنگ عقب مانده هنوز ادامه دارد. نفی هویت ایرانی، مارکسیسم گرایی پوپولیستی، اسلام خواهی، جابجا کردن اولویت ایرانیان، از جمله ویژگیهای انحراف چپها بود و مسئله آنها هرگز دمکراسی و حقوق بشر و آزادی شهروندانه نبود. چنین چپی امروز نیز همان نابینایی تاریخی را حفظ کرده و به مرتجعین حماس ایرادی ندارد و فساد محمود عباس را نمیبیند. این ایدئولوژی سوبژکتیو و جانبدار فلسطینیها بین چپ گراها و اسلامگرایان ایرانی مشترک بوده و میباشد. اسلامگرایان در ضدیت خود علیه یهودیان، مسئله فلسطین را بعنوان مرکزی ایرانیان جعل نمودند و متحد ایدئولوژیک چپ شدند. مسئله فلسطین باید بر اساس حقوق بین الملل و قطعنامه ۱۹۴۷ و براساس حق دو ملت برای دو دولت اسرائیل و فلسطین حل شود. حال آنکه چپها و اسلامگرایان با جعل و تبلیغات سیاسی و با شگرد پان اسلامیستی مسئله سیاسی دیگران را به امر حیثیتی و ملی و هویتی ایرانیان تبدیل کردند.
منافع اساسی ایران
تمام سیاست خاورمیانهای جمهوری اسلامی در تناقض با مصالح و منافع ملی ایران است. سیاست منطقهای ایران در فردای سقوط حکومت اسلامی باید متکی به همجواری مسالمت آمیز باشد. صلح منطقه و جهانی باید محوری باشد که تمام همکاریهای علمی و محیط زیستی و اقتصادی و دیپلوماتیکی و فرهنگی را فعال میکند. مداخله گری حکومت اسلامی خمینی-خامنهای در عراق و سوریه و لبنان و فلسطین و یمن، سیاست اتمی و موشکی علیه اسرائیل، ایجاد شبکههای تروریستی، برهم زدن ثبات کشورهای همسایه، سواستفاده از ثروتهای ملی برای پول و اسحله دادن به حزب الله و حماس و سوریه، همگی در تناقض با منافع و مصالح ملت ایران است. در این جنگی که افروخته شده، سازمان ملل و کشورهای با نفوذ باید مداخله کنند و از کشتار مردم غیرنظامی و کودکان جلوگیری کنند. ایست دادن به موشکها و راکتهای حماس، ایست دادن به بمباران اسرائیل در غزه، ایست کلنی سازیهای اسرائیل، مجبور ساختن حماس به رسمیت شناختن اسرائیل، آغاز یک سلسله مذاکرههای جدی زیر نظر سازمان ملل متحد برای یک صلح پایدار، اینها اقدامهای فوری و لازمی هستند که باید آغاز شوند. ایران اگر دارای یک حکومت مسئول و مردمی میبود میتوانست نقش مهمی در برقراری صلح و آبادانی خاورمیانه ایفا کند. حکومت دینی و فاسد کنونی فقط به نیرنگ و جنگ طلبی میپردازد و هرگز نمیتواند برای صلح و آشتی همه دولتهای منطقه تلاش کند. حکومت دمکراتیک آینده ایران باید پل ارتباطی و سازنده میان کشورهای عرب و اسرائیل باشد.
جلال ایجادی
جامعه شناس دانشگاه فرانسه