Wednesday, May 26, 2021

صفحه نخست » گفت‌وگو با نیما رحیمی که روزی با نام مریم رحیمی گل می‌زد

wire25-1.jpgایران وایر - آتوسا ایران‌مهر، شهروندخبرنگار

داستان تراجنسیتی‌ها و ترنس‌سکشوال‌های فوتبالیست و ورزشکار ایران، پرونده‌ای خاکستری در بایگانی خاطرات فوتبال ایران است. قفسه‌ای مهر و موم شده که نباید نزدیک به آن شد. قفل‌هایش کلیدهایی دارد به نام افترا، تهمت، توهین، انگ و حتی مصلحت نظام که شما را از بازخوانی‌اش منع می‌کنند.

این نخستین واکاوی تاریخ تراجنستی‌هایی است که در تیم‌های فوتبال زنان، به دنبال بخشی از هویت و حق خود گشتند. داستان سوءاستفاده‌ها و تهدیدها و حتی عشق ورزیدن‌ها. در نخستین گزارش این مجموعه یک روایت کلی از رنگین‌کمانی‌های فوتبال زنان ارائه دادیم و در این گزارش با یکی از آن‌ها گفت‌وگو کرده‌ایم.

آنچه در این گزارش می‌خوانید، داستان زندگی «نیما رحیمی» است. او را به یاد دارید؛ نامش «مریم رحیمی» بود و ماشین گل‌زنی فوتبال غرب آسیا در تیم ملی زنان. او را حالا در شهر با نام نیما می‌شناسید. این، ماحصل گفت‌وگوی نیما با «ایران‌وایر» است.

tranz.jpgپس از رویارویی مستقیم فدراسیون فوتبال با مساله تراجنسیتی‌ها در فوتبال زنان در ۱۳۹۲، در سال ۱۳۹۴ دستور تخلیه اندام جنسی منتسب به مردانه برای فوتبالیست‌های زن (اینترسکس‌ها) صادر شد.

👈مطالب بیشتر در سایت ایران وایر

دکتر «احمد هاشمیان» رییس وقت کمیته‌ پزشکی فدراسیون فوتبال ایران در این‌باره هشدار جدی داد: «مدیران عامل باشگاه‌ها و نواب رییس بانوان هیات‌های استانی کاملا در این زمینه توجیه شده‌اند و ما هم سعی ‌کرده‌ایم که همه عوامل را هوشیار کنیم که مراقبت کنند؛ چون در صورت اثبات این مساله مجازات‌های سنگینی علیه متخلفان اعمال می‌شود.»

مریم رحیمی نامی آشنا برای تراجنسیتی‌ها در فوتبال زنان است. با او که پس از بازتایید جنسیت (عمل جراحی) نامش به نیما تغییر کرده است، در باره آن روزها گفت‌وگو کردیم. او حالا با نام نیما رحیمی در ایران زندگی می‌کند.

عجیب‌ترین اتفاق در مورد نیما رحیمی این است که دقیقا به یاد نمی‌آورد، آخرین فصلی که در لیگ زنان ایران، فوتبال بازی کرد، چه زمانی بود. او سعی کرده تمام آن روزها را از یاد ببرد. حتی برخی خاطرات را که برایش مرور می‌کردم، لبخندی می‌زد و می‌گفت: «یادش بخیر؛ درست است، الان یادم آمد.»

نیما رحیمی، زاده ۲۱ دی‌ماه ۱۳۷۲ در گرگان است و از ۱۰ سالگی به‌طور حرفه‌ای فوتبال را آغاز کرد.

نخستین بار در تیم فوتسال «سرخپوشان» گرگان در دسته یک به زمین رفت. «وحیده ایثاری» ملی‌پوش سابق تیم ملی فوتبال زنان هم در آن تیم بازی می‌کرد. «شادی مهینی» سرمربی حال حاضر تیم نوجوانان هم سرپرست آن تیم بود.

خودش با خنده می‌گوید: «با یک متر در آن مسابقات دو گل زدم و درخشان بودم.» همان دو گل و شروع امیدوارکننده، باعث دیده شدنش شد. «مهناز امیرشقاقی» اولین سرمربی تیم فوتبال او در تیم جوانان بود.

در مورد نخستین حضورش در تیم جوانان تعریف می‌کنند که سرعت، تکنیک و شم گلزنی بالایش چنان خودنمایی می‌کرد که او را در سن ۱۶ سالگی در چشم‌ «شهرزاد مظفر» سرمربی تیم ملی بزرگسالان زنان ایران نشاند.

نام «مریم» برای اولین بار اینجا در مسابقات مقدماتی جام ملت‌های زنان آسیا در تایلند، در فهرست زنان ملی‌پوش قرار گرفت.

از آن پس او در هر تورنمتی که شرکت می‌کرد، عنوان بهترین گلزن یا بهترین بازیکن را به دست می‌آورد. نیما رحیمی، به یاد می‌آورد که با «هلنا کاستا» سرمربی معروف پرتقالی تیم ملی زنان ایران، در مسابقات زمستانی روسیه شرکت کرد و در اکثر بازی‌ها بهترین بازیکن زمین لقب گرفت.

تا سال ۱۳۹۰ و آن جنجال فدراسیون فوتبال در مورد تراجنسیتی‌ها همه چیز برایش ایده‌آل پیش می‌رفت. تا این‌که هت‌تریک او مقابل اردن، زندگی‌اش را تغییر داد.

نیما رحیمی آن روزها با نام «مریم» به عنوان بهترین بازیکن مسابقات لقب گرفت؛ اما تیتر روزنامه اردنی با عنوان «خانم گل آسیا یک مرد است»، زندگی‌اش را تغییر داد.

نیما حالا از زندگی تلخ خود در آن بازه زمانی می‌گوید: « من بهترین بازیکن مسابقات شدم و از بازی‌ها برگشتیم. حراست و کمیته پزشکی فدراسیون به دفعات من را فراخواندند. مطلبی که روزنامه اردنی زده بود، برایم دردسر شد. فدراسیون به این موضوع حساس شد و همه ما را تحت نظر گرفت. با یک آزمایش سونوگرافی که دادیم، مشخص شد من و چند بازیکن اندام جنسی مردانه درون بدنمان داریم. تا قبل از سال ۹۴ به ما قرص‌هایی برای تعدیل میزان هورمون می‌دادند و دائما از ما خون می‌گرفتند. بازی به بازی با اعتراض سایر تیم‌ها مواجه می‌شدیم. من آن روزها در شهرداری بم بازی می‌کردم و سه سال پیاپی با این تیم قهرمان شدیم. به همین دلیل رفتار تیم‌ها نسبت به ما بسیار بد بود. دیگر برایم ادامه این شرایط سخت شده بود.»

تیتر روزنامه اردنی، نه اشاره به جنسیت مذکر مهاجم تیم ملی زنان، بلکه در حقیقت نوعی برداشت از توانایی‌های این بازیکن بود. اما در ایران، روزبه‌روز زندگی برای بهترین گل‌زن وقت تیم ملی زنان دشوار شد.

نیما رحیمی می‌گوید: «خیلی از سرمربی‌ها در لیگ برتر متوجه گرایش‌‌های متفاوت بسیاری از بازیکنان می‌شدند. حتی بعضی از مربیان هم این گرایش متفاوت با سایر زنان را داشتند. اما نمی‌دانم چرا هرگز بازگو نمی‌کردند.»

نایب‌رییس وقت فدراسیون فوتبال «فریده شجاعی» بود. او همیشه با ادبیاتی تند، وجود ترنس‌جندرها را در فوتبال زنان انکار می‌کرد. نیما رحیمی در این مورد می‌گوید: «اتفاقا خانم فریده شجاعی درک بسیار بالایی از این مسائل داشت. همیشه پشتیبان من بود. به من می‌گفت تو به این مسائل توجه نکن؛ چون تیم ملی به تو نیاز دارد.»

نیما روزهایی را به یاد می‌آورد که به خاطر گرایش‌هایش، او را از صحنه فوتبال می‌راندند: «من هنوز هم درک نمی‌کنم، احساسات یک فرد اگر متفاوت باشد، چه ربطی به بازی او در زمین فوتبال دارد؟ شما در فوتبال جهان ابی وامبک را می‌بینید که اسطوره فوتبال زنان امریکاست و موقع دریافت جایزه بهترین بازیکن، دوست دختر خود را می‌بوسد؛ یعنی ما در ایران کسی را نداریم که چنین گرایش‌هایی داشته باشد؟»

او از اولین روزهایی که پی به تفاوت احساساتش با سایر دخترها برده بود، به ایران وایر می‌گوید: «ربطی به دوران فوتبال حرفه‌ای‌ام نداشت. مثلا در دوران کودکی متوجه شدم، من به مسائلی که دخترخاله‌هایم علاقه دارند، بی‌تفاوت هستم. عاشق توپ و بازی توی کوچه با پسرها بودم. از لاک زدن و آرایش کردن خوشم نمی‌آمد. نمی‌گویم بد است، اما من علاقه‌ای نداشتم. عاشق پرسپولیس بودم، فیلمهای جنگی می‌دیدم و با عموهایم پلی‌استیشن بازی می‌کردم. بزرگتر که شدم، متوجه شدم به دخترها حس عاطفی دارم و دوست دارم ارتباط احساسی با آن‌ها برقرار کنم.»

او سال ۱۳۹۴ با ورود قانون تخلیه اندام جنسی، تصمیم به بازتایید جنسیت گرفت. خودش به خوبی به یاد ندارد، اما آخرین حضورش در فوتبال زنان ایران، پیش از این و با قهرمانی با تیم شهرداری بم بود. خودش می‌گوید: «از وضعیتم خسته شده بودم. هر روز و هر هفته در تمرینات من را کنار می‌کشیدند و دائما راجع به وضعیتم سوالاتی می‌پرسیدند. حضور با دو چهره در جامعه برایم خیلی سخت بود. در محافل رسمی مجبور بودم با حجاب حاضر شوم. در حالی که کاملا احساسات مردانه‌ای داشتم.»

از نیما رحیمی می‌پرسم؛ تو ستاره فوتبال زنان در زمان خودت بودی، توجه رسانه‌ها، دوستان و جامعه را داشتی. دل کندن از این شرایط برایت سخت نبود؟

«من تا آن زمان جنسیت خود را نپذیرفته بودم؛ چون حس درونی من متفاوت از وضعیت ظاهری من بود. مهم‌ترین فاکتور یک زندگی خوب آرامش است که من آن زمان نداشتم. خانواده‌ام مخالف بودند و می‌گفتند تو در فوتبال معروف شدی و حیف است موقعیتت را از دست بدهی. گفتم نهایت موفقیت در فوتبال زنان چیست؟ ستاره‌ترین هم که باشی، یک صدم مردان برایت ارزش قائل نیستند. در هر صورت مخالفت خانواده‌ام با مراجعه به روان‌پزشک و جلسات مشاوره حل شد.»

نیما رحیمی از برادرش «سینا رحیمی» می‌گوید که همزمان با او عمل بازتایید جنسیت انجام داد: «برادرم هم مانند من گرایش‌هایش متفاوت بود. ما هر دو پریود نمی‌شدیم، اندام جنسی زنانه متفاوت با سایر زنان داشتیم. بعدها فهمیدیم درون لگن اندام جنسی مردانه داریم. خاله‌ام اینگونه بود و تحت فشار پدربزرگم سال‌ها پیش اندام جنسی مردانه‌اش (بیضه) را با جراحی برداشت. اما یادم می‌آید که بعد از آن دچار افسردگی شدیدی شد. هنوز ازدواج نکرده و می‌گوید از زن بودنم حس خوبی ندارم.»

از نیما می‌پرسم؛ اگر در کشور دیگری جز ایران زندگی می‌کردی، باز هم عمل بازتایید جنسیت را انجام می‌دادی؟ او می‌گوید: «حتما این کار را می‌کردم. از جایی به بعد مطمئن شدم که یک مرد هستم و امروز بعد از گذشت سال‌ها خوشحالم از تصمیم. فقط آرزویم این است که هر انسانی آن‌طور که می‌خواهد زندگی کند.»



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy