Sunday, May 30, 2021

صفحه نخست » اپوزیسیون و جنبش پسا تحریم برای گذار از جمهوری اسلامی، محمد ترابی

torabi.jpgویژه خبرنامه گویا

در روز یکشنبه ۲۳ می ۲۰۲۱ (۲ خرداد ۱۴۰۰)، کنفرانسی در فضای مجازی با عنوان "تحریم نمایش انتخابات یک وظیفه ملّی است"، از طرف "کارزار جهانی دادخواهی و آزادی زندانیان سیاسی-عقیدتی در ایران" برگزار شد:

در بخش پایانی این کنفرانس، پرسشی در باره تاثیرات قابل انتظار سیاسی-اجتماعی که پیروزی چشمگیر جنبش تحریم در کشور ما بر ادامه مبارزات پسا تحریم نمایش انتخابات خواهد گذاشت، مطرح گردید. مشخصاً، این پرسش که آیا وظایف یا گامهای جدید و رویکرد کوتاه مدت و بلند مدتی متفاوت با دوران پیش از تحریم برای مردم بطور عام و برای گروه ها، سازمان ها و شخصیت های اپوزیسیون بطور خاص در دستور کار و عمل خواهد بود؟ پاسخ به این پرسش و بررسی روند شکل گیری جنبش پسا تحریم که خود دارای جنبه های مختلفی است به عنوان موضوعی مناسب برای یک کنفرانس مجازی دیگر تشخیص داده شد. این نوشته در واقع سیاه مشقی است برای گشودن و درک بهتر از پرسش کلّی فوق است و تلاشی است برای گریزی کوتاه ابتدا به گذشته و طرح پرسشهائی که زیر مجموعه پرسش اصلی بالا تلقی میشود. در عین حال طرح پاسخ به برخی از جزئیات این پرسش ها و ارائه چند پیشنهاد با این امید که تحلیل گران و دست اندرکاران جنبش ها و مبارزات آزادی خواهانه و عدالت طلبانه مردم ایران، با طرح، بررسی و تحلیل بازتر و عمیق تر خود، راه گشای "جنبش پسا تحریم انتخابات" باشند.

ویدئو کلیپ کنفرانس:

در مقدمه، ذکر این نکته لازم است که از دید بسیاری از کنشگران سیاسی و مدنی، جنبش براندازی جمهوری اسلامی دارای دو دوره و یا دو بخش میباشد. جنبش "نفی جمهوری اسلامی" و جنبش "گذار از جمهوری اسلامی". این دو درعین پیوسته و لازم و ملزوم هم بودن از جهاتی چون شیوه، عرصه، نیروهای هدایت کننده، نحوه مقابله با حکومت و ضرورت همکاری و اتحاد عمل سازمانها، گروهها و شخصیت های مبارز از هم متمایز میباشند.

"جنبش نفی جمهوری اسلامی" که در راستای شناخت مردم از ماهیت ضد انسانی و ضد ایرانی حکومت دین مدار، فاسد و سرکوب گر شکل گرفته است، در واقع، همین جنبش تحریم است. این جنبش تحریم با شعارهای اصلی اش چون "اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا"، "نه به جمهوری اسلامی " و "رای بی رای" و اقدام عملی مردم در خودداری از شرکت در سیرک انتخابات همراه بوده است. این جنبش، اینک به روشنی، در آستانه تحقق پیروزمند تحریم است. بخش دوم این جنبش شامل دوره "گذار از جمهوری اسلامی" یا فرآیند تحقق براندازی رژیم است. مقطع شروع این فرآیند روز اول پسا تحریم انتخابات است که خود نقطه عطفی در مبارزات مردم ایران علیه جمهوری اسامی و بخش تکاملی این مبارزات رهائی بخش به شمار میرود.

در دنباله این نوشته، ابتدا، نگاهی گذرا به نتیجه پیروزمند جنبش تحریم انداخته و سپس به موضوع اصلی این نوشته که ارائه پرسشهایی از اپوزسیون جمهوری اسلامی درباره پیشبرد جنبش پسا تحریم یا "گذار از جمهوری اسلامی" باشد، پرداخته میشود.

پیروزی جنبش تحریم نقطه عطفی در جنبش بزرگ براندازی: سیرک انتخابات فرمایشی حکومت اسلامی قرار است در روز ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ به کارگردانی شورای نگهبان قانون اساسی جمهوری اسلامی به نمایش گذاشته شود. در مورد نتیجه تحریم این انتخابات فرض نگارنده در این نوشته بر پیروزی بسیار محتمل و چشمگیر مردم در این جنبش همگانی تحریم است. با توجه به اجماع ملّی وسیعی که برای تحریم این انتخابات نمایشی و فرمایشی، بنابر دیده ها و شنیده ها، تا کنون شکل گرفته است و براساس پیش بینی های نسبتاً معتبر، جمع کل آرا واقعی به صندوق ها میتواند در محدوده ۱۰ تا ۲۰% از شمار واجدین شرایط رای دهندگان در وسعت کشور باشد (اگر چه دست اندرکاران مهندسی انتخابات به ارقامی کمتر از ۵۰% رضایت نخواهند داد!) این نتیجه قابل پیش بینی ۱۰ تا ۲۰ درصدی شرکت در انتخابات، بدون شک، مشروعیت و مقبولیت رژیم را در جهان بیش از پیش عیان نموده، موجودیت حکومت اسلامی را مواجه با چالشی سرنوشت ساز خواهد کرده و پایانی خواهد بود بر نمایشی رسواکننده ای از پوسته جمهوریتِ رژیم و در عین حال نقطه عطفی در جنبش بزرگ مردم ایران در براندازی جمهوری اسلامی.

جنبش گذار پسا تحریم و احتراز از تکرار اشتباهات گذشته : در پی تحریم پیروزمند انتخابات فرمایشی، پرسش اساسی درباره گام های پیش روی اپوزیسیون وجود دارد دائر بر چگونگی هدایت و مدیریت بخش دوم و سرنوشت ساز جنبش یعنی "گذار از جمهوری اسلامی" و اینکه گام ها چه هستند و چگونه باید برداشته شوند؟ این پرسش ها را میتوان در دو قسمت ارائه کرد: ابتدا چند پرسش کلی از عملکرد گذشته اپوزیسیون در درون و بیرون کشور تا زمان نقطه عطف تحریم انتخابات ۱۴۰۰ و قسمت بعدی پرسشهای مشخص به منظور احتراز از تکرار اشتباهات گذشته و به امید برداشتن گام هایی متّحدانه و رو به پیش برای گذار پیروزمندانه از جمهوری اسلامی.

در ارتباط با نقش و وظایف اپوزیسیون در جنبش پسا تحریم، طرح پرسشهای چندی در ارتباط با گذشته و اینکه در چنین وضعیت "چه باید کرد؟"، در واقع، پرسش های اصلی در برخورد با و گذشته و درس گرفتن از آن خواهد بود به عبارت زیر:

۱-در پی تحریم موفقیت آمیز "رای بی رای"، آیا نباید انتظار بازتاب و تاثیرات چشمگیر این موفقیت در ارتقاء شکل و محتوای مبارزات آزادی خواهانه و عدالت طلبانه مردم داشت؟ در این رابطه و بطور مشخص، آیا اپوزیسیون شدیداً سرکوب شده و پراکنده کار جمهوری اسلامی در چهار دهه گذشته، توان پوست اندازی و "تولّدی دیگر" را دارد که از ناکامی های چهار دهه درس گیرد و پاسخی شایسته به حرکت مدنی و خشونت پرهیز "نه به جمهوری اسلامی" مردم بدهد؟

۲-آیا این مجموعه اپوزیسیون میتواند در دل اقشار مختلف مردم ایران ( که در مبارزه علیه حجاب اجباری از همان آغاز انقلاب در اسفند ماه ۵۷ بپا خواستند، در زنجیره خیزش های سالهای ۷۸، ۸۸، ۹۶، ۹۸ شرکت کردند و آن را به کارزار "رای بی رای" و تحریم ده ها میلیونی نمایش انتخابات ۱۴۰۰ پیوند دادند، ولی در طول این چهار دهه از رهبری و هدایت متحد و یکپارچه گروه های اپوزیسیون بی بهره ماندند)، امیدی نو به وجود آورد؟ آنچه که درجامعه مبارزاتی امروز ایران به نام گسل یا شکاف نسلی شناخته میشود ناشی از همین گسست نسل های انقلاب ۵۷ از متولدین دهه های ۷۰ و ۸۰ است که خود حاصل پراکنده کاری ها و سردرگمی های اپوزیسیون در ۴ دهه گذشته بوده است.

۳-آیا اپوزیسیون جمهوری اسلامی که در مسیر فعالیتهای ۴۳ ساله خود به تدوین منشور و اساسنامه و مرامنامه های رنگارنگ و مختلف گروهی و حزبی پرداخته است، آمادگی آنرا دارد که با ادغام، اتحاد یا ائتلاف در خط و جبهه ای واحد قرار گیرد و به گرد منشور واحدی که مبین خواست اکثریت غالب مردم باشد و مبارزات آزادی خواهانه و عدالت طلبانه مردم را رهبری جمعی و شورایی کنند، دست یابد؟ یا به مانند گذشته باید شاهد رویش و پیدایش بی امان گروه ها، سازمان ها، شورا ها، آلترناتیوها، منشورها و قانون اساسی های جید ولی نه چندان متفاوت باشیم؟

پرسش"چه باید کرد؟" در جنبش پسا تحریم: پیامد های ناشی از شکست رژیم در این آخرین آزمون انتخاباتی اش و وظایفی که برای اپوزیسیون مطرح خواهند بود، موضوعاتی شایسته بررسی و گفتگو در تدارک جنبش "گذار از جمهوری اسلامی" میباشند. به ویژه، اگر اپوزیسیون رژیم در درون و برون مرز بتواند خردمندانه از شرایط مطلوبی که با شکست حکومت فراهم میشود، بهره جوید و با درس از گذشته و اشتباهاتش، از این سرمایه سیاسی-اجتماعی بی سابقه ای که مردم با اجماع بزرگ شان در تحریم انتخابات پدید آوردند، برای گذار محتوم از رژیم بکار بندد و آن را فدای پراکنده کاری ها و خود مرکز بینی های گروهی که تا کنون به آن دچار بوده است، نکند.

در بستر شرط بالا، نیت و هدف اصلی از طرح و انتشار پرسش های زیر و ارائه پیشنهاداتی درپیرو آن، درخواست از مجموعه اپوزیسیون در درون و برون مرز، برای برداشتن گامهای مبارزاتی در جنبش پسا تحریم و ادامه راه برای به ثمر رسانیدن این جنبش ملّی بزرگ و سرتاسری یعنی "گذار از جمهوری اسلامی" است:

۱- آیا پیروزی حاصل از این تحریم و کارزار "رای بی رای" میتواند به محتوا و وسعت شعار "نه به جمهوری اسلامی" و خواست گذار کامل از جمهوری اسلامی ارتقاء کمّی و کیفی دهد؟ به بیان دیگر، آیا کنش تحریم و استقبال از آن بویژه از طرف بخش خاکستری در طیف نیروهای مردمی، میتواند موجب ریزش بیشتر و دایمی هواداران مردد حکومت شود و آنها را به مخالفت با کلیت حکومت اسلامی سوق دهد؟ آیا موفقیت در تحریم انتخابات نباید تبلورش را در افزایش نیرو در جبهه سرنگونی نشان دهد و یا آن بخش از قشر خاکستری تحریم کنندگان را به درون اردوگاه نیروهای مردمی، جوامع مدنی و گروه های سیاسی جذب کند؟

۲- آیا منتجّه این وفاق ملی پیروزمند در تحریم انتخابات مرز میان مبارزات مدنی و صنفی و مبارزه سیاسی را کم رنگ تر نخواهد کرد؟ به بیان بهتر، آیا این پیروزی تحریم نیروهای هنوز و همچنان مردد در نفی جمهوری اسلامی را مجاب نخواهد کرد که بدون گذار از جمهوری اسلامی: نمیتوان به دادخواهی حقوق از دست رفته خود رسید؛ نمیتوان به رهایی زندانیان سیاسی و عقیدتی رسید؛ نمیتوان به احقاق حقوق صنفی زحمتکشان رسید، نمیتوان به تبعیض ها به حقوق زنان پایان داد و در کلامی جامع نمیتوان ایرانی آباد، آزاد و شکوفا داشت؟ خلاصه آنکه، آیا، واقعاً، کنش ها و تلاشهای حقوقی، مدنی و صنفی برای دادخواهی و حق طلبی در ساختار حقوقی و نظام قضایی جمهوری اسلامی ره به جایی می برد؟

۳- آیا، موفقیت جنبش تحریم و تلقی تحریم به عنوان وظیفه ای ملّی نمیتواند یا نباید تغییری در تاکتیک ها و حتی در مواردی در استراتژی مبارزات در گروه های اپوزیسیون بدهد؟ به بیان دیگر، آیا نباید با نگرشی راهبردی و استراتژیک، از این پس، هر انتخاباتی را در جمهوری اسلامی تحریم نمود؟

۴- آیا، در پرتو شعار "نه به جمهوری اسلامی" و در ادامه راه جنبش پسا تحریم انتخابات، ضرورت ندارد که شرکت در هر انتخاباتی در جمهوری اسلامی را تحریم کرد و شرکت در انتخاباتی آزاد را تبلیغ نمود برای فرستادن نمایندگان واقعی مردم از جامعه متکثر ایران به مجلس مؤسّسانِ تدوین قانون اساسی نوین ایران؟ و یا برای انتخاباتی آزاد در رفراندم براندازی حکومت اسلامی در ایران؟

در این قسمت پایانی نوشته، با فرض مثبت بودن پاسخ به پرسشهای بالا ، که به گمان نگارنده فرض درستی است، چند پیشنهاد برنامه ای به صورت طرحی اجمالی و اولیه ارائه شده اند:

گروه ها، سازمان ها و شخصیت های مبارز و مردمی، به ویژه، آنان که به دلایل مختلف نتوانسته اند امر براندازی جمهوری اسلامی را به عنوان شرط اولیه و مبرم ترین وظیفه برای رهایی جامعه از فقر، فساد، نابرابری و سرکوب آزادیخواهی و عدالت طلبی در وسعت جامعه ایران همگانی کرده و جا بیندازند، اینک در آستانه رسیدن به نقطه عطف حاصل از جنبش تحریم انتخابات و با شرکت اکثریت غالب جامعه امروز ایران، به وضوح، باید پیام هم صدایی جامعه را در عدم مشروعیت و مقبولیت رژیم گرفته باشند و برای آماده سازی و سازمان دهی به برداشتن گامهای عملی زیر اقدام کنند

الف - پذیرش و اشاعه روش و اصول مبارزه خشونت پرهیز برای به زیر کشیدن رژیم جمهوری اسلامی و استقرار حکومتی سکولار و دموکرات در ایران متکثر و یک پارچه. این خواست که در بیانی کلی و اجمالی ارائه شده است میتواند بعنوان چکیده ای از "بیانیه ۱۴ نفر" که در خرداد ماه ۱۳۹۸ منتشر شد و یا از بیانیه ای که ۲۳۱ نفر از هموطنان درون کشور در هفته گذشته امضاء کرده اند، تلقی شود. اگرچه با تغییراتی اندک میتوان متونی مشابه و نزدیک به آن در منشور ها و مبانی اعتقادی بسیاری دیگر از گروه ها، سازمان ها و احزاب هم پیدا نمود.

ب - متّحداً در ائتلاف و در جبهه ای یگانه و با نگاهی به بیانیه ها و منشور های مشابه گروه ها و سازمان ها و احزاب و به منظور دستیابی به منشوری واحد که دربرگیرنده هدف مرحله ای واحد و پژواک خواست و جهت گیری عمومی و بروز شده جامعه امروز ایران برای براندازی جمهوری اسلامی و استقرار حکومتی غیر دینی، مردم سالار باشد، در عباراتی در معنی مشابه عبارت زیر:

«گذار از جمهوری اسلامی ایران به حکومتی غیر دینی، غیر ایدئولوژیک، مردمی و در تعامل با همه کشورهای دنیا مبتنی بر اصل حراست از منافع ملّی همه ایرانیان.»

پ - تشکیل مجمعی عمومی با شرکت نمایندگان همه گروهها، سازمان ها و شخصیت های مبارز درون و برون کشور به منظور برپایی شورایی برای اقدامات زیر:

- تعیین وظایفی مبرم برای ائتلاف وسیع در جبهه نیروهای مردمی وهدایت مبارزات جنبش سرنگونی جمهوری اسلامی

- هدایت کنش های مردمی مبارزه در سطوح صنفی، مدنی و سیاسی علیه جمهوری اسلامی

- تدوین پیش نویس قانون اساسی نوین ایران مبتنی بر مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر برای ارائه به مجلس مؤسّسان آتی

- تشکیل آلترناتیو حکومت برای دوره گذار از جمهوری اسلامی به حکومت سکولار- دموکرات آتی

در پایان به نظر میرسد که اشاره به چند نکته در ارتباط با مطالب این نوشته ضروری باشد که:

این نوشته صرفاً با نگاه به جامعه متکثر ایران و حفاظت و حراست از منافع ملّی مردم ایران نوشته شده است.

در تحولات و تحرکات سیاسی - اجتماعی در ایران و در سرعت شکل گیری و زمان بروز وقایع و تغییرات آنها، عوامل کمکی دیگری میتوانند تاثیر گذار باشند که در این نوشته دخالت داده نشده اند، عواملی چون تحولات منطقه ای و جهانی، دخالت های کشور های دیگر، وقوع بحران های اجتماعی و حوادث طبیعی و غیره. و این نوشته صرفاً تمرکز بر نقش اپوزیسین و نیروهای مردمی کرده است.

غرض از نیروهای مردمی (و تعیین کننده) اکثریت مردمی هستند که تحریم نمایش انتخاب را ممکن ساختند و از حکومت جمهوری اسلامی سلب مشروعیت و مقبولیت کردند.

پیشنهادها و توصیه های ارائه شده در این نوشته صرفاً اولیه و نیاز به تکمیل و تدقیق بیشتر از جانب صاحبنظران، دست اندرکاران و متخصصین موضوع دارد

محمد ترابی

۲۹ ماه می ۲۰۲۱



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy