قطب فرقه «لابیّه» در ایالات متحده، «مالهکش» حرفهای یا ممنوعالخروج؟
ایندیپندنت فارسی - مجید محمدی
ماموریت سیاسی محمدجواد ظریف درست مثل حسن روحانی، محمود احمدینژاد و محمد خاتمی برای جمهوری اسلامی به پایان رسیده است، همانطور که ماموریت هاشمی رفسنجانی به پایان رسیده بود: رد صلاحیت شد و در استخر فرح جان داد. ظریف حتی در مذاکرات ژنو ۲۰۲۱ نیز نقشی ندارد. نظام سیاستمدارانی را که مدتشان منقضی شده ساکت و بدون کنش سیاسی میخواهد چون اسراری دارند که نباید در رقابتهای سیاسی فاش شود.
ظریف تنها در یک مصاحبه برای ثبت تاریخ شفاهی وزارت خارجه آن هم در زمانی که وزیر خارجه بود قاسم سلیمانی را با معرفی کردن تلویحی وی به عنوان عامل روسها به سطل زباله پرتاب کرد. او در صورت دهان باز کردن میتواند همین بلا را سر خامنهای و اعضای شورای روابط راهبردی او یا شورای امنیت ملی و فرماندهان سپاه و سپاه قدس بیاورد.
از این جهت وی آینده سیاسی درون رژیم ندارد و به احتمال زیاد به آمریکا مهاجرت خواهد کرد. دانشگاه مریلند که از مقامهای جمهوری اسلامی و سپاهیان در هر ظرفیتی استقبال میکند و شیفته انتشار نظرسنجیهای سپاه پاسداران است به ظریف پیشنهاد دکترای افتخاری و استخدام داده است، اما ظریف به آنها گفته فعلا دست نگاه دارند.
اکنون پرسش این است که ظریف در صورت تلاش برای خروج از کشور و اقامت در کشورهای غربی به کدام نوع از مقامهای پیشین تبدیل میشود: لابی فعال، «مالهکش» فعال و رانتخوار یا منتقد بسیار لیّن با ممنوعیت خروج از کشور نظیر محمد خاتمی؟
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
پدرخوانده لابی جمهوری اسلامی در آمریکا
محمدجواد ظریف گستردهترین شبکه را در ایالات متحده برای لابی جمهوری اسلامی در اختیار دارد. وی هشت سال وزیر خارجه و بیش از دو دهه قبل از آن در دفتر جمهوری اسلامی در سازمان ملل در نیویورک مشغول به دروغگویی برای جمهوری اسلامی در کنار ارتباطگیری با سیاستمداران و تجار و مدیران رسانهای و خبرنگاران آمریکایی با عنوان دستیار، مشاور و سفیر بوده است.
ظریف بیش از همه مقامهای جمهوری اسلامی با نمایندگان کنگره و سناتورهای پیشین دیدار کرده است. او نفوذ زیادی در دولت بایدن دارد و بخشی از کسانی که سیاست ایران را در وزارت خارجه آمریکا تعیین میکنند بالاخص آنها که پیشینه ایرانی دارند، گوش به فرمان و طرفداران وی هستند چون با عشق و علاقه در کارزار بایدن خدمت کردند تا روزی دوباره پای امثال ظریف را به نهادهای سیاسی آمریکا باز کنند.
اما ظریف همانند بسیاری از چهرههای شناخته شده لابی جمهوری اسلامی در آمریکا به لابیگر تبدیل نمیشود، چون ظرفیت وی بسیار فراتر از آنهاست. به عبارت دیگر همین لابیگرهای مشهور خود دستیار ظریف بودند. یکی از آنها که اخیرا به دلیل همکاری با جمهوری اسلامی و دریافت پول برای لابی به نفع رژیم در آمریکا تحت تعقیب قرار گرفت، تنها یکی از کارکنان ظریف بود که در سمت پژوهشگر و تحلیلگر برای وزارت خارجه جمهوری اسلامی کار میکرد. کارکنان ظریف در این گروه لابیگری بسیارند؛ چون با اموالی که بنیاد علوی در اختیار داشته و موسسههای شیعهای که در ایالات متحده کار میکنند و همه از توجه ویژه ولایت فقیه با واسطهگری ظریف برخوردار بودهاند، او دست بازی برای شکل دادن به شبکه خود داشته است.
اگر ظریف نقش پدرخوانده یا قطب لابی جمهوری اسلامی (فرقه لابیّه) در ایالات متحده را بپذیرد مقامی دانشگاهی به وی اعطا میشود؛ مثل اساتید اسلامپناه دیگر همانند اقطاب فرقه مریمیه (سید حسین نصر) یا سروشیه (دومی جلسات خود را در دانشگاه مریلند برگزار میکند). او نیز آماده پوشیدن ردا و عبا و خرقه و رتقوفتق امور سیاسی ولایت (قاچاق مواد هستهای یا قطعات موشکهای دوربرد) در آمریکا خواهد شد. محمدجعفر محلاتی از همین صنف خرقهپوشان (فرزند آیتالله محلاتی شیرازی) بود که با همان پست قبلی ظریف (سفیر ایران در سازمان ملل) در کالج اوبرلین کرسی دانشگاهی گرفته است. ظریف در این حالت مثل آیات عظام، دلارهای نقد دریافتی از صرافیها را که از ایران میآیند یا از حسابهای بنیاد علوی به شکلی به دست وی خواهند رسید از زیر تشکچهاش در مسجد امام علی کوئینز به پیروان و نزدیکان خواهد داد و آنها دست «آقا» را خواهند بوسید و برای رسانههای جریان اصلی آمریکا مطلب خواهند نوشت یا در شبکههای تلویزیونی وابسته به همین جریان، در دفاع از جمهوری اسلامی ظاهر خواهند شد.
مالهکش
آلودگی مقامهای بالای رژیم به جنایت و سرکوب (حتی اصلاحطلبان و میانهروهای اسمی آنها) تا آن حد است که آنها حتی پس از تصمیم به زندگی در خارج کشور به منتقدان نظام تبدیل نمیشوند چون در آن صورت باید در برابر پرونده سیاه خود پاسخگو باشند یا مثل قاضی منصوری از طبقه چندم هتل به پایین پرتاب خواهند شد. در سالهای اخیر مقامات سابق و چهرههای متعددی نخست در قالب یک اصلاحطلب از کشور خارج شدهاند، اما به سرعت به مدافع سرسخت خامنهای و ایدههای او تبدیل شدند تا هم خانوادههای آنها از مزایای اختلاط با نظام برخوردار شوند و هم آنها بتوانند کسبوکارهایی را که در ایران دارند حفظ کنند.
ظریف در صورت امکان خروج از ایران از حیث ایدئولوژیک سرنوشتی بسیار مشابه این افراد خواهد یافت. چون علاوه بر نوستالژی قرار داشتن در مناصب قدرت و برخورداری از مزایای آن، در مدت چهار دهه نهتنها مدافع سرسخت نظام بوده بلکه در دوران وزارت خارجه دستگاه دیپلماسی را در اختیار دستگاههای امنیتی و سپاه قدس قرار داده تا به ترور و سرکوب و جنایت در خارج تحت پوشش دیپلمات ادامه دهند. ظریف میتواند سرنوشتی مشابه عطاالله مهاجرانی داشته باشد. البته ظریف با مهاجراتی دو تفاوت دارد: شبکهای که در آمریکا دارد و نیز مدرک دکترا و دانستن زبان انگلیسی که راهش را در دانشگاهها باز میکند. بسیاری از دانشگاههای آمریکا مانند مریلند و اوبرلین در سالهای اخیر بدون توجه به سوابق جمهوری اسلامی؛ مقامهای رژیم و سپاهیان را استخدام میکنند.
ممنوعالخروج
اگر تشخیص علی خامنهای و نهادهای امنیتی این باشد که ظریف در خارج کشور میتواند اسرار هویدا کند (ظنی که به محمد خاتمی داشتند) وی را ممنوعالخروج خواهند کرد. ممنوعالخروجی ظریف البته برخلاف «سید خندان» که ممنوعالخروجیاش برای هوادارانش یک نکته مثبت به حساب میآید چیزی به ظریف اضافه نخواهد کرد چون وی نهتنها هیچگاه اصلاحطلب نبوده بلکه برای فرار از مسئولیت خود را به طور رسمی فرمانبر خامنهای (با صفر درصد اختیار) معرفی کرده است. اگر طرح مجلس با عنوان «ممنوعیت خروج مسئولان نظام از کشور تا سپری شدن مراحل قانونی» که شامل وزرا، اعضای مجلس و معاونان وزرا میشود تصویب شود دیگر نیازی به ممنوعالخروجی موردی ظریف نخواهد بود. بر اساس این طرح مسئولان ارشد نظام تا سه سال پس از پایان مسئولیت، اجازه خروج از کشور را ندارند مگر اینکه دارای مجوز از نهادهای قضایی و امنیتی مانند وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه باشند. این طرح در کمیسیون قضایی مجلس به تصویب رسیده است.
ممنوعالخروج کردن موردی ظریف نیز بسیار آسان است چون برای فایل صوتی وی پروندهای در دستگاههای امنیتی و قضایی باز شده و مرتبط کردن آن با خود ظریف تنها با تکان دادن سر قلم ممکن خواهد شد. بنا به گفته علی ربیعی، سخنگوی دولت روحانی، تیمی شامل هیئتهای تخصصی وزارت اطلاعات، سازمان اطلاعات سپاه و مرجع قضایی دارند روی این پرونده کار میکنند. حتی اگر وزارت اطلاعات در این مورد هدف خاصی را دنبال نکند دو طرف دیگر خواهان قطع رشتههای وزارت خارجه و دیپلماسی در آمریکا با ظریف هستند و با اشاره دولت رئیسی یا فرماندهان سپاه ظریف را در تله خواهند انداخت (مثل کاری که با موسویان کردند).
ظریفِ ممنوعالخروج برخلاف محمد خاتمی هیچ سرمایه سیاسیای در میان منتقدان رژیم نخواهد داشت چون آنقدر دروغ درباره سرکوبهای جمهوری اسلامی گفته و آنقدر دستش در پروندههای ترور و آدمرباییها در خارج کشور آلوده است که نیروهای سیاسی سراغ وی نخواهند آمد. او همچنین سرمایه سیاسیای در میان ولایتمداران نیز نداشته و نخواهد داشت چون آنها از ابتدا منتقد برجام و روابط ظریف با دموکراتهای آمریکا بودند. سرنوشت وی در ایران تدریس در چند دانشگاه و انتشار خاطراتش بعد از سانسور آن از طرف اطلاعات سپاه خواهد بود. بعد از توافق برجام بخشی از اصلاحطلبان ظریف را به مقام مصدق ارتقا دادند بدون توجه به اینکه وی همیشه پادوی ولی فقیه بوده و بهرغم ادعایش در باب اجتهاد در دیپلماسی (مجتهدی که از خامنهای تقلید میکرد) سری هم در فعالیتهای میدانی (از جنسی که قاسم سلیمانی در آنها درگیر بود) داشته است.
چرا خواننده اسطورهای میگفت مرلین مونرو را کشتند؟
همسران نامزدهای انتخابات؛ زنان ناشناس