بحث تحریم انتخاباتى که مردم تنها حق داشته باشند به منتخبین مشتى ملا در شوراى نگهبان راى بدهند از اولین دورهى انتخابات در جمهورى جهالت اسلامى در میان این یا آن گروه سیاسى، و این یا آن متقاضىِ رد صلاحیت شدهى وکالت و ریاست جمهورى مطرح بوده است ولى تا امروز هرگز شعار تحریم انتخابات به یک جنبش مردمى در ایران بدل نشده و اینچنین در میان مردم، از همه اقشار و طبقات، جا نیافتاده بوده است.
حالا این نه جریانها و طیفهاى سیاسى که خود مردم ایرانند که سردمدار جنبش تحریم انتخابات هستند و دارند حتى آن دسته از گروههاى سیاسى و فعالین مستقلى که هیچگاه به جنبشهاى شکل گرفتهى بیرون از طیفهاى حکومتى عنایتى نداشتند را به دنبال خود مىکشند.
تنها گروهى که هنوز، تنها چند روز مانده به انتخاباتِ دروغین، همچنان سکوت کرده اتفاقا همان جمع نامتجانسى است که هر چهار سال یک بار در بزنگاهى اینچنین، در صف اول حمایت از یکى از نامزدهاى تائید شدهى ملایان به اشکال مختلف جولان مىداد. منظورم همان هنرمندان اسم و رسمدار ایرانند که در روز راىگیرى انگشت مهرخوردهاشان را با افتخار در شبکههاى اجتماعى به نمایش میگذاشتند.
پیداست که روى سخنم با آن دسته از هنرمندان رانتخوارى نیست که در طرحهاى به اصطلاح هنرى موسسات وابسته به سپاه و بسیج فعالند. تکلیف جامعه با آنان روشن است. آنها اگر سکوت کرده و تا کنون آشکارا از کسى حمایت نکردهاند از روى فرصتطلبى است چون مىدانند حالا مستقما با مردم روبرویند و باید چشم در چشم با خواست آنان مخالفت کنند.
خطابم به آنانى است که خود و آثارشان همواره در خطر حذف و سانسور بودهاند و گهگاه - همچون تحریم جشنواره فجرِ پیش از کرونا - به نداى وجدانشان پاسخ مثبت دادهاند.
نپیوستن به جنبش مردمى تحریم انتخابات ۱۴۰۰ را دیگر نمىتوان به دلیل عدم وابستگى به جریانات و گروههاى سیاسى توجیه کرد. آنان حالا ناچارند بدون پنهانکارى رابطهاشان با مردم، خواستگاه هنر و سرچشمه محبوبیتشان، را روشن کنند.
در شرائط امروز ایران که صداى رساى مخالفت با شرکت در مضحکهی انتخاباتِ فرمایشى از هر سو بلند است و ترس مردم از چماقداران ملایان بهشدت فرو ریخته، توقع زیادى نیست اگر از هنرمندان کشورمان انتظار داشته باشیم تا فرصت هست بى پردهپوشى هوادارانشان را به حمایت از جنبش مردمىِ تحریم انتخابات ترغیب کنند.
لاف رد صلاحیت هاشمی