می فرماید:
«من، فرخ نگهدار، فدایی خلقم. اگر فریادم ذره ای به بیداری خلقم کمک کند، بگذار همه پرخاش ها و دشنام ها و دروغ ها بر سرم آوار شوند.»
تا آن جا که من اطلاع دارم فداییان خلق، که اول اش چریک فدایی خلق بودند، و بعدها، بدون اجازه کسانی که با نام «چریک فدایی خلق» در دوران قبل از انقلاب کشته شدند، کلمه ی چریک را از ابتدای نام شان بر داشتند و تبدیل به فدایی دست خالی خلق شدند، زندگی پر ماجرای شان را در مناطق محروم کشور و کارخانه ها و محلات فقیر نشین می گذراندند، و چریک فدایی یی نداشتیم که مثلا در لندن ساکن باشد، و به امر خرید و فروش -حالا برای کی اش بماند- مشغول باشد.
حالا فدایی خلق از سیاهکل به لندن رسیده چه صیغه ای ست ما نمی دانیم! دستکم اسم تان را عوض کنید بگذارید مخلص خلق، چاکر خلق، نوکر خلقِ ساکن کشور ملکه، که دستکم به تان بیاید!
شما چه جوری می خواهی در لندن فدای خلق شوی، رفیق سابق!
بعد هم این خلق را بردارید به جای اش بگذارید جمهوری اسلامی!
یعنی بفرمایید که مخلص جمهوری اسلامی هستید، چاکر ش هستید، نوکر ش هستید، و ساکن انگلستان هم هستید که در و تخته با هم جور در بیاید و اسم تان با مسما شود.
فدایی خلق! :) چه با مزه!
حالا این را هم بفرما چه جوری فریاد تان در بی بی سی و ایران اینترنشنال به بیداری «خلق تان» کمک می کند؟ ما که تا حالا هر چه شنیده ایم لاس خشکه زدن با حکومت و اعوان و انصارش بوده! فریاد تان را شما کجا می کشید که ما نمی شنویم؟!
و بالاخره فرموده اید، « بگذار همه پرخاش ها و دشنام ها و دروغ ها بر سر م آوار شوند!»
والله ما ندیده ایم که خلقی که شما حاضرید به خاطرشان فدا شوید به سرشان زده باشد و به امثال شما پرخاش کنند یا دشنام بگویند.
پس از دو حال خارج نیست:
خلق مورد نظر شما حالت روانی دارد و به سرش زده که به شما پرخاش می کند یا این که شما که فدایی خلق هستید، فدا شدن تان به صورتی ست که فریاد مردم را به هوا بلند می کند!
شاید هم بگویید دشمنان خلق و سلطنت طلبان صدای شان را روی شما بلند می کنند و به شما دروغ می بندند! عجب! پس خلقی که شما فدایی آن ها هستید و آن ها قاعدتا باید طرفدار شما باشند، چرا این دشمنان را دستکم با نوشته ای، گفتاری، چیزی سر جای شان نمی نشانند و بیشتر به این دشمنان تمایل دارند تا شما؟!
باز هم در هیچ جا و مطلقا هیچ جا ندیده ایم، کسان که هیچ، کسی در هواداری از شما و مظلومیت تان سخنی بگوید یا مطلبی بنویسد یا برنامه ای بسازد!
جناب رفیق سابق!
بهتر است خودتان را به پزشک روانی نشان دهید چون یک حالتی هست به نام توهم، که آدم با مراجعه به پزشک و خوردن داروهای سنگین شاید بتواند خود را معالجه کند. نگاه کنید به محمود احمدی نژاد که جدیداها، چقدر پسر خوبی شده و دیگر از هاله ی نور و اتمی شدن توسط امریکایی ها و اختراع اتم در آشپزخانه توسط دختر شانزده ساله صحبت نمی کند!
یخرده به خودتان استراحت بدهید و به خاطر ۵۰ یورو ۱۰۰ یوروهای تلویزیون های فارسی زبان خودتان را هلاک نکنید شاید حال تان بهتر شود!