قبل از بررسی سخن آقای خامنهای در مورد اعاده حیثیت از برخی از کاندیداهایی که احراز صلاحیت نشدند، وخط بطلان بر انتخابات کشید، لازم است که بررسی شود که از دید آقای خامنهای و فقهای شورای نگهبان و سایر فقیهان ذوب در ولایت مطلقه در این رژیم رأی دادن و مراجعه به رأی مردم چه معنائی دارد؟
از دید آقای خامنهای و فقهای شورای نگهبان و سایر فقیهان ذوب در ولایت مطلقه رأی دادن به معنا رجوع است و رجوع خوانده میشود. کسانی که از فقه و حقههای فقهی اطلاع دارند، میدانند که مراجعه به رأی و رأی دادنها رجوع خوانده میشود. رجوع خوانده میشود یعنی چه؟
در اینجا فقها از توریه که دروغ مضاعف است استفاده میکنند، به این معنا که در نظر و عمل آنها امامت امت یعنی ولی فقیه انتخابی نیست. اما برای اینکه سر مردم را هم شیره بمالند و بگویند که مردم هم در امور شرکت و دخالت دارند، با رأی دادن از آنها بیعت گرفته میشود، مانند بیعتهایهای خلفای امویها، عباسیها و یا... در این بیعتها بارها اتفاق افتاده که برای محکم کاری تجدید بیعت میکنند و انتخابات در این رژیم در ذهنی حاکمان یعنی تجدید بیعت به این علت است که آقای خامنهای میگوید: به پای صندوقهای رأی بروید و برای ایران رأی بدهید. بنابراین وقتی گفته میشود رأی دادن و انتخابات در عمل و نظر فقها یعنی تجدید بیعت و در ذهن و نظر مردم رأی دادن و شرکت در انتخابات یعنی وسیلهای برای رسیدن به حق حاکمیت خود. و احدی هم تا به حال متعرض این مسئله نشده است که به لحاظ فقهی و کلک و حقههای آن رأی دادن یعنی رجوع و تجدید بیعت.
این بار آقای خامنهای منظور از رأی دادن را که بیعت است با زبان بی زبانی بیان کرد. و تغییر شکل جمهوری اسلامی را به فرم جدید حکومت اسلامی را آشکار ساخت. وی در سخن خود در مورد اعاده حیثیت از برخی از کاندیداهایی که احراز صلاحیت نشدند، در مورد شرکت در انتخابات و جمهوریت خطاب به همه گفت: «جمهوری اسلامی همان مردمسالاری دینی است که نماد و تجلی جمهوریت آن فعلا در انتخابات میباشد که در آینده ممکنست انتخابات نداشته باشیم ولی در شکل دیگری مردمسالاری و انتخابات و جمهوریت متجلی گردد». دقت میفرمائید که چگونه با وقاحت تمام چه گفت؟ وی با اشاره گفت که ما از جمهوری اسلامی به حکومت اسلامی عبور میکنیم که در آنجا انتخابات به معنای امروزی وجود نخواهد داشت. این خطی بود که داده شد به کسانی که باید بدانند و عمل کنند. و احدی هم در این تلویزیونها عریض و طویل و تحلیل گران و کارشناسان و فعالان سیاسی به این مسئله به این مهمی که پایان جمهوریت را در بر داشت توجهی نکرد.
قبلاً هم یکی از اعضای خبرگان رهبری گفته بود که این انتخابات یعنی اینکه انتخاب بهترین کسی که بتواند منویات رهبری را تحقق ببخشد است و نه چیز دیگری و نه انتخاب مردم.
اصلاح طلبان دیگر منتظر چه هستند؟ این هم از جمهوریت که آقای خامنهای آشکارا آب پاکی روی دست همهتان ریخت. و گفت انتخابات بی انتخابات. چگونه میشود به شما حالی کرد که قطار اصلاح طلبی مدت مدیدی است که رفته و باز نخواهد گشت. چرا اینقدر حقیر و ذلیل شدهاید، چرا جرأت نمیکنید که انتخابات را تحریم کنید و از ترس و حقارت میگوئید که ما کاندیدا و نامزد برای ریاست جمهوری نداریم. و حال هم بخشی از آنها به شرکت در انتخابات باز گشتهاند.
حیدر مصلحی وزیر اطلاعات دولت احمدینژاد در یک گفتوگوی تصویری که بخشهایی از آن دو روز گذشته در شبکههای اجتماعی منتشر شد گفت: «در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲، یکسری جلسات داشتیم که در این جلسات بحثهایی میشد که کف خیابان وضعیت چطور است.» میگوید: به خاطر اقبال به اکبر هاشمی رفسنجانی در انتخابات سال ۱۳۹۲ تصمیم به رد صلاحیت وی گرفته شد. اصلاح طلبان و اعوان و انصار رفسنجانی، این فرصت را غنیمت شمرده و میخواهند از کسی که خود موجب و معمار چنین فسادها و نابودی کشور شده است، قهرمان و پیغمبر بسازند، بلی رفسنجانی قهرمان است اما در فساد و جنایت و در پایه گذاری چنین رژیم فاسد و ویرانگر و غارتگری.
من اکنون نمیخواهم که سیاهه اعمال آقای رفسنجانی در طول مدت قدرتمداریش، به استناد یادداشتها و مصاحبهها و سخنرانیهای خود او، را اینجا بیان کنم اما با عنایت به اعترافات خود آقای رفسنجانی در یادداشتهای روزانه دو ران ریاست مجلس و دوران ریاست جمهوریش، وی در سایه ولى فقیه، اعمال کننده قدرت مطلقه بوده است خود رفسنجانى اعتراف مىکند که در قلع و قمع همه جریانهایى که در جهت مخالف نظر او بودهاند، از آمران و عاملان اصلى بودهاست. و هدفى جز دستیابى به قدرت مطلقه و تملک قهرى و انحصارى حکومت و حاکمیت نداشته است. با استناد به اعترافات کتاب عبور از بحران و سایر کتابهای خاطراتش حد اقل تا دوره اول و نیمه دوره دوم ریاست جمهوریش، در سایه ولى فقیه، اعمال کننده قدرت مطلقه او بوده است.
آیا فراموش کردهاید و یا میخواهید خود را به تجاهل بزنید. آقای رفسنجانی، او یکی از مهمتری کسی بود که کودتای خرداد ۶۰ را سازماندهی کرد و به آقای خمینی هم نوشت که ما میخواهیم ولایت فقیه و حاکمیت فقه را پیاده کنیم و آقای بنی صدر اسلام آزادی و ملی را میخواهد. آیا این آقای رفسنجانی نبود که با کارگردانی خود جنایتکاری مانند خامنهای را بر گرده ملت ایران سوار کرد و کشور و ملت را به ورطه نابودی سوق داد، مثل اینکه این رفسنجانی نبود که آقای خامنهای برای اولین بار با دست آقای وی در دوره اولین ریاست جمهوریش خط سومیها و یا همین اصلاح طلبان امروز را از صحنه سیاسی حذف کرد. بگذرم
آقای مصلحی آشکار ساخت: که گزارشی را طبق همین شرایط ارائه کرده است که در این انتخابات آقای هاشمی رای میآورد. وی تصریح کرد در گزارشی دو صفحهای «هزینه و فایده تایید یا رد صلاحیت ایشان را بر اساس حفظ نظام» نوشته است. وی افزود: «بعد هم جمع بندی کردم که با توجه به موقعیت نظام، به مصلحت نظام است که ایشان رد صلاحیت شود.» و رد صلاحیت هم شد. افشای این مطلب در چنین موقعیتی به نظر من سه هدف مهم در بر دارد.
یکی اینکه میگوید این مردم نیستند که رئیس جمهور انتخاب میکنند، بلکه حاکمیت و نظام است که انتخاب میکند چه کسی باید رئیس جمهور شود و صلاحیت چه کسانی باید رد شود.
دوم: تأیید میکند گفته آقای خامنهای و نظام را که هر وقت نظام صلاح دید، انتخابات و جمهوریت در شکل دیگری متجلی میگردد و «ممکنست انتخابات نداشته باشیم ولی در شکل دیگری مردمسالاری و انتخابات و جمهوریت متجلی گردد» یعنی اینکه بر خواهیم گشت به حکومت اسلامی و نه جمهوری اسلامی که از قضا تصمیم این هم در پاریس و در آن «طرح سری چگونگی قبضه کردن قدرت در انقلاب ۵۷» که آقای دکتر یزدی به آقای خمینی ارائه کرده است گرفته شده. توضیح اینکه: آقای دکتر یزدی که طرح سرّی چگونگی قبضه کردن قدرت را ارائه کرده است، در مرحله سوم طرحش آمده:
«مرحله سوم - تاسیس حکومت (جمهوری) اسلامی بر اساس قانون اساسی جدید.
به طوری که در اصل نسخهِ خطی (در پیوستها) دیده میشود، در این برنامه، تنها یک تغییر داده شده است. در متن پیشنهادی آمده بود: تأسیس حکومت جمهوری اسلامی بر اساس قانون اساسی جدید. در متن اصلاح شده کلمه جمهوری خط خورده است. یک اصلاح هم در سطر اول شده است و آن حذف «نظام سلطنتی» بود که بعد از صحبت به همان صورت پیشنهادی باقی ماند. برخی از اصلاحات خط خود آقای خمینی است و برخی خط حاج سید احمدآقا.
در مورد حکومت اسلامی بحث شد که مفهومی عامتر از جمهوری اسلامی است با «جمهوری اسلامی» در واقع ما نوع «حکومت اسلامی» مورد نظر و قبول را مشخص میکنیم، که خود یک گام به جلوست. اما این بحث به جایی نرسید و من هم تسلیم نظر حاج احمد آقا شدم.» (خاطرات دکتر یزد، ج ۳، ص ۱۲۸و۱۲۹.)
تأمل در این بخش از خاطرات او تأمل کننده را از دو واقعیت بسیار مهم و تعیین کننده آگاه میکند:
● نکته اول: جمهوری اسلامی مرحلهای ازحکومت اسلامی است و آقای دکتر یزدی با آن موافق شدهاست. و
● حکومت اسلامی که جمهوری اسلامی مرحهای از آن بودهاست، به قطع و یقین نمیتوانسته است برپایه «ولایت با جمهور مردماست» ایجاد گردد. زیرا جمهوری یعنی ولایت جمهور مردم و مرحله بعدی نمیتواند داشته باشد. آقای دکتر یزدی مینویسد تسلیم نظر حاج احمد آقا شدهاست.
و سوم: دو قطبی کردن جامعه برای شرکت در انتخابات. بعد از این افشای آقای مصلحی اصلاح طلبان و اعوان انصارشان در داخل و خارج از کشور به تکاپو افتادهاند که باید رأی داد و تصمیم نظام به رئیس جمهوری رئیسی را بر هم زد. و این تبلیغات بعد از اینکه آقای کروبی اعلان کرد که باید به نفع آقای همتی رأی داد یا رأی من برای آقای همتی است، به اصلاح طلبان جان تازه بخشید و تبلیغات خود را به شرکت در انتخابات چند برابر کرد که بله ما باید تصمیم حکومت را با انتخاب همتی بر هم بزنیم. چقدر اینها به خاطر عشق به قدرت و حفظ نظام و اینکه روزی به قدرت باز گردند، خود و دیگران را گول میزنند. و چقدر اینها که خود روزی که در قدرت بودند، مردم را رنگ میکردند و به قول اصفهانیها گنجشک را رنگ میکردند و به جای قناری به مردم میفروختند، حالا خود، در دام آن فریب افتادهاند و میخواهند به خود بباورانند که اگر همتی انتخاب شود، تصمیم نظام بر هم میخورد. با اینکه بارها تجربه شده، غافل هستند که آقای همتی آن شخصیت و آن جریزه را ندارد که در برابر آقای خامنهای و سپاه و نیروهای امنیتی ایستادگی کند؟ آقای خاتمی با بیش از ۲۰ میلیون رأی نتوانست در برابر قدرت حاکم عمل کند و در نهایت اعتراف کرد که من تدارکاتچی بودم و آقای روحانی که خیلی قدرتمندتر از آقای همتی بوده و هست و در مناظرههای ریاست جمهوری از تعدادی از خط قرمز نظام هم گذشت ولی جرأت نکرد در برابر حاکمیت بایستد. اگر همتی هم با کمک و حمایت کروبی و اصلاح طلبان رئیس جمهور شود، او هم همان کاری را میکند که آقای رئبسی و جز این راهی ندارد. و آقای کروبی با اعلان اینکه در انتخابات به نفع آقای همتی شرکت میکند، خود مایه شکاف و دو دستگی بین اصلاح طلبان شد، زیرا آقای میحسین موسوی اعلان کرد:
«در صورت تداوم بدعت نظارت استصوابی عنوان جمهوری اسلامی ایران در زمانی نه چندان دور بی معنا خواهد شد. ضمن احترام به همه هموطنان، در شرایط چنین ناپایدار و پر ابهام بنده به عنوان یک همراه کوچک، در کنار کسانی خواهم ایستاد که از انتخاباتهای تحقیرآمیز و مهندسی شده به جان آمدهاند» شاید این گفته اآقای موسوی به اینکه «عنوان جمهوری اسلامی ایران در زمانی نه چندان دور بی معنا خواهد شد.»، از سخنان خامنهای که «جمهوری اسلامی همان مردمسالاری دینی است که نماد و تجلی جمهوریت آن فعلا در انتخابات میباشد که در آینده ممکنست انتخابات نداشته باشیم ولی در شکل دیگری مردمسالاری و انتخابات و جمهوریت متجلی گردد»، این استنباط را کرده است و یا اینکه با تجربههای خود به این نتیجه رسیده است.
آقای تاج زاده که با مخلوط کردن درست و نادرست برای اغفال مردم به نحوی که مردم خیال کنند به دنبال منافع آنها است، میگوید:: «کودتای انتخاباتی شده است». آیا حقیقت را میگوید خیر! چرا؟ سئوال این است که اگر آقای تاج زاده که خود را برای ریاست جمهوری نامزد کرد و شورای نگهبان صلاحیت او را رد کرد. اگر صلاحیت وی شما رد نشده بود و تأیید شده بود، آن وقت این خیمه شب بازی کودتای اتنخاباتی نبود؟ آقای تاج زاده شما و سازمان شما که در کودتای خرداد ۶۰ علیه اولین رئیس جمهور بنی صدر شرکت داشتید و آقای نبوی مرشد شما به صراحت اظهار داشت: «البته من نمیدانم اگر در آن روز آن اقدام صورت نمیگرفت و ماجرای بنیصدر آنطور نمیشد، الآن وضعیت ما بهتر بود یا نه؟» و همچنین آقای نبوی با صراحت در نامه به آقای رفسنجانی گفت: با پیروزی انقلاب، «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی» را تأسیس کردیم. سازمان ما مبارزه بی امان با منافقین، لیبرالها (یعنی نهضت آزادی)، بنی صدریها، گروههای ضد انقلاب چپ و راست، عمل کردیم... وحداقل بر جنابعالی پوشیده نیست.» شما و سازمان شما که خود در کودتای خرداد شرکت داشتید و با آن کشتار علیه اولین رئیس جمهور کودتا کردید، آن کودتا نبود ولی وقتی صلاحیت شما تأیید نشد، کودتا انجام گرفت. از روزی که در خرداد ۶۰ کودتا به دست شماها انجام گرفت، پایان جمهوریت هم رقم زده شد، منتها چون شماها در قدرت بودید و به دست شما انجام گرفته بود، متوجه نشدید که جمهوریت پایان یافته است ولی امروز که قطار شما مدتها است رفته تازه متوجه شدهاید که جمهوریت در خطر است و یا پایان جمهوریت رقم خورده است. آقای تاج زاده شما فراموش کردید که مرحوم علی اکبرمعین فر در جلسه خیمه شب بازی عدم صلاحیت رئیس جمهور گفت: «انا لله و انا الیه راجعون» فاتحه آزادی و جمهوریت خوانده شد. شما تازه به هوش آمدهاید، این همه تذبذب چرا؟
بعضی دیگر از اصلاح طلبان امثال آقای عبدی، خزعلی و دیگران میگویند از تحریم و مشارکت نکردن چه چیزی عایدتان خواهد شد. تحریم یک میارزه فعال است که میشود، آن را به یک رفراندوم نه! به جمهوری مطلقه فقیه تبدیل کرد و باید با این مخالفتهای مدنی این به انحاء و اشکال مختلف انجام بگیرد و ادامه پیدا بکند. شرکت نکردن و تحریم انتخابات مبتنی بر آگاهی بعنوان یک کنشگر هر چه دامنه آن بیشتر بشود، کنشگری جمعی پرقدرت تر میشود و اثر گذاری آن بر خود و حتی حکومت چند برابر میشود. نگوئید و به خود نقبولانید که اگر ما هم نرویم دیگران میروند، هر کسی مسئول خود است و نه دیگران. و حتی ممکن است بسیاری بگویند که چه ما رأی بدهیم و چه ندهیم، حاکمیت یکی ار از صندوق بیرون میکشد، این بجای خود محفوظ ولی چرا دست من و شما در تأیید حاکمیت و جنایات و غارتگریها یش نسبت به یک رأی دادن سهیم و شریک باشیم.
شرکت در اتصابات انتخات نما و رأی دادن درست مثل این است که دزدان مسلح برای غارت اموال به منزل شما میآیند، و با اسلحه شما را تهدید میکنند که از سر جای خود تکان نخورید. شما هم از ترس کشته نشدن، تکان نمیخورید تا آنها تمام اسباب و اثاثیه قیمتی را که دارید بر میدارند و در حالی که میخواهند از منزل شما خارج شوند، شما صدا میزنید که مقداری پول و یا گردن بند طلا هم در آن گنجه هست، آن را هم بر دارید. حال خانه شما یعنی کشور شما غارت شده است و تنها آن گردن بند طلا یعنی یک رأی دادن برای شما مانده و شما خود با شرکت در انتخابات آن را به غارتگران تسلیم میکنید و هر عقل سلیمی میداند که این عمل یعنی اینکه شما به عمل غارتگران صحه میگذارید و در ظلم و جنایت آنها به نسبت همین صحه گذاشتن شریک و سهیم هستید.
در هر حال من در آن حد و اندازه نیستم که برای مردم تعیین تکلیف کنم. آدمی در هر اندازه و حدی هم که باشد، فقط باید آنچه را که میداند و یا میفهمد به اطلاع دیگران برساند اینکه بدان عمل میشود و یا نمیشود به دیگران بستگی دارد ولی مایلم که تجربههای آموخته شدهام را برای هموطنان خود بیان میکنم. اما تصمیم با شما و امر امرِ شما است.
محمد جعفری
[email protected]
هدف تاجزاده از باز تولید دروغ چیست؟ محمود دلخواسته
فرهنگِ ستایش مُردگان، مسعود نقرهکار