هر صنفی، ابزار کار مخصوص به خود را دارد:
نجار، اره و رنده؛ آهنگر، پتک و سندان؛ جراح، اسکال پل و همُستات....
ابزار کار آخوند هم زبان است!
زبانی که چرب باشد و با آن بتواند مردم را فریب دهد.
شب را روز نشان دهد، جنایت را محبت، فقر را غنا، نداشتن را داشتن!
شوخی نیست، آخوند می تواند با زبان اش کاری کند که در جایی که علم ثابت کرده دستکم تا فاصله ی ۱۴ میلیارد سال نوری، چیزی جز منظومه ها و سحابی ها و کهکشان ها وجود ندارد، وقتی عزیزی، بیماری اش خوب می شود، ما سر به سوی همین آسمان بر گردانیم و بگوییم: خدایا شکر ت!
انگار خدا در همین آسمان اطراف ما و نزدیک تر فاصله ی کره ی ماه تا ما حضور دارد و او بوده که عزیز ما را به ما بر گردانده و اکنون منتظر تشکر و سپاسگزاری ماست.
از این بحث که می تواند مفصل شود بگذریم.
گفتیم ابزار کار آخوند، زبان اوست.
او غیر از این زبان چیزی برای ماندگاری در جامعه ای که هر کس به شغلی مشغول است ندارد.
کار او زبان آوری ست.
آخوندها در گذشته، که صاحب مملکت نشده بودند، این ابزار کار را دائم تقویت می کردند و مثل یک فوتبالیست، که پاهایش را با تمرین قوی نگه می دارد، زبان شان را با مطالعه و یادگرفتن تکنیک های سخنوری، قوی نگه می داشتند.
آخوند، زبان اش هر چه چرب تر و شیرین تر می شد، در آمد ش بالاتر و مقام اش در اجتماع والاتر می شد.
به «یمن»ِ انقلاب اسلامی، ایران به دست آخوندها افتاد، و آن ها شغل شان از زبان آوری، به سیاست مداری تغییر یافت لذا دیگر ضرورتی برای تقویت زبان شان نمی دیدند و نمی بینند.
مثل مردی که به زن دلخواهش رسیده، دیگر از شیک پوشی و عطر زدگی و زبان مودب روزهای اول آشنایی خبری نیست و می توان با پیژامه و عرق گیر رکابی توری و جوراب متعفن سوراخ جلوی زن ظاهر شد.
آخوندها هم دیگر نیازی به زبان آوری نمی بینند و جلوی ملت همان طور که هستند، با زبانی که گاه تهوع آور است ظاهر می شوند. آن ها نیازی به مطالعه یا یادگرفتن تکنیک های سخنوری نمی بینند، و بد تر از عوام بی سواد و بی فرهنگ سخن می گویند.
یادش بخیر کسانی مثل عبدالرضا حجازی یا حتی حجت الاسلام محمد تقی فلسفی یا روحانی و سخنور مذهبی یی چون حسینعلی راشد که وقتی سخن می گفتند، مستمع حتی اگر بی دین و لامذهبِ شش دانگ بود، نمی توانست گوش بر سخنان -اغلب از نظر محتوا چرند- آن ها ببندد و تحت تاثیر سخنوری آن ها قرار نگیرد.
حالا دیگر دوران اوج گیری شخصی مثل آیت الله سید ابراهیم رییسی هاست که جملات اش نه سر دارد نه ته.
کلمات خارجی یی که برای بالا بردن ارزش سخنان اش به کار می برد نه صحیح است نه به اندازه ی تلفظ کلمات توسط کودکان قابل فهم.
ما ضمن سلام به رییس جمهور منتخب سد علی، در انتظار سخنان جدید و بدیع او در چهار سال آینده خواهیم ماند و آن ها را زیر ذره بین خواهیم گذاشت!
پاسخ رونالدو به پیام تبریک دایی
درسهایی تلخ و شیرین از انتخابات ۱۴۰۰