نقطه - ساعاتی قبل از اینکه خبر اعتراض شرافتمندانهی نمایندهی سوئد در پارلمان اروپا به حضور تریتا پارسی در پارلمان را ،روی سایت گویا ببینیم، در توئیتر از آن خبردار شدیم. چه اتفاق میمنی و چه حرکت امیدبخشی از سوی چارلی وایمرز رخداده است. از این بهتر نمیشد حق این مامور رژیم را کف دستش گذاشت. رهبرش در ایران انتخابات را «حماسه» میخواند و او هم در پارلمان اروپا، کناسه بدست، بدنبال پاکسازی رژیم است.
نشانههای زیادی هست که زمان عوض شده است. رژیم پس از قطع امید از اروپا و آمریکا، با وجود وابستگی حیاتی به حفظ روابط آرام با آمریکا، اما مدام به سوی دیوانگی بیشتر و احیای رویاهای بربادرفته انقلابیاش غلط میخورد. قدرت لابیهای جمهوری اسلامی کمتر و کمتر میشود. زیرا پول کمتری به آنها میرسد. نوع برخورد و بازشناسی از لابیهای جمهوری اسلامی از سوی ایرانیان مهاجر دچار تحول شده است. باید امیدوار بود که افشای روابط مالی و رشوهمحور فعالین این لابیها رواج بیابند.
اقدام مریم مٰعمار صادقی نیز بسیار ارزشمند بود. آمدن رییسی به جایگاه ریاست جمهوری ایران، زمینهی بسیار مهیا را به ایرانیان داده است تا با روشنگریهای خود، فردای اعمال خشن رییسی را تیزر سازی نمایند. باید که بسیاری از جهانیان را با این آدم جنایتکار آشنا کرد، تا ارتباطات دیپلماتیک با او، از پیش محکوم شده باشند.
روش جدید، الزامی است
سالها سخن از این بود که کسی صدای مخالفان رژیم را نمیشنود. گفته میشد که ما باید از درون خود به یکدلی و یگانگی برسیم و به نیرویی بزرگ در اپوزیسیون تبدیل شویم تا صدای ما را بشنوند. این مهم، در عمل مقدور نشده است. بیشک در هزاران برگه و ساعت به آسیبشناسی این کمبود و ناتوانی در فرآیند مبارزه با رژیم پرداختهایم و بسیاری نوشته و گفتهاند.
اگرچه «یکجای» کار ایرادی عمیق داشت که این «درهمتنیدگی» افکار، دلها و کنش مخالفان جمهوری اسلامی ایران، جان و قوام نمییافت. اما، از هر سو که به این فرآیند چندین دهه بنگریم، باید گفت که همهی عناصر این فرآیند بد و کمتوان نبودهاند.
- منظر یا ویژِن مبارزه با جمهوری اسلامی، ارکان خوبی داشته است. جامعهای سکولار دموکرات را برای ایران در افق ایدهآلهای خود داشتهایم.
- راهبرد و استراتژیهای پر توانی را نتوانستهایم به سپهر سیاسی خارج کشور بنشانیم و در دستیابی به راهبردهای مشترک از همان کمبودِ همسو شدن و هموند شدن، رنج بردهایم.
در چنین شرایطی، اما خوشبختانه، انسجام و همدلی بین طیفهای مخالفان جمهوری اسلامی مدام بیشتر شده است. نمیخواهیم از واژهی «برانداز» بهره بجوییم، زیرا میدانیم برای گروهی، دانسته و یا ندانسته، حساسیت و بازخورد میآفریند. اما انکار این واقعیت ممکن نیست که امید به اصلاح رژیم، اکنون دیگر در هیچ گوشهای از این سپهر سیاسی جایی ندارد و با عقل نمیخواند.
پس، منظر مبارزه با جمهوری اسلامی نحیف نگشته و مدام فربهتر شده است. هم در درون ایران و هم در خارج ایران، هر هفته به اردوی آنهایی که از جمهوری اسلامی قطع امید میکنند و برای ایرانی آباد و کشور انسان دارای کرامت، تلاش و اندیشه مینمایند، افزوده می گردد. افق زیباست! راه رسیدن به این افق دشوار! اینجاست، که باید به فکر دگرگونی در روشها بود. باید روشهای تازه را امتحان کرد. آنچه کردهایم، تا به امروز، ما را تا بدینجای کار را رسانده و ادامهی آن خسارتی کمتر از گذشته خواهد داشت. اما کارآرایی آن بسنده نبوده است. پس همراه کردن روشهای تازه، یا نیکو گرداندن روشهای آزموده، بیشک مفید خواهند بود.
دیالوگهای جدید با غربیها
اینک، زمان، زمان تاثیر بر غربیها و از راه برقراری دیالوگهای متفاوت است. باید از کلابهاوسها و فضاهای مجازی بیشترین بهره را برد. بهتر است و باید زبان این فضاها را از فارسی به انگلیسی تغییر داد. کاربرد زبان انگلیسی از سوی کاربران ایرانی توئیتر در دههی اخیر، نقش و تاثیر بسیاری در شناساندن چهره و ماهیت راستین رژیم و لابیهای او داشت. متاسفانه بلندگویهای رسایی چون مایک پمپئو را از دست دادیم. ولی استقبال ما از این دست نگرشها و صراحتها در برخورد با ماموران تکنوکرات رژیم در غرب، باید بسیار منسجمتر و سیستماتیکتر از قبل باشد. طیف جوان و پر انرژی، که سالهای زیادی را در غرب گذرانده، باید پشتیبان و علاقهمند به تشکیل سازمانهای دارای پتانسیل و هدف برای ساختن دیالوگ با غربیها باشد. بیشک «تکرو»ها و خود شیفتههای این طریقه، همچنان کارشکنی و تک صدایی را ادامه خواهند داد. ولی باید متوجه باشیم، فرهنگ غرب همیشه به کار گروهی سیستماتیک و دموکراتیک، مجبور است بها بدهد.
کسانی که میتوانند، باید به نگارش مقالات در رسانههای کشورهای اروپایی و آمریکا بیشتر همت گمارند. باید در افشای تاریخچه فعالیت و کارکرد اعضای لابیهای رژیم پرکار بود. نگارش مستمر و حضور پیگیر در رسانهها، «انکار»های ساختگی غربیان و «سازش»های پنهان با جمهوری اسلامی را آزار خواهند داد و محدود خواهند کرد. هر چه تعداد بزرگتری از خوانندگان و مخاطبان «حرف» مخالفان جمهوری اسلامی را شهروندان کشورهای غربی تشکیل دهند، روند ایجاد شبکهای که دست و پای جمهوری اسلامی را ببندد، آسانتر است.
در مقالهای اشاره داشتیم که تمایل رو به رشد جمهوری اسلامی به روسیه، از چشم غربیها پنهان نیست و ابدا مطلوب غربیها نیست. اما آنها بهایی را که مخالفان جمهوری اسلامی درخواست دارند، نمیپردازند. این توازن دراز مدت، امروز باید و میتواند بهم بخورد، مشروط به اینکه غربیها «جایگزین» برای جمهوری اسلامی ببینند. کارزارهای بزرگ اخیر در نفی جمهوری اسلامی، همصداییهای ملموس در بین افراد شناخته شدهی اپوزیسیون خارج از کشور و همرنگی و همسویی در بین مهاجرین ایرانی، میتوانند در دگرگونی استراتژیهای غرب در قبال ایران، ایجاد تحرک نمایند.
به زبان سادهتر، پس از چندین دهه، از کار روی مخاطب فارسزبان کم گذاریم و به کار روی مخاطب انگلیسیزبان بیفزاییم.
نگاهی به لینکها مربوطه بیاندازید.
https://news.gooya.com/2021/06/post-53313.php
https://news.gooya.com/2021/06/post-53268.php
نقطه
نبردِ «آقا»