Wednesday, Jul 14, 2021

صفحه نخست » زد و بند کثیف با طالبان! کار به کجا کشیده است که به طالبان آویخته‌اند! کوروش گلنام

Kourosh_Golnam_2.jpgآقای مجتبا (مجتبی) واحدی در ویدیویی که در آن هم‌کاری حکومت اسلامی و نیروی خونریز طالبان را ارزیابی نموده است با شگفتی پایه این همکاری را تنها از دید اقتصادی و برای بردن سهم پبشتر از قاچاق مواد مخدر و آسان شدن کار ترانزیت آن در همکاری با طالبان ارزیابی کرده‌اند. این موضوع می‌تواند بخشی از زد و بند با طالبان باشد ولی انگیزه اصلی نیست. توجه داشته باشیم که:

ـ طالبان نیز چون حکومت اسلامی، خود سال‌ها در کار قاچاق بوده است و راه‌های ترانزیت را نیز خوب یافته است و نیازی به یاری حکومت اسلامی ندارد؛
ـ امروز دیگر پوشیده نیست که حکومت ایران در پیوند با گروه‌هایِ مافیایی از اروپا تا آمریکای لاتین، از قاچاقچیان مواد مخدر است که یک ستون اصلی این روند پیچیده نیز حزب‌الله لبنان است که از دیر باز درآمریکایِ لاتین پایگاه داشته و شریک حکومت است.

آقای واحدی حتا پیش‌بینی کرده است که ترکیه نیز در کار ترانزیت قاچاق مواد با طالبان و ایران شریک خواهد شدکه از دیدِ من چنین چیزی امری دور از ذهن است. اگر به خبر تازه توافق ترکیه و آمریکا برای پاسداری از فرودگاه کابل و مدیریت آن پس از بیرون رفتن نیروهایِ آمریکایی از افغانستان و هشدار طالبان به ترکیه توجه کنیم، باور به چنین امری سخت‌تر می‌شود.

آن‌چه زمینه پنهان این هم‌کاری کثبف می‌تواند باشد

واژگونه تحلیل آقای واحدی، پایه اصلی این زد ‌و بند کثیف نه انگیزه اقتصادی (که آن هم به گونه‌ای می‌تواند در میان باشد) که بیش‌از هر چیز انگیزه سیاسی است. چرا انگیزه سیاسی؟
شگفت‌آور بود که چرا یک‌باره پیچ‌ومُهره‌هایِ دستگاه دروغ ساری، دروغ پردازی و دروغ پراکنیِ حکومت با پیش‌تازی چهره بدنام و مُهر‌ننگ خورده‌ای چون حسین شریعتمداری به تبلیغ مثبت برای گروه خون‌ریزی چون طالبان پرداخته و پس‌ازآن دیگران نیز یک‌به‌یک به شتاب وارد میدان شدند تا دستان خون‌چکان طالبان را پوشش داده و از او چهره‌ای قابل پذبرش نشان داده وچنین بنمایانند که طالبان دیگر آن طالبان گذشته نیست و حکومت باید با آن‌ها همکاری داشته باشد. البته طالبان که در این سال‌ها پایش یه دیگر کشورها باز شده و با دنیایِ متمدن روبرو شده است شاید تکانی خورده باشد ولی آن‌کس که تکانه‌ای حقیقی در او ایحاد شده باشد دیگر نمی‌تواند در میان طالبان بماند و کاروکوشش کند، گذشته از آن واژگونه دستگاه دروغ‌پراکنی حکومت، همین هفته‌گذشته ویدیویِ کوتاهی از افغانستان منتشر شد که چگونه طالبان بر کشته‌هایِ سربازان نیروهایِ نطامی دولت افغانستان شادی کرده و به‌شکلی توهین‌آمیزنسبت به کشتگان در زمینی رنگین از خون این سربازان فریاد الله‌اکبر سر می‌دهند. روز گذشته نیز که فیلمِ کوتاه کشتار ۲۲ تن نیروی ویژه دولت افغانستان پخش شد. این سربازان که خود تسلیم شده و دست‌ها را بالا برده‌اند ولی به رگبار بسته می‌شوند. اگر حکومت اسلامی و آخوند خامنه‌ای و وابستگان او دگرگون شدنی هستند، طالبان نیز می‌توانند دگرگون شوند!؟ چون این دو از یک چشمه می‌نوشند و از یک جنس و مواد اولبه ذهنی و ایدئولوژیکی ساخته شده‌اند. طالبان و حکومت آخوندها در ایران در خونریزی و سنگدلی و آدمکشی، هریکی به شیوه خود، شانه‌به‌شانه هستند.

چرا انگیزه سیاسی؟

نگارنده و دیگران بارها یادآور شده‌اند که حکومت در همه زمینه‌ها چه در درون و چه در بیرون از ایران شکست خورده است. در درون ایران انتصابات رسوا و هم‌سوییِ و هم‌راهی مردم در عدم شرکت، نشان‌داد که بیزاری از حکومت چنان است که حتا در درون نیروهای ارزشی بسیج و سپاه نیز ریزش چنان آشکار است که دیگر پنهان کردنی نیست. در بیرون از ایران نیز که همه آگاه هستیم به سبب دروغ گویی‌ها که پس از هر رویداد تلخ و دردناک که در ایران رخ داده است چون کشتار ۹۸، زدنِ عمدی هواپیمایِ مسافربری، ربودن مخالفان و اعدام آن‌ها از آن میان روح‌الله زم و یا اعدام پهلوان نوید افکاری، و یا آن‌چه در بیرون رُخ داده از آن میان دستگیری دیپلمات ‌ایرانی اسدی، به‌جرم برنامه‌ریزی برای بمب‌گذاری در گرد‌هم‌آیی مجاهدین و یافتن شبکه بزرگ جاسوسانِ حکومت در اروپا که هم‌چنان پی‌گرفته می‌شود، به دام افتادن یک شکنجه‌گر زندان اوین در سوئد که محاکمه او، آن‌گونه که گفته شده، با پرونده‌ای در چند ‌هزار برگ و سد (صد) شاهد به زودی آغاز خواهد شد که همه بازتابِ گسترده جهانی یافته است؛ کشف چند‌ین باره تُن‌ها مواد مخدر که یا در کامیون و یا در کشتی در پوشش‌هایِ گوناگون از ایران بارگیری شده بودند و... چنان بی‌اعتباری و ننگی تاریخی در بیرون نیز برایِ حکومت اسلامی به وجود آورده است که چاره‌ای ندیده‌اند که:
یک ـ پس از بیش ۴۲ سال ماهیت حقیقی خود را که از روز نخست"حکومت ولی فقیه" بوده است و نه "جمهوری" آشکار کرده و حکومت را یک‌دست کنند و همه‌ ارکان رژیم توتالیتر اسلامی را تنها در اختیار پیروانِ گوش‌ به‌فرمان رهبر بگذارند. رهبر خود‌خوانده اینک یک متهم به "جنایت علیه بشریت"، نه تنها به گفته ما ایرانیان که بنا به گفته عفو بین‌الملل و کمسیون حقوق بشر سارمان ملل، را نمایشی به ریاست جمهوریِ قلابی منصوب کرده است.
دو ـ بیرون رفتن نیروهایِ آمریکایی از افغانستان مجالی در اختیار آخوند خامنه‌ای و باندهای وابسته قرار داده است که در وضعیت بحرانی که در آن گرفتار آمده‌اند، به شتاب دست‌به‌کار شده تا اگر بتوانند به شیوه عراقِ پس از رفتن نیروهایی آمریکایی، در افغانستان نیز رفتار کنند و با پشتیبانی از طالبان آشکارا به زیان دولتِ قانونی افغانستان و مردم رنج کسیده آن‌جا وارد میدان شوند تا از این نمد کلاهی برایِ خود بسازند. ولی نه افغانستان عراق است و نه طالبان حشداشعبی، حزب‌الله لبنان و با حوثی‌هایِ یمنِ و دست پرورده آخوندها. مردم افغانستان مردمانی دلیرند و همه بیش از چهاردهه گذشته را در جنگ سپری کرده‌اند. این مردم هرگز به حکومت اسلامی ریاکارِ ایران اجازه به وجود آوردن امکان‌هایی چون عراق، لبنان، سوریه و یمن را نخواهند داد. از سوی دیگر طالبان نیرویی مستقل است و هرگز به آلت دست بی‌اراده حکومت ایران مبدل نخواهند شد. همآن‌گونه که آقای مجتبا واحدی در بخشی نیز به درستی اشاره کرده‌اند، طالبان به لحاظ ایمان و اعتقاد بسیار قوی‌تر از آخوندهایِ فاسدِ در حکومت ایران هستند. طالبان قدرت مذهبی خطرناک و خونریزی است که نمی‌شود به سادگی آن‌ها را بازی داد. بنابر‌این با توجه به روش همیشگی حکومت اسلامی که چند سویه برنامه‌ریزی می‌کند، پاک و تمیزکردن چهره‌ودستانِ خونینِ طالبان و نزدیکی به آن‌ها چند سویه است.

از دوستی با طالبان چه برنامه‌ای دارند؟

اگر بتوانند:
ـ با دادنِ امتیازهایی که هنوز روشن نیست چه میزان و چگونه باشنداز آن میان شاید عبور ساده‌تر قاچاق از مرزها که خود نیز سود بیش‌تری ببرند، دادن اسلحه‌هایِ سنگین‌تر مورد نیاز طالبان، پشتیبانی سیاسی در منطقه که برای طالبان می‌تواند سودمند باشد، اندک، اندک نفوذ بیش‌تری در افغانستان بیابند؛
ـ در هنگام بروز ناآرامی در ایران، خیالشان از بیش‌ترین بخشِ‌هایِ مرزهایِ شرقی خود آسوده باشد،
از همه این‌ها مهم‌تر ولی می‌توان گمان بُرد که دو هدف اصلی دیگر باشد که پنهانی با طالبان به توافق رسیده ‌باشند:
یکی پشتیبانی طالبان از حکومت به‌هنگام نیاز حتا ورود به خاک ایران؛
و دیگری سودبُردن از طالبان به عنوان لولویِ سرخرمن برای ایجاد هراس در مردم که از ترس اژدهایِ طالبان با افعی‌هایی حکومت اسلامی سرکنند و دَم نزنند.
از دیدِ من همه این زد و بند کثیف ناشی از هراس و ترس حاکمیت از خیزش دوباره مردم ناخشنود و جان به لب رسیده و بالا‌گرفتن اعتراض‌ها و اعتصاب‌ها است که این بار شاید سرکوب ِآن برای حکومت ناشدنی باشد و سرنوشت مردم ایران با حکومت اسلامی را تعین کند. بنابر‌این به‌گمان من پخش کلیپ‌هایی از خشونتِ طالبان، شلاق زدن زنان در خیابان و... که اینک در ایران دست به دست می‌شود می‌تواند پشت‌پرده از سویِ خودِ حکومت منتشر شده و در آینده نیز بیش‌تر منتشر شوند.
نکته آخر این که شایددر قسمت شرق، شمال شرقی و در خراسان که رفت‌و‌آمد آفغانستانی‌ها زیاد است گاه برای ترساندن مردم، به طالبان اجازه مزاحمت‌هایی را بدهند تا در راه هدف‌هایِ شوم خود مردم را بیش‌تر هراسناک کنند.
زد و بند کثیف با طالبان و آویختن آخوند خامنه‌ای و دستگاه‌هایِ مافیایی او به گروه خون‌آشامِ طالبان، نشانی از نهایت زبونی و آوایِ شکستن استخوان‌هایِ پوسیده حکومت اسلامی است.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy