ایندیپندنت فارسی - مجید محمدی
جریان چپ، سلطهطلبی و رفتار تهاجمی اسلامگرایان را در حاشیه قرار داده و آن را واکنشی می پندارد
شرکت انریکه مورا به نمایندگی از اتحادیه اروپا در مراسم تحلیف رئیسی با انتقادهای بسیاری روبرو شده است
***
تبدیل شدن به مواد تبلیغاتی
در اوایل همهگیری کرونا بنا به گزارش کیهان تهران، شهردار لندن به شهردار تهران گفته است که تهران از لندن در مقابله با کرونا جلوتر است. (۷ اردیبشهت ۱۳۹۹) شهردار لندن این نوع انعکاس سخنان خود را رد کرد، اما جای این سوال باقی است که در اوج بحران کرونا در لندن، شهردار این شهر چه "جی جی باجی"ای با شهردار تهران داشته است؟ آیا او کاری مهمتر از سخن گفتن با شهردار ام القرای تروریسم و فساد و گسترشطلبی نداشته است؟
اگر این نقل قول کیهان تهران درست باشد، سه نکته را در باره شهردار لندن می گوید. اول اینکه او مثل همه «احمقهای مفید» غربی در خدمت دستگاه تبلیغات جمهوری اسلامی عمل می کند (مثل جرمی کوربن رئیس سابق حزب کارگر بریتانیا که برای پرس تی وی کار می کرد؛ تعداد این احمقها در احزاب چپ غربی کم نیست، اما در احزاب دست راستی هم گهگاه از آنها می توان پیدا کرد). دوم اینکه اگر چپها قدرت را در هر کجای عالم در دست بگیرند به آلت دست دیکتاتورها تبدیل می شوند چون می خواهند با فعالان چپ دیگر جوامع که اکثرا فاسد و بی لیاقت هستند، ارتباط داشته باشند (جهان گرایی). و سوم آنکه از فرط بلاهت، آمارهای دروغ جمهوری اسلامی را باور می کنند.
مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی
ایستادن در کنار ناقضان حقوق بشر
جان کری در خدمت به جمهوری اسلامی حتی از مدلین آلبرایت که رویداد ۲۸ مرداد را به غلط کودتا نامید (نام برکناری قانونی نخست وزیر توسط شاه کودتا نیست) تا دل مقامات جمهوری اسلامی را به دست آورد، بیشتر خدمت کرده است. او با نقض قانون لوگان در دوران ترامپ مدام به ظریف مشاوره می داد (به سه موردش خود وی رسما اشاره داشته است). او محور جمع آوری چندین نامه در مخالفت با خروج ایالات متحده از برجام و بعد تقاضای رفع تحریمها بوده است. او و همکارانش همکاری قابل توجهی با لابی جمهوری اسلامی در تبلیغ به نفع جمهوری اسلامی داشتند. سناتورهای دمکرات و برخی اعضای دمکرات مجلس نمایندگان امریکا نیز همانند کری برای رفع تحریمها و ریختن دلارهای بیشتر به جیب مقامات جمهوری اسلامی تلاش کردهاند در حالی که سربازان امریکایی مورد حملهی نیروهای سپاه قدس در عراق قرار می گرفتند.
سناتور دمکرات الیزابت وارِن از ایالت ماساچوستز حتی خواهان رفع تحریمهای تسلیحاتی جمهوری اسلامی شد که همانا خواستهی حکومت اسلامی است تا خاورمیانه و شمال افریقا را بیشتر درگیر جنگ داخلی و آتش افروزی کند. در یک دوره آنها بحران کرونا را بهانه کرده و خواستار لغو یا تعلیق تحریمها شدند در حالی که دارو و تجهیزات پزشکی هیچگاه تحریم نبودهاند و علی خامنهای می توانست در کنار عدم صدور فتوا برای منع ورود واکسن از امریکا و بریتانیا، با منابعش برای دهها سال برای مردم ایران دارو و واکسن تهیه کند.
دول اروپایی که شریک تجاری جمهوری اسلامی ایران هستند در موارد بی شمار (از جمله طرح «راه حل نهایی» نازیها توسط سایت خامنهای) از اتخاذ موضعی صریح در قبال اظهارات یهودستیزانه و نقض حقوق بشر در ایران پرهیز کردهاند. نیلس آنن، وزیر مشاور دولت آلمان در امور خارجی از حزب سوسیال-دموکرات در مراسم بزرگداشت سالگرد انقلاب اسلامی در سفارتخانهی ایران در برلین در سال ۱۳۹۸ شرکت کرد و همزمان رئیس جمهوری سوسیال- دموکرات آلمان، فرانک والتر-اشتن مایر، سالگرد تأسیس حکومت اسلامی ایران را "از سوی ملت آلمان" به حکومت ایران تبریک گفت. البته وزارت خارجه آلمان به دلیل سابقهی یهودکشی این کشور پوستر «راه حل نهایی» را محکوم کرد.
اعضای شورای اتلانتیک و شورای روابط خارجی امریکا که بخشی از آنها در دورههایی مقام سیاسی و دولتی بودهاند در مطالب خود گویی برای خبرگزاری فارس و تسنیم و ایلنا و ایسنا کار می کنند: آنها در مورد ایران گزارش نمی دهند بلکه از جمهوری اسلامی و قدرت آن ستایش می کنند. جمع دیگری از این "احمقهای مفید" (فمنیستهای سوئدی) نشان سرکوب جمهوری اسلامی یعنی حجاب را بر سر کرده و به دست بوسی مقامات جمهوری اسلامی رفتند تا تنوع گرایی و هویتگرایی دولتی و حزبی خود را به اثبات برسانند. چنان که می بینید فهرستی بسیار طولانی از این "احمقهای مفید" و اقدامات آنها وجود دارد. چرا این احمقها به جای در نظر گرفتن امنیت و منافع ملی خود به جمهوری اسلامی خدمت می کنند؟
تنفر از کشور خود
سیاستمداران چپ غربی به دلیل شرمندگی و احساس گناه از قدرت و ثروت دولتهای خود هر اتفاق دل ناچسبی که در عالم بیفتد نخست کشور خود را ملامت می کنند. از نگاه آنها همه عالم بیگناه و قربانیاند و اگر خطایی می کنند تقصیر دولت آمریکا و دول اروپایی است.
هیچ دولت یا گروهی برای رفتارهای خود مسئول نیست جز دولت ایالات متحده و دول اروپایی. آنها این موضوع را به تاریخ دولتهای غربی ربط داده و تاریخی پر از سلطه و استعمار می سازند گویی ملتهای دیگر در طول تاریخ همه نماد و تجسم زندگی مسالمت آمیز و عدالت و احترام متقابل بودهاند و تنها غربیان به دنبال سلطه بر دیگران بودهاند.
از نگاه این نسل از سیاستمداران، اروپاییان و امریکاییهای اروپایی تبار با نژاد پرستی دیگر ملتها را عقب نگاه داشته و از توسعهی آنها جلوگیری کردهاند و امروز باید منابع خود را به سمت آنها سرازیر کنند (نگاه کنید به مواضع دولت بایدن در مورد علل مهاجرت از آمریکای مرکزی و جنوبی به ایالت متحده)
تصور جمهوری اسلامی به عنوان نیرویی ضد امپریالیستی
نیروهای چپ غربی در طول چهار دههی اخیر همیشه مقامات جمهوری اسلامی و اسلامگرایان را نیروهای ضد امپریالیست و همپیمان خود تصور کرده و با آنها خود را در یک کیسه می دیدهاند. به دلیل آن که چپها به دنبال تضعیف کشور خود در مناطق مختلف جغرافیایی هستند از بسط نفوذ دول ظاهرا ضد امپریالیست مثل جمهوری اسلامی یا ونزوئلای چاوز و مادورو استقبال کردهاند. به فهرستی از مسافرت مقامات چپ غربی به کوبا (از کومو تا اوباما) نگاه کنید. آنها اجازهی سفر به ایران ندارند (جمهوری اسلامی آنها را شایستهی ویزای خود نمی بیند) اما وقتی مقامات جمهوری اسلامی به اروپا و امریکا سفر می کنند برای دیدار آنها صف می کشند.
تصور میانهرو- رادیکال
برخی تصور می کردند عامل قرار گرفتن فعالان سیاسی غربی و سیاستمداران چپ در کنار اسلامگرایان شیعه تصور دوگانهی رادیکال- میانهرو در جمهوری اسلامی و فریب انتخابات مهندسی شده در ایران را خوردن است. این نکته با آمدن رئیسی باطل شد. آنها در یک دوره چشم خود را بر این واقعیات می بستند که روحانی و ظریف همانقدر ضد امریکایی و ضد اسرائیلی بودهاند که احمدی نژاد و متکی. در دورهای دیگر نیز بر عضویت رئیسی در هیئت مرگ چشم می بندند. میانهرو بودن بخشی از حاکمیت جمهوری اسلامی علی رغم صدها تُن داده و شاهد علیه این ادعا تنها برای اقناع مخالفان این نوع روابط بود.
تصور کاهش امکان جنگ
با نهایت خوش بینی می توان این گونه تصور کرد که چپها خیال می کنند اگر دولتهای یاغی و قصابی مثل جمهوری اسلامی چنان که هستند معرفی شوند زمینه برای حملهی نظامی به آنها فراهم می شود و از این جهت اعمال آنها را به زیر قالی می فرستند تا از جنگ پرهیز شود. به همین جهت بسیاری از جنایات آنها در رسانه های غربی منعکس نمی شود.
این تصور مبتنی است بر کمال خوشبینی به جریانی که فساد آن در ارتباط با دول اقتدارگرا و لابی آن کاملا مشهود است. همچنین جریان چپ سلطه طلبی و رفتار تهاجمی اسلامگرایان را در حاشیه قرار داده و آن را واکنشی می پندارد در حالی که اسلامگرایی یک ایدئولوژی است که هدف آن کسب قدرت است از هر طریق ممکن از جمله بسط قدرت نظامی. اسلامگرایی تنها مشخصهای که حتما ندارد تبلیغ زندگی مسالمت آمیز در میان دیگر ملل است. این موضوعی نیست که بدانها نسبت داده شود بلکه خود بدان صراحتا اقرار داشته و دارند.
تفاوت چپ و راست
سیاستمداران راست در کشورهای غربی نیز در دورههایی با جمهوری اسلامی همکاری داشتهاند اما آنها احمقهای مفید رژیم نبودهاند بلکه برای تامین منافع خود یا کشور خود به ارتباط با جمهوری اسلامی ادامه دادهاند (مثل مبادلهی قاچاقچیان جمهوری اسلامی با گروگانهای غربی در ایران یا فروش محصولات شرکتهای غربی به آنها). در مقابل، سیاستمداران چپ بنا به انگیزههای ایدئولوژیک و سیاسی برای مقابله با رقبای سیاسی خود در سمت جمهوری اسلامی ایستاده و علیه منافع و امنیت ملی کشور خود عمل کردهاند. جان کری تنها برای مقابله با ترامپ به پادوی ظریف و روحانی تبدیل شد.
البته این روابط همیشه بیشتر به نفع جمهوری اسلامی بوده است تا دول غربی. هیچ گروگانی با گفتگو و درخواست آزاده نشده و باج دهی یا مبادله با ترورویستهای اسلامگرا عامل آزادی بوده است. جمهوری اسلامی در ایجاد تنش و اقدامات تروریستی هیچگاه ملاحظهی روابط خود با دول دیگر را نداشته است. در حوزهی فروش فن آوری نیز جمهوری اسلامی با خرید تجهیزات دوگانه (مثل موتور هواپیما از اتریش) به بسط برنامهی پهپادی، موشکی و هستهای خود و تهدید بیشتر اروپا و همسایگان خود پرداخته است.
گانتز: آماده عملیات نظامی علیه ایران هستیم