Sunday, Aug 22, 2021

صفحه نخست » مهار خشونت حکومت، محمد برزنجه

Mohammad_Barzanjeh.jpgویژه خبرنامه گویا

آبان دو سال پیش حکومت جمهوری اسلامی با بیرحمی هر چه تمامتر و با دستور مستقیم رهبری فرمان سرکوب وحشیانه اعتراضات را صادرکرد. این امر بیش از هر چیز نشانه ترس حکومت از ادامه تظاهرات بود. حکومت جمهوری اسلامی طی سالها تجربه زیادی در سرکوبهای متوالی داشته است و تصور میکند که با مشت آهنین میتواند حکومت خود را حفظ کند. شاید ترس بیشتر انها این بود که متوجه شدند که بخش زیادی از کسانیکه در این اعتراضات کشته شده بودند افراد فقیر و مستضعف هایی بودند که حکومت همیشه خود را نماینده انها میدانست و روی حمایت انها همواره حساب میکرد. اخیراً اعتراضات مردم خوزستان که به صورت مسالمت آمیز خواهان حداقل نیاز انسانی یعنی داشتن آب شدند بوسیله نیروهای سرکوبگر رژیم به خون کشیده شده است و تا حال چندین نفر از تظاهرکنندگان جان خود را از دست داده اند. در این شرایط مسئله مهارخشونت حکومت اهمیتی فراتر دارد.

استراتژی حاکمان ایجاد وحشت و ترس در میان جامعه و معترضان است که دوباره در اعتراضات شرکت نکنند، اما واقعیت جامعه چیز دیگری است. جامعه ما مانند آاتش زیر خاکستری است که هر آن شعله میگیرد. خشم جوانانی که هیچ امیدی به آینده ندارد، غیر قابل پیش بینی است. به همین خاطر نیروهای دموکراسیخواه لازم است هوشیارانه راه حلی هایی را برای مبارزه به جامعه وبویژه جوانان توصیه کنند که ضمن حفظ جان خود در مقابل خشونت حکومت، شعله مبارزه برای آزادی و دموکراسی را زنده نگه دارند.

در این شکی نیست که جمهوری اسلامی روش های مختلفی برای سرکوب آزادی سیاسی و اجتماعی داشته است ودر این راه توانسته است جریانات مختلفی را از گروههای که طرفدار مبارزه انقلابی تا طرفداران مبارزه بدون خشونت را سرکوب کند. این رژیم از درون یک انقلاب زاده شده است ودر ابتدای انقلاب این امکان را داشت که بخش زیادی از جامعه را بسیج کند و با تبلیغات خود بتواند رقیبان سیاسی را حذف کند. یکی از تبلیغات انها این است که مخالفین را ضد انقلاب، طرفدار مجاهدین، جریانات چپ، جاسوس و مجری کشورهای بیگانه و یا تجزیه طلب قلمداد کند؛ اما اتفاقات آبان سال 98 ومشارکت بخش وسیعی از جوانانی که اغلب بعد از انقلاب بدنیا آمده بودند حکومت را شوکه کرده بود. کشته شدن بخشی ازفرزندان خانواده هایی که زمانی حامی این حکومت بودند وحتی پدرانی که درجنگ هم شرکت داشتند زنگ خطری است که حکومت تا حد زیادی از آن میترسد. به نظر میرسد که حکومت دو راه حل سرکوب را بکار میبندد: 1- خشونت عریان برای اینکه افراد فعال و نیروهای جوان دست از اعتراضات بردارند. 2- روش های غیر مستقیم برای ایجاد نا امنی و نا امیدی در میان مردم برای عدم شکل گیری یک جنبش فراگیر و وسیعتر.


روش اول در سالهای اول انقلاب برای حکومت ممکن بود وبا توجه به هیجانات و فضای انقلابی آن سالها میتوانست نیروهای زیادی را برای سرکوب بسیج کند، اما امروز برخلاف آن سالها جمهوری اسلامی این امکان را ندارد. انها تلاش میکند که با پول و وعده های مختلف به نیروهای سرکوب انها را وادار به برخورد خشونت آمیز کنند.


روش دوم حکومت هم کنترل مستقیم و غیر مستقیم جامعه و نیروهای سیاسی برای اینکه یک حرکت فراگیر دیگر شکل نگیرد. در این روش حکومت سعی میکند که رهبران و افراد سرشناسی که شهامت و شجاعت اعتراض را دارند دستگیر وزندانی کند و با ایجاد تخریب شخصیت های سیاسی و چند دستگی در میان نیروهای اپوزیسیون مانع گسترش مبارزه برای آزادی و دموکراسی شود. این روش اگر چه خشونت کمتری دارد، اما تاثیر به مراتب بیشتری روی عدم شکل گیری یک جنبش فراگیرداشته و دارد. به همین خاطر نحوه بیان خواسته های سیاسی و شکل مبارز میتواند درمهار خشونت نقش تعیین کننده ای داشته باشد.


نیروهای دموکراسیخواه نیاز به یک نوع سیاست ورزی مشخص و شعارهای معینی دارند که ضمن ادامه مبارزه برای آزادی و دموکراسی بتوانند خشونت حکومت را مهار کنند. این سیاست ها باید به شکلی باشد که نه تنها جوانان بلکه افراد میان سال و بخش میانی جامعه نیز در اعتراضات شرکت کنند. اعتراضات کارگران، زنان و مالبختگان نمونه ای از اعتراضاتی هستند که ضمن پی گیری برای خواسته ها خود، تا حدی توانسته اند خشونت نیروهای حکومت را مهار کنند. هر چند بخشی ازافراد و رهبران این اعتراضات دستگیرشده اند، اما حکومت نتوانسته است صدای انها را خاموش کند. اینها نمونه هایی از روش های مبارزات مدنی پی گیر وغیر خشونت آمیزدر جامعه هستند. اما جنبش سیاسی به خاطر عدم رهبری مشخص گاهی تحت تاثیر احساسات قرار میگیرد و حکومت نیزبلد است چگونه از آن بهره بگیرد. بخشی از نیروهای حکومت با نفوذ در میان تظاهر کنندگان با شعارهای تند و تحریک اقدام به آتش زدن بعضی از دستگاههای دولتی میکنند و با این بهانه امران سعی میکنند که نیروهای سرکوبگر خود را علیه تظاهر کنندگان بسیج کنند.


تحقیقات در کشورهایی که گذار به دموکراسی را طی کرده اند و حتی انقلابات کلاسیک نشان میدهد که اگر حدود چهار درصد از جامعه بطور مداوم در6 ماه تا یک سال در اعتراضات حضور داشته باشند بطور حتم حکومت را شکست خواهند داد. راز دیگر این است که اقشار میانه جامعه ویا افراد میان سال بتوانند در این اعتراضات شرکت کنند. این بخش نه توان درگیری با نیروهای انتظامی را داشته و نه توان فرار از دست ماموران سرکوب را دارد. به همین خاطر طراحی خواسته ها واعتراضات اهمیت فراوانی دارد.


اعتراضات آبان ماه 98 و دی ماه 96 اعتراضات خودجوشی بودند و تجربه ثابت کرده است که اعتراضات خودجوش اگر با برنامه و خواسته های مشخصی همراه نباشد، نمیتواند به اهداف خود برسد ونمیتواند سایر بخش های جامعه را جلب کند. این تنها اعتراضات مدام و دنباله دار است که هم شعله مبارزات را زنده نگه میدارد و هم میتواند حکومت و نهادهای سرکوب را خسته کرده وامکان شکست حکومت را فراهم کند. فراموش نباید کرد که قدرت و انرژی مردم خیلی بیشتر از نیروهای حکومت است.


به نظر نمی رسد که اپوزیسیون سنتی قادر به هدایت اعتراضات باشد، اما اگر بخشی ازافراد مستقل سیاسی و بخشی از روشنفکران و دلسوزان جامعه به یک توافق نانوشته در رابطه با چگونگی گذار به دموکراسی برسند وانرا در جامعه تبلیغ کنند بطور حتم جامعه اشتیاق لازم را برای تغییرات دارد. در کنار اینها عکس العمل هنرمندان، ورزشکاران و افراد محبوب در جامعه در دفاع از حق مردم وحق اعتراضات در مقابل حکومت نقش مهمی در مهار خشونت دارد. یک اصل را باید همیشه در نظر داشت که زبان وگفتمان دموکراسی خیلی متفاوت از زبان انقلابی است وبدون مهار خشونت حکومت، امکان گسترش اعتراضات وجود ندارد.



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy