Monday, Oct 4, 2021

صفحه نخست » تکرار خنده دار تاریخ، مهستی شاهرخی

Mahasti_Shahrokhi_2.jpgکنفرانس سیاستمداران اتوکشیده در گوادلوپ، توافق در دوحه
مساویست با ظهور و هجوم زامبی‌ها به خاورمیانه
رنسانس خلافت اسلامی و خلافت عثمانی
احداث و گسترش وزارتخانه «امر به معروف و نهی از منکر» یا «ارشاد» یا «دیانت»
آری، هیولاهای غارنشین از خوابی چند هزارساله برخاسته‌اند
آنها با چماقهایشان از اعماق قرون بازآمده‌اند
چماق بر دوش، از غارهای تاریکشان بیرون ریخته‌اند تا جهان را تیره و تار کنند.
*

ریشِ انبوه واپسگرایی و خشونت این حشرات خونخوار، جانوران را در بهتی غریب فرو برده است
آنک تسخیر برج بابل است به دست حکومت نوین داعش با شمشیر!
اینک تصرف نینواست به دست خلفای تازه به دوران رسیده عثمانی!
راستی حزب عدالت و توسعه با احداث دیواری به دور خود، چه را می‌سازد؟ یا چه را پنهان می‌کند؟
اینک سرسره بازی است با خمپاره و آر پی جی در شهر بازی کابل!
*
چرا برج‌های دوقلو منفجر ‌شدند؟
چرا دهکده‌های افغانستان در جستجوی بن لادن بمباران شد؟
مگر او در پاکستان مخفی نشده بود؟!
آیا سرانجام کسی می‌داند برای چه؟
آیا خواستِ خدا یا خدایان بوده است؟
چرا ما در قرون وسطا گیر کرده‌ایم؟
جرا من از کشمکشِ قرون می‌آیم؟
مانند آونگی شده‌ام در پیش و پس شدن زمان!
*
همسایگان افغان برای نجات خود را به بال هواپیمای آمریکایی می‌آویزند
آنها می‌خواستند از جهنم طالبان بگریزند تا شاید به بهشت بروند
اما استخوان‌هایشان در چرخهای هواپیما به جا ماند
طالبان با توافق و تبانی سرزمین زادگاهشان را تصرف کرد
مگر روی کره زمین به این بزرگی، جا برای همه نیست؟

*
تصرف و سقوط دوباره کابل به دست طالبان
موازی بود با فرود من به درون چاه نومیدی
مساوی بود با ورود به سیاه چاله‌ای از بن بست و بی پناهی
در جهانی که مردم دیگر پشیزی به حساب نمی‌آیند
همیشه شاپرکها زیر فشار غولهای بیایانی زودتر خرد می‌شوند
*
دنیا برای شکسپیر، صحنه نمایشی بود و بازیگرانش فرمانروایان و جنگ آوران!
برای مارکس، تاریخ نمایشی بود که همیشه دو بار تکرار میشد:
نخستین بار به شیوه تراژیک و دومین بار به شیوه خنده دار!
آیا در تمام این نمایش‌های تاریخ معاصر، ما همیشه سیاهی لشگر نبودیم؟
اکنون ما در کجای نمایش تاریخ هستیم؟
راستی پس چرا ما به این اوضاع خنده دار نمی‌خندیم؟
سرانجام چه هنگامی زمانِ خندیدن ما فرا خواهد رسید؟
*
چهل و دو سال پیش، طالبان با ماسک انقلاب بر ما فرود آمد
چه کسی می‌پنداشت که طالبان پروژه‌ای دراز مدت برای خاورمیانه باشد؟
چه کسی می‌دانست ملایان روز به روز مستقرتر و قوی تر خواهند شد؟
چه کسی حدس می‌زد چرخ زمان به دست آنها به عقب بازگردانده شود؟
چه کسی به نقشه شوم آخوندهای بی وطن برای ویران کردن ایران آگاه بود؟
*
ویرانی ایران و افغانستان و عراق و سوریه و لبنان و یمن حاصل همین پروژه است
ویرانی مردم و آثار همه تمدنهای غنی و دیرین میان رودان
این همه دزد و راهزن و آدمکش و دزد دریایی، ناگهان از کجا پیدا شد؟
کشورهای باستانی و ثروتمند و نفت خیز شرقی به دست طالبان و داعش ویران شدند
تا کشورهای بی تاریخ و بی هویت و ساختگی و زورگو بر جهان چیره شوند
در این میان دزدان در روز روشن جولان می‌دهتد اما دستشان هرگز قطع نخواهد شد!
*
بیست سال پس از اشغال نظامی افغانستان توسط قوای نظامی ناتو،
جو بایدن گفت: «ما به افغانستان نرفته بودیم که زنان افغان را آزاد کنیم!»
آقای پوتین پاسخ داد: «دموکراسی را نمی‌شود با ‌زور به مردم تحمیل کرد، اگر مردم به دموکراسی احتیاج داشته باشند به شکل طبیعی به آن می‌رسند!»
اما چرا صدای زنی محجبه از زیر روبنده در برابر میکروفون به خبرنگاردولتی که گفته است:
«از دموکراسی خسته شده بودیم» در ذهنم طنین انداخته است؟
ما نیز از بازی دموکراسی اوباما و تعارفات ما با او و نقشه‌های آقایان چکمه با دندانهای سفید و تیز در این بازی دیگر خسته شده‌ایم. خسته!
ما آزادی را برای جهان زندگان می‌خواهیم.
*

مهستی شاهرخی



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: [email protected] تبلیغات: [email protected] Cookie Policy