برای نشان دادن وضعیت و شرایطی که تحت آن شرایط انتشاراتی و کتابفروشی شناخت کار میکرد و وظیفه توزیع آن همه کتاب، جزوه، اعلامیه، تراکت و پوستر را انجام میداد ناچارم گریزی کوتاه به جو بالای سر کتابفروشی یعنی خیابان انقلاب بزنم!
هر چند که هرگز نخواهم توانست آن روزها را، با آن همه تب و تاب، با آن بیقراری که سنگ برروی سنگ بند نمیشد را ترسیم کنم.
همه وارد صحنه شده بودند. از نوجوانان دبیرستانی، تا پیرمرد دستفروش. چه امید و هیجانی در جامعه موج میزد، همه خود را سهیم در این دگرگونی میدیدند. فرقی نمیکرد چه مخالف خمینی و چه موافق خمینی.
تمام قید وبندها فروریخته بود. هیچ کس به هیچ کس نبود. برای مدتی همه رها و آزاد بدون قدرتی بازدارنده میتوانستند اظهار وجود کنند. فاصلههای طبقاتی و اجتماعی بههم ریخته بود. مدیر دیروزی همردیف دربان اداره خود گردیده بود. نوعی برابر حقوقی که به فرودستان، به کسانی که هرگز دیده نمیشدند اجازه میداد قدی راست کنند، شهامتی بیابند! جرأتی به خود بدهند و کلامی بر زبان آورند.
کسی بر کلام آنها ایراد نمیگرفت، کسی تحقیرشان نمیکرد. همه چیز دیگرگون شده بود، نوعی همدلی اجتماعی برای شکل دادن به فضایی انسانی و برابرحقوقی اجتماعی شکل گرفته بود.
اقبال وسیع جوانان بهخصوص محصلان و دانشجویان که با شور و حال خاص جوانی به طرف کارگران و اقشار پایین اجتماعی کشیده شده بودند باورنکردنی بود. همه با گرایشهای مختلف بسته به این که چه کسی از روشنفکران قبل انقلاب در سر راهشان ظاهر شده بود روشنفکر و سیاسی شده بودند. از آنارشیست دو آتشه تا ملیگرای متعصب، از کمونیست سخت پایبند به بر پایی جامعه کمونیستی که نمیدانست چیست! تا بچهمجاهد خواهان جامعه بیطبقه توحیدی که او هم نمیدانست چیست! از هواداران چریکها که خود را از عاملان اصلی انقلاب میدانستند، تودهایها که از موضع بالای حزب کهنهکار سیاسی وارد میشدند و گاه به میخ میزدند و اکثراً به نعل، تا مذهبیهای صفکشیده با تلورانسی از شریعتی تا خمینی که یکشبه انقلاب از دل خود به بیرون پرتاب کرده بود در این بازار مکارهای که انقلاب برپا کرده بود حضور داشتند.
رو در روی هم میایستادند! بحث و مجادله میکردند. سر خواستهها و جامعهای که نمیدانستند چگونه شکل خواهد گرفت به سروکله هم میکوبیدند. همدیگر را با اصطلاحهایی که تازه یاد گرفته بودند و تا امروز هم معنی عملی آنها مشخص نشده متهم میکردند.
بحثهای بیپایانی که به مجادله سر مفروضات میگذشت و زمان را از کفشان میگرفت و در اختیار حکومتی که داشت توسط خمینی و اطرافیانش شکل میگرفت قرار میداد. بحثهایی که به عادت و شهوت کلام تبدیل شد و تا امروز ادامه یافته است.
گرمترین بازار کتاب، بازار پوستر، نوار، پرچم، و پلاکارد بود. از مصدق تا میرزا کوچکخان، از طالقانی تا جلال آلاحمد، از صمد بهرنگی تا چهگوارا از گلسرخی تا رهبران مجاهدین و چریکها.
سازمانها و گروه هایی که نیروهای خود را زیر این پوسترها، سرودها و شعارها حرکت میدادند، هنوز جوشش اجتماعی، فعل و انفعالات حاصل از فروپاشی، از هم گسیختگی تمامی ارگانهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و تب بالای جامعه بهگونهای بود که زمان میخواست تا خمینی میخ خود را کاملاً برحلقه دیرکهای خیمه تازه بر پا شده انقلاب بکوبد و ستون خیمه بر افراز دو بیضه اسلام بر آن استوار کند.
این زمان حد فاصل آزادترین دوره انقلاب بود. حکومت جدید هنوز قدرت سرکوب گسترده نداشت. گروههای سیاسی نشئه از فرصت به دست آمده آسیمهسر بدون هیچ برنامه و چشمانداز دقیقی به دنبال حوادث کشیده میشدند با جیکجیک مستانهای که خبر از زمستان پیش رو نداشتند.
لاتهای ابنالوقت، تلکهگیران، پااندازان، گردنکلفتهای محلات که اکثراً هیأتها، تکیهها، باشگاهها و زورخانههای خود را داشتند و همیشه در خدمت و پشت پیشنماز مسجدی، آخوند روضهخوانی صف میکشیدند در محرم دستهجات سینهزنی و قمهزنی راه میانداختند، عَلَم میکشیدند و غذای نذری میخوردند؛ بنا به عادت طفیلیگری، فرصتطلبی و مفتخوری خود بوی قدرت، یکهتازی و کباب را توسط حکومتی که خود بخشی از بدنه آن بودند حس کرده بودند، با سرعت عمله و اکره خود را از کف خیابانها، قهوهخانهها از شهر نو گرفته تا گود عربها جمع کردند با همکاری بچهبازاریها، حجتیهایها و دارودسته مؤتلفه بهعنوان نخستین دستههای سرکوب حمایتشده توسط حکومتگران جدید در جلو صحنه ظاهر شده و در کمیتههای انقلاب جایگزین گردیدند.
این دستهجات که بعدها توسط خمینی به نام نامی سربازان گمنام امام زمان مفتخر گردیدند اولین نیروهای آتش به اختیاری بودند که با پشتیبانی حکومت شروع به سرکوب و ایجاد رعب در جامعه نمودند.
کتابفروشیها و انتشاراتیها از جمله مکانهایی بودند که به طور مرتب توسط این گروهای فشار مورد تهاجم قرار میگرفتند.
ادامه دارد
ابوالفضل محققی
امان از اين ياري رساني هاي بيگانگان! شیرین سمیعی
روز دانشآموز در تقویم ایرانِ امروز، سپیده حجامی