دُگم یعنی دیگران!
نه ما هستم نه شما
آنانند، با جرئتِ برنخاستن به تحسین ما
سر از پا نشتاختن
بسوی ِدلبری از من و شما
صد بار قرقره نکردن، همه روز
حرفی را که چسبیده به طشت صدای ما
دگم نه من هستم نه شما
و اگر من هنوز ننشستهام
در آوای هیچ تبعیدی روی شاخسار
دلیل آن یکی بیش نیست:
هنوز اسکن کاملی از ذهن من پیاده نشده
و در محفل آنهائی که «دُگم بودن یا نبودن» مسئلهشان نیست
گم بودهام
درگیر دگم بودن یا نبودن،
تبعید،
گرد بادهای جانکاه
و تنهائی
مسئله اینست
و با دست دست کردن این خمیر و معجونی از فلسفهها
حل شدنی نیست
گفتم که دُگم دیگرانند
کسی ست که ما را دگم بنامد
به حقانیت بی چون و چرای ما پی نبرده
با دیگرانی که یا کمی سبزه تر از ما یند یا بیشتر
تَه یک کوچه ناشناس مشغول گفتگو
و روزنامهای گویی پچ پچ میکرده است
اصلا غیر از من و شما همه دگم هستند
اگر هم نیستند بما چه
ما کار غیر دگمی خودمان را میکنیم
و آنقدر در این کار خبرهایم
که میتوانیم با دستکاری چند لامپ نازل قیمت
عصر روشنگری را از خجلت آب کنیم
شوخی نیست ما هنوز در ابتدای قرن نوزده قدم میزنیم
درشکه جلوی پایمان میایستد
چه کسی جز ما میتوانست زمان را به عقب بر گرداند
اینشتین تلاشهائی کرد
اما نتوانست
او با آن زبان درازش دُگم بود و به انتهای اهمیت تشخص ما لب نزد
اما تا یادم نرفته بگویم
اتفاق افتاده گاهی با دوستان، سرگرم بگو بخند
درگوشی پرسیدهایم: این دُگم که میگویند، یعنی چه
البته دلیل نمیشود
ما با تک سرفهای از روی همه انتقادات پَر میکشیم
گفتم که درشکه زیر پایمان سبز میشود
طی الارض که هیچ، طی الزمان با ماست
در صف اول ادعّاها
با مشتهای گره شده روی آفیش روزهای مهم تاریخ
پیشتاز بودهایم
وپیشتاز آنست، که دیگری را دعوت به قرار گرفتن پشت سر خود میکند
اصلا چرا صحبت را به دُگم بودن کشاندید
سوء نیتی در کار بوده
کافیست
و گر نه اخم میکنیم
پشت میکنیم
اصلا به شما چه که ما دُگم هستیم یا نه
به کار خودتان برسید
فراموش نکنید که بها دارترین اوراق دست ماست
مگر آنکه شما هم مثل نویسنده این سطور
با سیستم دیگری کار میکنید
و به هرنیکی، هر چه کوچک، که نزد کسی یافتید
ارج مینهید
در هر لبخند صادقانه
گلزاری نشانه میروید
از صدای انسانی گرم میشوید
هیچوقت دستگاه اسکن همراهتان نیست
و از نقشه علائق دیگران در ذهنتان کلکسیون درست نمیکنید
بین خودمان باشد چرا نباید دُگم بود
دگم بودن یعنی اعتبار
یعنی هویت
یعنی بودن پشت به دیوار
یعنی زودتر رسیدن برای تصاحب اوراق بها دار
دُگم که نباشی آوارهای
روی پیشانیت نوشتهاند بی خاصیت
حتی به درد خرج شدن در ازای یک مقاله نقد نمیخوری
دگم که نباشی از ما نیستی
و از ما که نباشی برای لای جرز هم نمیارزی
ببین پا روی اعصاب من نگذار
قرار دارم
درشکه آمده دنبالم
با قرن بیستم ملاقات دارم
بعد میرویم به قرن شانزده
من همیشه دوست داشتهام در لژ قرن روشنگری بنشینم
هر چند راستش را بخواهی
نظرات خودم را امروزی تر و جلوتر میبینم
کلاه قفقازیم را رد کن دم دستم باشد
با چشم لنین و مارکس و هگل و دریدا به اطراف نگریستن چه عالمی دارد
آره آره یادم نرفته
چشم پزشک قرار عاجل برایم فرستاده
پاکش کن
امروز دوست دارم با چشم ایوان مخوف به سرزمین پر از سرد بنگرم
حمایت تلفنی سعید طوسی از حمید نوری، مهران رفیعی
اصفهان نصف جهان و چالش اکولوژیکی آب، جلال ایجادی