Friday, Dec 3, 2021

صفحه نخست » حمایت تلفنی سعید طوسی از حمید نوری، مهران رفیعی

Mehran_Rafiei_2.jpg*

*

*

حمید و سعید
بزد زنگی بدان افتاده در بند
سعیدِ نوحه خوان با طعن و لبخند
بگفتا‌ای حمیدِ دُم بریده
چرا رفتی به آن جایِ ندیده؟

مگر فوجِ پرستو در وطن نیست؟
دگر مرگت از آن سیر و سفر چیست؟

کنون بر سر مزن با دست و با مشت
که ما در پشت تو با دست و انگشت

مبادا از خودی چیزی بگویی
و یا از ناکسان یاری بجویی

به عهدی من بُدم چون تو گرفتار
شکایت‌ها بشد افزون ز خروار

به دست وسوسه داده عنان را
کشانده در برم هر نوجوان را

شدم از بختِ بد خود یک گنهکار
ولی حُکمی نشد هرگز پدیدار

همه دار و ندارم از نظام است
و گرنه لعنِ من در هر کلام است

اگر خواهی که رهبر باشه راضی
بزن حرفِ عبث در رویِ قاضی

بگو آنگه تو در خدمت نبودی
و عُمرا قاتلِ ملت نبودی

به پایان می‌رسد این دورِ زندان
که دارد بیتِ او صد چنگ و دندان
چو بر خاکِ وطن آنگه نهی پا
برآرم لشکری با بوق و کرنا

به پایِ پاکِ تو گُل‌ها فشانم
برایت کُرکُری هر جا بخوانم

اگر روزی نظام از هم بپاشد
دگر ما را چنین روزی نباشد



Copyright© 1998 - 2024 Gooya.com - سردبیر خبرنامه: info@gooya.com تبلیغات: advertisement@gooya.com Cookie Policy