اعتراضات کشاورزان اصفهان با شعار"زاینده رود من کو" نسبت به سوء مدیریت حکومت درامرمنابع آب و خشک شدن زاینده رود که با حمایت وسیع مردم اصفهان مواجه شده بود توسط نیروهای نظامی به خاک و خون کشیده شد. کشاورزان اصفهان حکومت را به دزیدن آب زاینده رود متهم کردند. حکومت طبق شیوه مرسوم خود با آتش زدن چادرهای کشاورزان، پرتاب گاز اشک آور، استفاده از تفنگهای ساچمهای و کورکردن چشم معترضین، دستگیری تعداد زیادی از آنها و اختلال در اینترنت، ظاهرا به این حرکت اعتراضی پایان داده است، گرچه هنوز اعتراضات ادامه دارد؛ مردم شهر کرد نیز در مقابل استانداری دست به تظاهرات زدند و از سیاست دولت با عنوان مافیای آب یاد کردند. کمپین "اصفهان تنها نیست" با انتشارعکس با یک چشم بسته در حمایت از مجروحین اصفهان با شرکت مادران آبان و هنرمندان و کاربران فضای مجازی، نوعی از حمایت مردم را بنمایش گذاشت. در ادامه اعتراضات، فراخوانی مبنی بر دعوت مردم اصفهان برای برگزاری نمازجمعه ۱۲ آذر بر بستر خشک زاینده رود در فضای مجازی منتشر شد، اما نیروهای انتظامی، در روز جمعه، حکومت نظامی اعلام کردند و راههای اطراف پل خواجو و زاینده رود را بستند. در حالیکه تعداد زیادی ازمعترضین اصفهان در زندان هستند، بیانیهای از طرف ۱۵۰ نفر از فعالین سیاسی، اجتماعی و حقوق بشری در ایران منتشر شد که خواستار آزادی آنان شدند.
در ادامه جنبش مردمی، روز پنجشنبه ۱۱ آذرماه، طی فراخوانی از طرف تشکلهای صنفی معلمان، در۸۰ شهر ایران، در اعتراض به وضعیت معیشتی خود، رتبهبندی مشاغل و کمی حقوق، دست به تجمع اعتراضی زدند. شعارهای مشترک آنان، "معلم بیدار است، از تبعیض بیزار است"، "معلم زندانی آزاد باید گردد" و مجلس حمایت نکن، دولت خیانت نکن" بطور مسالمت آمیز بپایان رساندند، قابل ذکر است که آموزگاران، تا بحال بارها تجمع اعتراضی داشتهاند. نمایندههای آنان از تاخیر و بی توجهی دولت ابراهیم رئیسی و مجلس در برآورده کردن مطالباتشان انتقاد داشتهاند و درقطعنامه پایانی، حمایت خود را از کشاورزان اصفهان اعلام داشتند.
گرچه این پروسه اعتراض و نارضایتی مردم به شکلهای مختلف ادامه دارد، اما جنبش اعتراضی مردم اصفهان مورد حمایت عملی استانهای دیگر ایران قرار نگرفت. بناچار این سوال را در پیش پای خود خواهیم گذاشت؛ چه زمانی جنبشها بهم پیوند خواهند خورد؟
حاکمیت درگیربحرانهای زیادی است و قادر به حل هیچکدام از آنها نیست و تنها راهی که برای مردم باقی مانده است، فقط "خیابان" است، خیابان تبدیل به یک اجبار شده است، چون از طریق درخواست، نوشتن نامه و ملاقات با مسولین، نتوانستند به نتیجه مطلوب برسند. درنتیجه یک راه حل بیشتر باقی نمیماند و آنهم بیان و پیگیری مطالبات خود درسطح خیابان است. اگر حاکمیت به خواست مردم از طرق مدنی توجه میکرد، دیگر ضرورتی برای رفتن به خیابان وجود نداشت، اما به دلیل بی درایتی مسولین و ناچاری، خیابان تبدیل به یک ضرورت برای رسیدن به هدف شده است؛ از یک طرف، مردم خیابان را برای اعتراض به وضعیت موجود انتخاب کردهاند و طرف مقابل یعنی دولت، تنها راه باقی ماندن در قدرت را "سرکوب" مردم میداند.
بعد از یک دوره ۱۲ ساله و بررسی جنبشهای اجتماعی در ایران، میتوان با قاطعیت گفت که همه اعتراضات ازطرف مردم مسالمت آمیز بوده و خود دولت عامل اصلی ایجاد تنش و درگیری بوده است. مثال مشخص آن، اعتراضات مسالمت آمیز کشاورزان اصفهان در بستر زاینده رود بوده است. در طول دو هفته اعتراضات، کوچکترین تنشی در جمع دیده نشد، نمایندگان کشاورزان به استانداری اصفهان برای مذاکره پذیرفته شدند ولی طولی نکشید که ماموران انتظامی، چادرها را به آتش کشیدند و بسرعت آثار آنرا نیزاز بین بردند و شروع به سرکوب مردم کردند. وقتی حاکمیت نمیتواند جوابگوی نیازهای مردم باشد تنها یک راه باقی میماند و آنهم خشونت ورزی است.
جامعه ما یک جامعه جنبشی است و درشرایط امروزاز مرحله مطالبهگری گذشته و نهایتا به خیابان رسیده است. این کنش جمعی ادامه پیدا خواهد کرد، اگر دیروزخوزستان بود، امروز اصفهان و فردا قطعا سراز جای دیگری در خواهد آورد، با فاصله زمانی کوتاهتر، عمومی تر و رادیکالتر. تفاوتی که در اصفهان با بقیه اعتراضات شهرهای دیگر وجود داشت، میزان مقاومت معترضین بود، در موارد مشخص درگیریهای فردی با مامورین نیروهای انتظامی دیده شد، یعنی مردم به مرور زمان از حق خود به عنوان دفاع مشروع استفاده میکنند.
سوال دیگری که مطرح است اینست، جنبشها سازماندهی و رهبری ندارند و ممکن است به نتیجه مطلوب نرسند. باید گفت که جنبشها دارای مراحل مختلفی هستند و دارای سازماندهی و رهبری نیز هستند، مگر بیانیه درخواست استعفای علی خامنهای از طرف گروه ۱۴ نفر اول و ۱۴ نفر گروه دوم، نمیتواند نشانهی بخشی از رهبری این جنبشها باشد؟ سازماندهی هم تا بحال از طریق سوشیال مدیا صورت گرفته است وشیوه کلاسیک فراخوان را نداشته است. اما آیا این سطح از رهبری و سازماندهی کافی است؟
تا بحال دو سوال اساسی مطرح شده است: چگونگی پیوند جنبشها و سطح سازماندهی و رهبری آنها، که چگونگی پیشرفت هردو سوال موجب نگرانی عمومی شده است. لازم به توضیح است که معمولا شیوه جنبشی، خاص کشورهای توسعه یافته است که با ساختاری دموکراتیک به مطالبات مردم جواب میدهند، اما در کشورهای در حال توسعه به علت ماهیت دیکتاتوری حکومت، هر گونه اعتراضی سرکوب میشود، بخصوص در حکومتهای اسلامی، از آنجاییکه رهبران، خود را امام و ولی فقیه میدانند، از دین برای ابقاء قدرت سیاسی خود استفاده میکنند و خود را محق میدانند که رقبای خود را شکنجه واعدام کنند. پس اگر درکشورما این جنبشها تا بحال علیرغم فعال بودن آنها، هنوز نتوانستهاند به اهداف خود برسند صرفا به دلیل استفاده حکومت از بازوی نظامی بوده است. بنظر میرسد در جامعه جنبشی ایران، هر واکنش اجتماعی بستگی به حرکت خود جوش جنبشهای اجتماعی در پی یک هدف مشترک دارد. مردم علیرغم سرکوب، راه نهایی را در پروسه پیدا میکنند و نباید از نبودن یک رهبرمشخص، احساس نگرانی کرد. جنبش مردمی نیازی به نسخه پیچیدن ندارد و در واقع این شیوه در میان مردم ما تاثیر چندانی هم ندارد، چون به موقع و زمان خود، طوفان خشم مردم، موانع را درو خواهد کرد. نکته مهم پیوند جنبشها دریک زمان خاص است.
بنظرمن امروز دیگرصحبت از دزدیدن رای، گرانی تخم مرغ و بالارفتن قیمت بنزین وکمبود آب کافی نیست، امروز تمام کشورما در خطر نابودی قراردارد، نابودی کشور یعنی نابودی نیروی انسانی و مالی و زیست محیطی ایران. اکثریت مردم ناراضی هستند و شواهد نشان میدهد که علی خامنهای و سپاه نیزعقب نشینی نمیکنند، علاوه بر سرکوب، شاید یکی از دلایل عدم موفقیت جنبشها، عدم تطابق برنامه آنها با استراتژی حاکمیت باشد. دلیل دیگر، اصرارمخرب اصلاح طلبان حکومتی درحفظ حکومت دینی است و دلیل سوم محافظه کاری طبقه متوسط جامعه و دموکرات اندیشی غیر واقعی بخشی ازنیروهای خارج ازکشورکه ایران را با کشورهای پیشرفته مقایسه میکنند.
بنظرچنین میرسد که چاره امروز همگی ما، از طریق تضعیف نیروی انتظامی به شیوههای مختلف و تلاش برای پیش بردن گفتمان "ایران من کو" درسطح وسیع جنبشی میگذرد. امروز روز پرسش "ایران من کو؟ " از حکومت اسلامی است که دشمن اصلی تمام مردمان ایران است. شاید قله تکامل جنبشها برای ایجاد پیوند و اتحاد عمل، در همین شعار نهفته باشد.
ناهید حسینی
آذر ماه ۱۴۰۰
چرا باید رژیم فقاهتی را سرنگون کرد؟ امیرحسین لادن
چادُر و دود (تقدیم به برخاستگان اصفهان)، مهران رفیعی