*
*
*
اعتراض به کور کردن معترضان
توای بُرنایِ پُر زور، بپیچان سر زِ دستور
به حُکمِ دیدهای شور، مَکُن چشمِ مرا کور
که جان گیرم من از نور
دلم بی تاب و رنجور
نه بی مِهرم، نه مُزدور
مِکُن چشم مرا کور
مگو مامور و مجبور، تو مسئولی، نه معذور
رها کن حیله گر را، فزون کن جمع ما را
ببین اطراف خود را
قیامِ برزگر را، فغانِ کارگر را
شنو این داد و فریاد
معلم میکشد داد: که ظالم سرنگون باد
میاور بیش از این عذر و بهانه
مزن آتش بر این اموال و خانه
تفنگِ اهرمن را بر زمین نه
مَکُن چشم مرا در شب نشانه
چو آیی نزد ما در آشیانه
سرایم بهر تو صدها ترانه
رژیمهای احمق چگونه سقوط میکنند؟ کورش عرفانی
اشک پریا، شیرین سمیعی